۱۳۹۳ اسفند ۴, دوشنبه

پاییز


محمد زهری
(۱۶ مهر ۱۳۳۲)

امروز اگر خوابم
خونیندل و پر تابم


چون کشته خشک آیم
مهرم که نمی تابم


ز آن است که پاییز است
نجوای شب آویز است


عریانی گلریز است
هنگامه ی پرهیز است

فردا،  چو بهار آید
گلبانگ هزار آید

 
بادام به بار آید
آن لاله عذار آید
 
بنگر که ز جان، خیزم
در گیسویش آویزم


بس شور بر انگیزم
می،  نوشم و گل  ریزم


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر