جمعبندی از
مسعود بهبودی
این خاص سیاستمداران نیست.
1
روانشناسی هر کس
تحت تأثیر حرفه و کسب و کار او قرار می گیرد.
2
ضمنا پسیکولوژیسم
یکی از مکاتب امپریالیستی
برای خر کردن خلایق است.
3
پسیکولوژیسم
فاقد ارزش علمی است.
زباله است.
4
توده ای دانائی به نام
امیر هوشنگ تیزابی
مقدمه ای بر ترجمه ای
در رد پسیکولوژیسم نوشته است.
وظیفه روشنفکر، “ نقد نهادهای قدرت ” است.
حریف
1
روشنفکر
حتما نباید مترقی و طرفدار پیشرفت باشد تا «نهادهای قدرت» را نقد کند.
روشنفکر انتزاعی در کله حریف خردستیز وجود دارد و در کره بی سکنه مریخ.
2
«نهادهای قدرت» حتما نباید منفی و ضد خلقی باشند
نهاد قدرت انتزاعی در کله حریف خردستیز وجود دارد
و در کره بی سکنه مریخ.
3
به همین دلیل باید میان انتقاد و عنتقاد تفاوت قایل شد
به همان نیز میان انقلاب و عنگلاب.
4
روشنفکران
یک قشر اجتماعی را تشکیل می دهند
و تعلقات طبقاتی متفاوت و حتی متضاد دارند.
5
روشنفکر ماورای طبقاتی وجود ندارد.
6
از ویژگی های جامعه بشری
بطور کلی
این است که روشنفکران هر جامعه
عمدتا وابسته به طبقه حاکمه اند.
7
طرز تفکر حاکم در هر جامعه هم
طرز تفکر طبقه حاکمه است.
8
این طرز تفکر
بطرز شبانه روزی تبلیغ می شود
و قطره در رگ روح جامعه تزریق می شود.
9
توده های مولد و زحمتکش هم
روشنفکران خود را به هر مصیبتی تربیت می کنند
ولی این روشنفکران هم انگشت شمار اند
و هم تحت فشار و سرکوب اند.
فیلتریزه می شوند.
به همین دلیل صدای شان به گوش کسی نمی رسد.
10
روشنگری در جامعه ما حکم کیمیا را دارد.
هر کس می خواهد حرف باب میل خود را بشنود
و نه حقیقت عینی را.
11
شعار «نظر هر کس برای خودش محترم است»
حاکی از همین موضعگیری ضد علمی و ارتجاعی است:
12
شعار «نظر هر کس برای خودش محترم است»
یعنی حقیقت عینی وجود ندارد.
هر کس حقیقت شخصی اش را دارد.
13
اجامر
به همین دلیل به محض شنیدن حقیقت
پاشنه دهان خود را می کشند
و بدترین فحش ها را نثار همنوع می کنند.
14
جامعه ما بلحاظ فکری و فرهنگی و اخلاقی
بویژه در این سی و اندی سال
به قهقرا سقوط کرده است.
15
خیلی ها حتی نمی توانند
دو جمله درست بنویسند.
به همین دلیل با شکلک های حاضر و آماده از قبل
عرعر می کنند.
16
معلوم نیست که چه بلائی بر سر جامعه آمده که
اعضای آن از سر تا پا لومپن پرولتریزه شده اند.
17
مثال
پریروز
حریفی از شورای مقاربت ملی
بد و بیراه به اسد بن اسد گفته بود.
کسی در واکنش بدان نوشته بود
اسد بهتر از صدام و سران عرعرستان صعودی است.
18
طرف به عوض استدلال نوشته بود:
...کش
مزدور و الی آخر
19
خیلی ها توان لازم برای استخراج اندیشه از تجربه
و حتی از جمله همنوع را ندارند.
20
شرایط عینی به همین دلیل برای سقوط جامعه به بربریت
و حتی توحش
آماده می شود.
تراژدی ما این است که
دیروزمان بهتر از امروزمان و امروزمان بهتر از فردای مان
بوده و است و خواهد بود.
1
مصدق بهتر از شاه بود.
2
شاه پس از انقلاب سفید
مترقی تر از خمینی و جزنی و رجوی و غیره بوده و
اجامر ساواک راسیونال تر از اراذل و اوباش روح الله و سید علی بوده اند.
3
بی دلیل نیست که آرزوی ملی
از برگشت به صدر اسلام
به برگشت به صدر کوروش
بدل شده است.
4
این بدان معنی است که ما هرچه عقب تر بگریزیم
به همان اندازه سعادتمندتریم.
5
آلترناتیو رژیم شاه،
خردستیزتر و وحشتناک تر از آن بوده است.
6
اکنون هم اپوزیسیون مخالف رژیم
خرتر و خطرناک تر از خود رژیم است.
7
آدم از تصور اینکه اگر به جای اجامر جماران
مثلا اجامر رجویان و یا جزنیان به قدرت می رسیدند
به وحشت می افتد.
8
در آن صورت فقط می بایستی به کره مریخ فرار کرد.
جورج الله بی سواد،
دسته جمعی (کلکتیو)
نه، دست جمعی
1
اولا کرد ها هم آدم اند و اعصاب دارند.
2
ماشین مکانیکی خالی از اعصاب نیستند.
به همین دلیل با ترس آشنا هستند، نه بیگانه.
3
ضمنا ترس داشتن
ننگ نیست.
4
چون ترس یکی از ضامن های غریزی ضروری
برای حفظ حیات است.
5
ترس نداشتن
نشانه نقص است و عار و عیب و ننگ است.
6
بلحاظ احساس ترس
کمترین فرقی میان
کردها و لرها و بلوچ ها و ترک ها و اعرب ها و فارس ها و عنگلیسی ها و عامریقائی ها و غیره وجود ندارد.
7
اولاد آدم و حوا
در دیار عه «هورا» و عا «شورا»
ترس را با شیر مادر از آن خود می کنند.
8
ترس های رنگارنگ
ترس از همه رنگ:
ترس از سگ
ترس از مرگ
ترس از جنگ
ترس از گربه
ترس از گرگ
ترس از پلنگ
ترس از پدر
ترس از برادر
ترس از همسایه
ترس از پاسبان و سرباز و سرگروهبان و ژاندارم
ترس ازروح الله، سید علی، سید کوسه، گربه نره
ترس از میر حسین، مشه زهرا، کلبه کروب
ترس از ننه قمر
ترس از هر رهگذر
حتی
ترس از خویشتن
9
نیستی که ببینی
برادر
ـ برای حفظ ناموس خانواده و قبیله و عشیره ـ
چگونه می برد سر همشیره
چگونه می نهد سر همشیره بالای دیوار خانه و در خانه
چگونه
ـ دسته جمعی ـ
می نوشند چای خونرنگ در خانه
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر