روزی
که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا
که نیامده است فریاد مکن
برنامده
و گذشته بنیاد منه
حالی
خوش باش و عمر بر باد مکن
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فرهاد
میم
این
تئوری اصلی خیام است:
غنیمتدانی
دم.
ایراد
اسلوبی اش کجا ست؟
فرهاد
اوضاع
و احوال آدمی اگر براساس صلح و دوستی و انسان عاشق انسان باشد
و
سعادت وبهروزی بشریت تضمین شود،
بگمانم تئوری خیام سبب آرامش آدمی می شود
اما
در شرایطی که انسان گرگ انسان است
و در
کره خاکی ئی زندگی می کنیم که آدمیانش عصا از کور می دزدند
حرف
مفتی بیش نیست
زیرا
در جامعه زندگی کردن و
فارغ و بی تفاوت از مشکلات همنوعان خود بودن
شایسته
نام انسان نیست.
میم
درست
است.
ولی
توضیح شما توضیحی سوبژکتیو و اخلاقی است.
خطا
بودن تئوری خیام باید در خود رباعی او کشف شود و توضیح داده شود. یعنی در اوبژکت
شناخت.
یعنی
در رباعی اش.
دیالک
تیک
تسلیحات
لازم برای همین کارها ست.
کدام
دیالک تیک عینی را خیام تخریب می کند؟
فرهاد
ندیدن
شرایط عینی و رئالیستی رقت بار مردم زمانه خود را؟
بگمانم
خیام را بایستی در کنار خوشباشان قرار داد
با
باور به اینکه
زندگی
خواب وخیالی بیش نیست و پوچ وعبث است
باید
به هر تقدیر خوش بود و لحظه را دریافت
میم
آره.
ولی
اینهم نکته ای سوبژکتیو است.
خیام
دیالک تیک لحظه و روند
را به شکل
دوئالیسم دم و عمر
بسط و تعمیم می دهد و تخریب می
کند.
در
این دیالک تیک عینی
نقش
تعیین کننده از آن روند (عمر) است و نه از آن لحظه و یا دم.
خیام
و امروزه ایده ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی
در
بهترین حالت دیالک تیک دم و عمر را وارونه می کنند.
خطا
اینجا ست.
کسروی
با اینکه از دیالک تیک خبر نداشته
خیام
را به چالش کشیده است.
حق
هم داشته روشنگر بزرگ مشروطه
فرهاد
عیب
می بگفتی و هنرش نیز بگوی
اینکه
خیام در آن شرایط زمانی و مکانی چرایی
زندگی و خلقت آدمی و سرنوشت او را بعد از مرگ به پرسش می گیرد قابل تحسین است
البته
نه اینکه اویک ماتریالیست بوده باشد
نه
او با اندیشه خود خالقش را به چالش می کشد.
میم
نه.
فلسفه
خیام
حاوی گشتاورهای ماتریالیستی جدی است.
ما
تقریبا بیش از ۶۰ رباعی او را مورد تأمل و تحلیل قرار داده ایم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر