۱۳۹۵ مرداد ۲۵, دوشنبه

سیری در شعر «ای مرز پر گهر» از فروغ فرخزاد (13)


ای مرز پر گهر
فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
 شین میم شین
  
من می توا نم از فردا
همچون وطن پرست غیوری
سهمی از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در قلب و مغز خویش داشته باشم،
سهمی از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندش
یا آنکه در ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی
آن را شبی به ششصد و هفتاد و هشت  مرد وطن، بخشید

·        این بند شعر فروغ، مملو از انتقادات عمیق اجتماعی است.
·        برای درک دقیقتر آن بهتر است  که مفاهیم این بند شعر مورد تأمل قرار گیرند: 

«وطن پرست غیور»
« ایدئال عظیم اجتماع»
«با اشتیاق و دلهره دنبال کردن  ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر»
«در قلب و مغز خویش داشتن ایدئال»
«هزار ریالی هزار هوس پرور »
« به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندن»
«به ششصد و هفتاد و هشت  مرد وطن، بخشیدن به ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی»

1
من می توا نم از فردا
همچون وطن پرست غیوری

«وطن پرست غیور»

·        فروغ در این مفهوم، فرمی از عوامفریبی طبقه حاکمه را به چالش می کشد:
·        تبلیغ پاتریوتیسم توخالی را.
·        تبلیغ وطن پرستی انتزاعی را.

·        چرا و به چه دلیل باید از دید فروغ، مفاهیم وطن، وطن پرست و وطن پرستی در این جهنمدره، دانه و دامی باشند؟

2
«وطن پرست غیور»

·        واژه های وطن، وطن پرست و وطن پرستی که توسط اجامر  طبقه حاکمه انگل در هر فرصتی نشخوار می شوند، از دید فروغ ژرف اندیش، واژه های توخالی اند.
·        طبقه حاکمه انگل معنی وطن را نمی داند.
·        وطن در قاموس جماعت انگل، واژه ای است که از مفهوم اصلی اش تخلیه شده و با زباله ایده ئولوژیکی پر شده است.

·        چرا و به چه دلیل؟ 

3
«وطن پرست غیور»

·        اولا برای اینکه وطن دیالک تیکی از سوبژکت و اوبژکت است.
·        سوبژکت وطن، توده های مولد و زحمتکش اند که بانی بی نام و بی اعتنا به نام وطن اند.
·        وطن بدون سوبژکت وطن، پوسته ای توخالی است.
·        فرمی بی محتوا ست.

4
«وطن پرست غیور»

·        به همین دلیل طبقه حاکمه ای که خادمان بی ریای خلق را به بهانه های واهی تنبیه، تبعید، تخریب، شکنجه و تیرباران می کند و مانع پیشرفت جامعه می گردد، بدترین دشمن وطن است.

·        وطن بدون فرزانگان توده، نه وطن، بلکه مزبله است.
·        به همین دلیل، وطن مورد نظر اجامر طبقه حاکمه انگل، واژه ای توخالی است..
·        واژه ای ایده ئولوژیکی برای استحمار توده است.

5
«وطن پرست غیور»

·        طنز تلخ تر از زهر این جهنمدره این است که بی وطنان بی شرم، توده را و توده ای ها را بی وطن و حتی وطن فروش می نامند.
·        سران و سرداران توده و حزب توده یا از یار و دیار کنده و دربدر دیار غربت می شوند و یا طعمه جوخه های تیرباران می گردند و عاملان و دست نشاندگان امپریالیسم به عنوان منجی وطن، خادم وطن، وطن پرست و الی آخر جا زده می شوند.
·        معلوم کسی نیست که توده و حزب توده چگونه می تواند در آن واحد هم بی وطن باشد و هم در عین بی وطنی، وطن فروش باشد.
·        سفیهان بی همه چیز طبقه حاکمه کثیف، معنی حرف دهن خود را حتی نمی فهمند.
·        چون پیش شرط فروش چیزی، داشتن پیشاپیش آن چیز است.
·        بی وطن که نمی تواند وطن فروش باشد. 

