زهری از زبان زهری
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
محمد زهری
بهترین تفریح برایم، گم شدن و حل شدن در انبوه مردم خیابان است.
محمد زهری در این جمله ی اوتوبیوگرافیکی ـ ایده ئولوژیکی خویش دیالک تیک شخصیت و تاریخ (پله خانوف) و یا دیالک تیک فرد و جامعه (ماتریالیسم تاریخی) را به شکل دیالک تیک شاعر و مردم بسط و تعمیم می دهد و در سنت سرسپردگان اصیل توده، نقش تعیین کننده را از آن جامعه، مردم و یا توده می داند.
حتما حریفی خواهد پرسید که به چه دلیل ما چنین ادعا می کنیم؟
۱
بهترین تفریح برایم، گم شدن و حل شدن در انبوه مردم خیابان است.
ما با بررسی قبل از هر چیز، عینی کلام خود شاعر به این نتیجه می رسیم:
تفریح و تفنن ایدئال شاعر که از قضا آکادمیسینی برجسته است، یعنی روشنفکر طراز اولی است، نه فرار از مردم، نه گوشه نشینی و خودبرتر بینی و عشوه و کرشمه فروشی، نه در «رفتن به میان مردم»، نه حتی «حمل چیزی به میان توده»، نه «آموزش چیز خارق العاده ای به مردم»، نه هارت و پورت مرسوم در ادبیات چپنمای فاشیستی ـ فوندامنتالیستی مبنی بر نگریستن از پنجره برج عاج خویش به توده و «گریستن از خشم و تهوع و تحقیر و خود بزرگ بینی» در سنت هدایت و آل احمد و احمد شاملو و اراذل و اوباش بیشمار دیگر، بلکه گم شدن در میان مردم است.
مفهوم «گم شدن در میان مردم» اما به چه معنی است؟
۲
بهترین تفریح برایم، گم شدن و حل شدن در انبوه مردم خیابان است.
ما بمراتب بدتر از بقیه، هنوز فلسفه محمد زهری را نمی شناسیم.
وقتی در میهن بلاکشیده بودیم، پول نداشتیم تا کتابی بخریم و اگر هم کتابی از کتابخانه ای می گرفتیم، جائی نبود تا با تمرکز حواس آن را بخوانیم و اگر احیانا می خواندیم، به سبب فقدان ساز و برگ شناخت، قادر به درک عمیق محتوای آن کتاب نبودیم.
این تلاش ما ضمنا تلاشی در جهت خودآموزی است.
مثل همه ی دیگر تلاش های دایرة المعارف روشنگری.
اینهم تلاشی است در جهت آشنائی حتی الامکان با شاعری گمنام در افکار عمومی و گم در انبوهه انبوه مردم.
شاید دلیل گمنامی شاعر همین گمگشتن عمدی و علمی در توده باشد.
چون شاعری که از پنجره برج عاج آسمانخراش خویش سر بدر کرده و بر سر مردم قی می کند، تف می اندازد و یا بد و بیراه می گوید، بیشتر و بهتر جلب توجه می کند تا شاعری که داوطلبانه در انبوهه مردم، گم می شود.
۳
بهترین تفریح برایم، گم شدن و حل شدن در انبوه مردم خیابان است.
مفهوم بمراتب عمیقتر و رادیکال تر شاعر، «حل شدن در انبوه مردم خیابان» است.
حل شدن همان واژه عربی «انحلال» است.
انحلال قند در چای و یا آب و تشکیل چای شیرین و یا قنداب نیز به معنی گم شدن بی برگشت حبه قند در چای و آب است.
در قنداب و چای شیرین، دیگر نمی توان به هیچ ترفند معمول به کشف و بازشناسی حبه قند نایل آمد.
برای کشف حبه قند و تعریف نظری (تئوریکی) آن به تسلیحات تئوریکی ـ علمی شیمی نیاز مبرم است.
کیمیاگر به همین نیت، قنداب و یا چای شیرین را مثلا حرارت می دهد تا پس از تبخیر آب، بلورهای زلال و زیبای قند گمگشته در چای و آب را نشان خلایق دهد.
۴
بهترین تفریح برایم، گم شدن و حل شدن در انبوه مردم خیابان است.
طنز قضیه ـ چه شاعر بدان آگاه باشد و چه نباشد ـ در همین واژه «حل شدن» است.
طنز تلخ سرشته به خرد خارائین قضیه هم در همین واژه «انحلال» است.
چرا و به چه دلیل؟
۵
بهترین تفریح برایم، گم شدن و حل شدن در انبوه مردم خیابان است.
الف
از سوئی طبقه حاکمه، حزب توده را علنا و رسما «منحل» اعلام می کند.
یعنی بسان حبه قند که در چای و یا آب منحل می شود، بزعم طبقه حاکمه، مسئله ی حزب توده هم در جامعه حل می شود.
حزب توده منحل می کند.
ب
از سوی دیگر توده ای ترین شاعر همان جامعه، انحلال در جامعه را به مثابه «بهترین تفریح» خویش، محسوب می دارد.
۶
اینجا ست که ما با دیالک تیک انحلال مواجه می شویم.
واژه واحدی به مثابه ظرف (فرم) بدین طریق، دو محتوای بکلی متفاوتی به مثابه مظروف، کسب می کند:
الف
مفهوم انحلال از سوی طبقه حاکمه به مثابه خنجری به سوی توده نشانه می رود.
ب
و توده ای ترین شاعر توده همان مفهوم انحلال را بازتعریف توده ای ـ طبقاتی می کند، به مثابه «بهترین تفریح» خود محسوب می دارد و بسان خنجری برمی گرداند و بر ستون فقرات دشمن توده و طبقه می نشاند.
به همین دلیل است که تحلیل فلسفه محمد زهری کار سهل و آسانی نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر