یدالله
سلطان پور
امید
آیا رژیم جمهوری اسلامی محصول شکست انقلاب ۵۷ بود و یا محصول پیروزی انقلاب ؟
خود جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان و سرمایه داران و اصلاح طلبان می گویند محصول پیروزی انقلاب است .
در مقابل کمونیست های کارگری و برخی دیگر میگویند جمهوری اسلامی با کشتن انقلابیون و فریب مردم توانست انقلاب مردم را به شکست بنشاند و بر سرکار بیاید ؟
نظر شما در این مود چیست ؟
خود جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان و سرمایه داران و اصلاح طلبان می گویند محصول پیروزی انقلاب است .
در مقابل کمونیست های کارگری و برخی دیگر میگویند جمهوری اسلامی با کشتن انقلابیون و فریب مردم توانست انقلاب مردم را به شکست بنشاند و بر سرکار بیاید ؟
نظر شما در این مود چیست ؟
· امید امیدوار برای تمیز ارتجاع ازا نقلاب، برای
تعیین ماهیت پدیده ای اجتماعی، مثلا سرنگونی سیستم اجتماعی معینی و استقرار سیستم
اجتماعی دیگری، خود جامعه را، خود سیستم اجتماعی قبلی و بعدی را، یعنی اوبژکت
(موضوع) شناخت را مورد صرفنظر قرار می دهد و ضمنا با طرح نادرست مسئله، دست به دامن سوبژکت شناخت، مثلا سران
جمهوری اسلامی و یا طرفداران سلطنت و یا حزب خیلی خیلی کمونیست فلان و بهمان می
شود.
۱
· این طرز تفکر، سوبژکتیویستی است و ارزش علمی
ندارد.
· ولی برای خودفریبی و عوامفریبی می تواند مفید
افتد.
۲
· انقلاب سفید به معنی گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم
(سرمایه داری) بوده است.
۳
· سوبژکت (فاعل) این گذار کیفی نه توده های دهقانی،
بلکه بخشی از طبقه حاکمه فئودالی ـ بورژوائی بوده است.
۴
· شاه خود و خانواده اش قبل از انقلاب سفید از
اشرافیت فئودالی بوده اند و متحد روحانیت که در آن واحد هم بلحاظ اقتصادی فئودال
بوده و هم بلحاظ ایده ئولوژیکی.
· روحانیت تجسم دیالک تیک طبقه و ایده ئولوگ بوده
است.
۵
· انقلاب سفید به معنی دو شقه گشتن طبقه حاکمه
فئودالی ـ بورژوائی شلم شوربا بوده است.
۶
· این گذار کیفی در پیوند با خودویژگی های جامعه
ایران و محتوای دوران صورت می گیرد.
۷
· بورژوازی ایران نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا بوده
است.
· بورژوازی ایران از هومانیسم، فلسفه روشنگری،
فلسفه کلاسیک بورژوائی و لیبرالیسم خبر نداشته و هنوز هم خبر ندارد.
· ایده ئولوژی اش مذهبی بوده و هنوز هم است.
۸
· شاه با انقلاب سفید مناسبات تولیدی فئودالی را با
مناسبات تولیدی سرمایه داری جایگزین می سازد، ولی قادر به تشکیل و توسعه روبنای
ایده ئولوژیکی بورژوائی نمی شود.
۹
· یکی دیگر از دلایل این ضعف و عجر این است که خود
بورژوازی در مقیاس جهانی دیگر لیبرالو خردگرا نیست.
۱۰
· فلسفه نیچه ضمنا قطع رابطه با سنن و میراث ایده
ئولوژیکی بورژوائی ترقی خواه بوده است.
· بورژوازی پس از نیچه، نه خردگرا، بلکه خردستیز
است.
· نه طرفدار پیشرفت و هومانیسم و روشنگری، بلکه
دشمن سرسخت خرد، هومانیسم و روشنگری است.
۱۱
· بورژوازی پس از نیچه نه دشمن روحانیت و مذهب و
علم و خرد، بلکه متحد مسجد و کلیسا و کنیسه و خرافه و مذهب و علم است.
· فریب هرات و پورت آته ئیستی نیچه را نباید خورد.
۱۲
· به همین دلیل حامیان امپریالیستی شاه هم چیزی جز
آنتی کمونیسم ندارند تا به او پیشنهاد کنند.
۱۳
· با آنتی کمونیسم و مینی ژوپ و متلک به آخوند و
ترانه های قرتی اما نمی توان بر ضد خرافه و مذهب و منبر و محراب مبارزه کرد.
۱۴
· تضاد زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی به
همین دلیل توسعه جامعه را ترمز می کند و جامعه را به بحران می کشد.
۱۵
· در فاجعه بهمن رستاوراسیون (احیای مناسبات
اجتماعی ماقبل انقلاب سفید) صورت می گیرد.
· پس از پیروزی انقلاب بورژوائی کبیر فرانسه هم
ارتجاع فئودالی دوباره روی کار می آید و سی سال حکومت می کند.
۱۶
· یعنی فئودالیسم سرنگون شده در اثر پیروزی انقلاب
سفید مجددا به قدرت می رسد.
· ضد انقلاب سفید در بهمن پیروز می شود.
· انقلاب نمی شود، عن گلاب می شود.
۱۷
· طنز تاریخ اما این است که چرخش را نمی توان به
عقب برگرداند.
۱۸
· خمینی خیلی دلش می خواهد که با خر سفر کنند و با
خیش زمین را شخم و شیار زنند.
· این ولی شدنی نیست.
۱۹
· در نتیجه روحانیت فئودال، بورژوا می شود و سرمایه
داری زمان شاه با روبنای ایده ئولوژیکی عهد عتیق ادامه حیات می یابد.
۲۰
· اکنون بلحاظ طبقاتی فرقی میان روحانیت و دربار
وجود ندارد.
۲۱
· تضاد زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی اما
همچنان شعله ور است و رشد اجتماعی و اقتصادی جامعه را ترمز می کند، ثبات جامعه را
سلب می کند و جامعه را به بحران می کشد.
۲۲
· تضاد موسوی و کروبی و غیره با خامنه ای و اجامر
دیگر به احتمال قوی بر سر عناصر روبنائی است و نه منسابات تولیدی.
پایان
ویرایش:
پاسخحذفتضاد موسوی و کروبی و غیره با خامنه ای و اجامر دیگر به احتمال قوی بر سر عناصر روبنائی است و نه مناسبات تولیدی.