·        به همین دلیل فروغ از واژه بی محتوای وطن پرستی، طنز واژه می سازد و دست به افشاگری می زند.

·        عظمت و غنای فکری غول آسای فروغ در همین شعر آشکار می گردد.

6
من می توا نم از فردا
همچون وطن پرست غیوری
سهمی از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در قلب و مغز خویش داشته باشم،

«ایدئال عظیم اجتماع»

·        ایدئال یعنی آرمان.
·        فروغ در این بند شعر، ایدئال قلابی اجتماع را به نقد اجتماعی، انقلابی و علمی می کشد:
·        ایدئال هر اجتماع (همبود) اصولا باید حاوی و حامل طرح برنامه حداکثر آتی باشد.
·        در این سامان چپاول مادی و معنوی شده ی بی سامان، برنده شدن چند هزار ریال در بلیط بخت آزمائی به ایدئال خلایق بدل شده است.

·        این اما به چه معنی است؟

7
من می توا نم از فردا
همچون وطن پرست غیوری
سهمی از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در قلب و مغز خویش داشته باشم،

·        این اولا نشانه خریت خلایق وطن پرست غیور کذائی است.
·        چون احتمال برنده شدن در بلیط بخت آزمائی، یک در یک میلیون است.
·        به همین دلیل می توان گفت که ایدئال عظیم اجتماع، توطئه ای برای خالی کردن جیب خلایق خر است.
·        یعنی فرمی از استثمار مبتنی بر استحمار است.

8
«ایدئال عظیم اجتماع»

·        این ایدئال عظیم اجتماع، که فروغ به چالش می کشد، به معنی حماقت مضاعف است:

الف
·        اولا سرهم بندی کردن ایدئال از بلیط بخت آزمائی ایدئال کاذب (پسویدو ایدئال) است.
·        نشانه حماقت است.
·        بلیط بخت آزمائی  به همان اندازه می تواند نجات دهنده (منجی) باشد که امام هزار و اندی ساله کذائی.

ب
·        ثانیا اگر به فرض محال، کسی در بلیط بخت آزمائی برنده شود، فقط خویشتن خویش را از فقر مادی تا حدی نجات داده است و نه جامعه را.
·        به همین دلیل، ایدئال عظیم اجتماع، ایدئال ضد اجتماعی است.
·        ایدئالی اگوئیستی است.

·        این اما به چه معنی است؟ 

پ
«ایدئال عظیم اجتماع»

·        این بدان معنی است که طبقه حاکمه، فقط جیب خلایق را به ترفند بلیط بخت آزمائی خالی نمی کند.
·        بلکه علاوه بر آن دارائی فکری، روحی و روانی خلق را چپاول می کند.
·        فروغ تیز بین به همین مسئله ی سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی مستور هم پی برده و آن را ضمنا به نقد کشیده است:

هر چارشنبه بعد از ظهر،
 آن را
با اشتیاق و دلهره
 دنبال می کند
در قلب و مغز خویش داشته باشم

·        خرید بلیط بخت آزمائی ضمنا به معنی فروش دار و ندار روحی و روانی است:
·        به معنی گذر از پل صراط نازکتر از موی «اشتیاق و دلهره» مبتنی بر انتظار روز و ساعت موعود (چارشنبه هر هفته)  است.
·        به معنی تخریب پسیکولوژیکی است.

ت
«ایدئال عظیم اجتماع»

·        ارتقای بلیط بخت آزمائی به مقام ایدئال اجتماعی توسط طبقه حاکمه، ضمنا به معنی تزریق زهر ایده ئولوژیکی ایندیویدوئالیستی ـ کاپیتالیستی بر رگ توده است.

·        حالا می توان فهمید که جامعه قحط الرجال ما با مرگ فروغ جوان چه نعمت بزرگ بی نظیری را از دست داده است.
·        شاید صد ها سال بگذرد و نظیری برای این سرخگل بی همتا  پیدا نشود.
·        ما شخصیتی نظیر فروغ در میان روشنفکران کشور سراغ نداریم، که مظهر این رادیکالیته بینشی و انتقادی ـ اجتماعی باشد.
·        دریغ و درد همین است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر