۱۳۹۳ بهمن ۲۲, چهارشنبه

جهان و جهان بینی سیاوش کسرائی (۲۱)


 سیاوش کسرائی 
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
لیسانس حقوق و علوم سیاسی
کارمند وزارت بهداری

تحلیلی از شین میم شین

تلاشی برای تحلیل شعر پویندگان
ادامه

آنان به مرگ وام ندارند
آنان فراز بام تهور
افراشتند نام
·      معنی تحت اللفظی:
·      آنها بدهکار مرگ نیستند.
·      آنها بر فراز بام بی باکی، پرچم نام خویش برافراشتند.

·      سیاوش در این بند شعر، تهور خارق العاده ای را به طرفداران آوانتوریسم چپ نسبت می دهد و عملا میان تهور و جوانمرگی رابطه علی برقرار می کند و آنها را نامورترین بی باکان قلمداد می کند.

·      سؤال اما این است که دلیل تحقیر زندگی و تجلیل مرگ از سوی آوانتوریسم چپ و راست چیست؟

۱
·      چون کسب و کار همه نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین (از برده داری واپسین تا فئودالیسم واپسین و بورژوازی واپسین) نیهلیسم، تحقیر زندگی و تجلیل مرگ بوده و کماکان هم است.

۲
·      در آستانه شروع جنگ جهانی اول همه نمایندگان بورژوازی واپسین از ویتگنشتاین یا توماس مان جوان ستایشگر سینه چاک مرگ بوده اند و تحقیر کنندگان شورمند زندگی.
·      ویتگتشتاین حتی داوطلبانه به جبهه رفت و از دیدن مخالفت سربازان با جنگ و کشتار امپریالیستی دچار دپرسیون گشته بود و چیزی نمانده بود که دست به انتحار بزند.
·      خاطرات خواهر ماکس وبر از همین علاقه مندی ماکس وبر ـ جامعه شناس امپریالیستی ـ به جنگ و کشتار و مرگ حکایت ها دارد.
·      باید در روند تحلیل این شعر دلایل سیاوش را بشنویم:

۳
آنان
تا آخرین گلوله خود جنگیدند
آنان با آخرین گلوله خود مردند

·      دلیل تهور جوانان ماجراجو، جنگیدن تا آخرین گلوله و خودکشی با آخرین گلوله است.
·      اکنون این سؤال پیش می آید که چرا طرفداران آوانتوریسم تا آخرین گلوله می جنگند و با آخرین گلوله می میرند؟
·      این دو پدیده را هرگز نمی توان با مقوله «تهور» توضیح داد.
·      بر خلاف تصور سیاوش، تار و پود وجود طرفداران آوانتوریسم را نه تهور، بلکه ترس فرا گرفته است:
·      ترس غریزی، ترس عقلی و ترس طبقاتی.

الف
·      ترس از شکنجه ددمنشانه (غریزه اجتناب از عذاب)

ب
·      ترس از لو دادن یاران طبقاتی خود و رسوای خاص عام گشتن.

ت
·      یعنی نقش بر آب گشتن دیالک تیک وسیله و هدف
·      دیالک تیک شهادت و شهامت فئودالی و نام آوری منتج از آن.
·      دیالک تیک فنای جسمی و بقای اسمی

پ
·      ضمنا عقیم ماندن امر مقاومت ارتجاعی در مقابل انقلاب سفید (ترس عقلی ـ فئودالی ـ طبقاتی)

ث
·      بی دورنمائی تاریخی ـ طبقاتی و ترس غریزی از مارش پیروزمند پرولتاریا (ترس طبقاتی)

·      آنچه تهور می نماید، دیالک تیکی از ترس است.
·      سیاوش مجرب تر، داناتر و تیزبین تر از آن است که از این حقیقت امر بی خبر باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر