سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فرهاد
من
تعصب ندارم
من
به صورت تصادفی انسان بدنیا آمدم
(
امکانش بود گربه باشم )
من
به صورت تصادفی مرد بدنیا آمدم
( امکانش بود زن باشم )
من
بصورت تصادفی در ایران بدنیا آمدم
(
امکانش بود در پرو بدنیا بیایم )
من
بصورت تصادفی در خانواده ای شیعه و مسلمان بدنیا آمدم
(
امکانش بود در خانواده ای هندو بدنیا بیایم )
پ
. ن :
همه
زشتی های جهان از این 4 تعصب نشات می گیرد
خود را اشرف مخلوقات حساب کردن و باعث نابودی طبیعت و سایر
موجودات شدن
(
انسان جزئی از طبیعت است نه رئیس آن،
همه
موجودات حق حیات دارند )
_
نا عدالتی و نابرابری های جنسی که
باعث
جدال دو جنس (زن ـ مرد) شده است
(
نه زن سالاری و نه مرد سالاری فقط انسان سالاری)
تعصبات نژادی و ناسیونالیستی که
باعث بروز جنگ ها و مرگ میلیون ها انسان شده است
(همه
انسان ها با هم برابرند زمین و آسمان
ارث
پدر هیچ کس نیست، مرزها معنا ندارد )
حق پنداشتن دین و باور خود و جدال و کشمکش و جنگ با سایر ادیان
و ناباوران
(
می توان به سنگ هم ایمان آورد به شرطی که
به
طرف دیگران پرتش نکنیم )
به
امید صلح و آرامش در جهان
امیر
علیپور
میم
·
منظور از مقوله تصادف چیست؟
·
·
تصادف قرینه دیالک تیکی ضرورت (جبر) است.
·
مقوله فلسفی تصادف تعریف دارد.
·
تصادف که خالی از قانونمندی نیست.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
·
تصادف نتیجه تجرید پدیده های تصادفی عینی است.
مثال
·
در بازی فوتبال توپ به طرف دروازه حریف شوت می شود.
·
اگر بخت یار باشد گل می شود.
·
توپ اما می تواند به سبب بارانی بودن هوا از دست دروازه
بان بخت برگشته لیز بخورد و گل شود.
·
این پدیده را تصادفی تلقی می کنند.
·
این پدیده ولی قانونمند است.
·
قانونمندی اش در بارانی بودن و یا مرطوب بودن توپ و محیط
و غیره است.
·
هر چیز تصادفی هم دلیل دارد.
·
به همین دلیل جلوی تصادفات حتی المقدور گرفته می شود.
·
دروازه بان مثلا دستکش خود را با خاک اره خشک نگه می
دارد و الی آخر.
فرهاد
اما در ذات و
سرشت تصادف همیشه قانون مندی حاکم است و هر بار بشکلی دیگر.
میم
·
بیشک.
·
در هستی بطور کلی ـ چه طبیعت اول و چه طبیعت دوم (جامعه)
ـ هر پدیده ای قانونمند است و گرنه تغییر جهان محال می گشت.
·
چون بدون کشف قوانین و قانونمندی های عینی تغییر امکان
ناپذیر است.
·
با کشف وابستگی جوشیدن و تبخیر آب به دما و فشار امروزه
می توان همان آب را که در صد درجه سانتیگراد با فشار جو می جوشد و بخار می شود حتی
با صفر درجه جوشاند
فرهاد
·
منظورشما از کشف چیست؟
·
قانون چه در طبیعت و چه در جامعه کار خودش رو میکنه
·
ما چه بخواهیم وچه نخواهیم.
میم
·
جوشش آب در فشار جو در صد درجه سانتیگراد یک قانون فیزیکی
است.
·
کشف شده است.
·
کشف این قانون امکان تغییر مثلا فشار و جوشاندن آب در
۱۲۰ درجه سانتیگراد و یا در ۱۰ درجه سانتیگراد را امکان پذیر می سازد.
·
قوانین اجتماعی هم به همین سان.
·
باید کشف شوند تا تحول اجتماعی صورت گیرد.
·
ایراد های بینشی و اسلوبی این شعر اما
چشمگیرتر و مهیب ترند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر