محمد
خلیلی
تنها برای اهواز نه،
برای سراسر میهن مجروحِم
· جوانی ِ دانه ها را
·
نوشیدند، آتشباد ها
·
و سوزاندند
·
خاک ِ آوازه خوان را
·
که قهوه ای می خواند.
·
اسب های سپید
·
رفتند
·
از چراگاه های آسمانی
·
و الوان ِ خوشه زاران را
·
پوشاند
·
باران های اسیدی.
·
نه لادن ِ آرزویی طاقه بست
·
بر گیسوی انتظار
·
نه لبخند ِ تاکی رویید
·
بر پرجین خانه ای.
·
چه طاعونی،
·
چه طاعونی چرخیده بود
·
در این اقلیم گرفتار،
·
که درختان ِ دیر سالش حتی
·
جنازه های بی نامی بودند،
·
رها شده در تاریکی.
·
دریغا، دانه های جوان،
·
دریغا، خاک آوازه خوان
·
و ابرها و
·
لادن ها.
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر