۱۳۹۳ بهمن ۱۹, یکشنبه

پاسخی شتابزده به پرسش حریفی


یدالله سلطان پور

امید 
آیا رژیم جمهوری اسلامی محصول شکست انقلاب  ۵۷  بود و یا محصول پیروزی انقلاب ؟
خود جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان و سرمایه داران و اصلاح طلبان می گویند محصول پیروزی انقلاب است .
در مقابل کمونیست های کارگری و برخی دیگر میگویند جمهوری اسلامی با کشتن انقلابیون و فریب مردم توانست انقلاب مردم را به شکست بنشاند و بر سرکار بیاید ؟
نظر شما در این مود چیست ؟

·      امید امیدوار برای تمیز ارتجاع ازا نقلاب، برای تعیین ماهیت پدیده ای اجتماعی، مثلا سرنگونی سیستم اجتماعی معینی و استقرار سیستم اجتماعی دیگری، خود جامعه را، خود سیستم اجتماعی قبلی و بعدی را، یعنی اوبژکت (موضوع) شناخت را مورد صرفنظر قرار می دهد و ضمنا با طرح نادرست مسئله، دست به دامن سوبژکت شناخت، مثلا سران جمهوری اسلامی و یا طرفداران سلطنت و یا حزب خیلی خیلی کمونیست فلان و بهمان می شود.

۱
·      این طرز تفکر، سوبژکتیویستی است و ارزش علمی ندارد.
·      ولی برای خودفریبی و عوامفریبی می تواند مفید افتد.

۲
·      انقلاب سفید به معنی گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم (سرمایه داری) بوده است.

۳
·      سوبژکت (فاعل) این گذار کیفی نه توده های دهقانی، بلکه بخشی از طبقه حاکمه فئودالی ـ بورژوائی بوده است.

۴
·      شاه خود و خانواده اش قبل از انقلاب سفید از اشرافیت فئودالی بوده اند و متحد روحانیت که در آن واحد هم بلحاظ اقتصادی فئودال بوده و هم بلحاظ ایده ئولوژیکی.
·      روحانیت تجسم دیالک تیک طبقه و ایده ئولوگ بوده است.

۵
·      انقلاب سفید به معنی دو شقه گشتن طبقه حاکمه فئودالی ـ بورژوائی شلم شوربا بوده است.

۶
·      این گذار کیفی در پیوند با خودویژگی های جامعه ایران و محتوای دوران صورت می گیرد.

۷
·      بورژوازی ایران نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا بوده است.
·      بورژوازی ایران از هومانیسم، فلسفه روشنگری، فلسفه کلاسیک بورژوائی و لیبرالیسم خبر نداشته و هنوز هم خبر ندارد.
·      ایده ئولوژی اش مذهبی بوده و هنوز هم است.

۸
·      شاه با انقلاب سفید مناسبات تولیدی فئودالی را با مناسبات تولیدی سرمایه داری جایگزین می سازد، ولی قادر به تشکیل و توسعه روبنای ایده ئولوژیکی بورژوائی نمی شود.

۹
·      یکی دیگر از دلایل این ضعف و عجر این است که خود بورژوازی در مقیاس جهانی دیگر لیبرالو خردگرا  نیست.

۱۰
·      فلسفه نیچه ضمنا قطع رابطه با سنن و میراث ایده ئولوژیکی بورژوائی ترقی خواه بوده است.
·      بورژوازی پس از نیچه، نه خردگرا، بلکه خردستیز است.
·      نه طرفدار پیشرفت و هومانیسم و روشنگری، بلکه دشمن سرسخت خرد، هومانیسم و روشنگری است.

۱۱
·      بورژوازی پس از نیچه نه دشمن روحانیت و مذهب و علم و خرد، بلکه متحد مسجد و کلیسا و کنیسه و خرافه و مذهب و علم است.
·      فریب هرات و پورت آته ئیستی نیچه را نباید خورد.

۱۲
·      به همین دلیل حامیان امپریالیستی شاه هم چیزی جز آنتی کمونیسم ندارند تا به او پیشنهاد کنند.

۱۳
·      با آنتی کمونیسم و مینی ژوپ و متلک به آخوند و ترانه های قرتی اما نمی توان بر ضد خرافه و مذهب و منبر و محراب مبارزه کرد.

۱۴
·      تضاد زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی به همین دلیل توسعه جامعه را ترمز می کند و جامعه را به بحران می کشد.

۱۵
·      در فاجعه بهمن رستاوراسیون (احیای مناسبات اجتماعی ماقبل انقلاب سفید) صورت می گیرد.
·      پس از پیروزی انقلاب بورژوائی کبیر فرانسه هم ارتجاع فئودالی دوباره روی کار می آید و سی سال حکومت می کند.

۱۶
·      یعنی فئودالیسم سرنگون شده در اثر پیروزی انقلاب سفید مجددا به قدرت می رسد.
·      ضد انقلاب سفید در بهمن پیروز می شود.
·      انقلاب نمی شود، عن گلاب می شود.

۱۷
·      طنز تاریخ اما این است که چرخش را نمی توان به عقب برگرداند.

۱۸
·      خمینی خیلی دلش می خواهد که با خر سفر کنند و با خیش زمین را شخم و شیار زنند.
·      این ولی شدنی نیست.

۱۹
·      در نتیجه روحانیت فئودال، بورژوا می شود و سرمایه داری زمان شاه با روبنای ایده ئولوژیکی عهد عتیق ادامه حیات می یابد.

۲۰
·      اکنون بلحاظ طبقاتی فرقی میان روحانیت و دربار وجود ندارد.

۲۱
·      تضاد زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی اما همچنان شعله ور است و رشد اجتماعی و اقتصادی جامعه را ترمز می کند، ثبات جامعه را سلب می کند و جامعه را به بحران می کشد.

۲۲
·      تضاد موسوی و کروبی و غیره با خامنه ای و اجامر دیگر به احتمال قوی بر سر عناصر روبنائی است و نه منسابات تولیدی.

پایان

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    تضاد موسوی و کروبی و غیره با خامنه ای و اجامر دیگر به احتمال قوی بر سر عناصر روبنائی است و نه مناسبات تولیدی.

    پاسخحذف