ای مرز پر گهر
فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
و
صرف چند بادیه پپسی کولای ناخالص
و
پخش چند «یاحق» و «یاهو» و «وغ وغ» و «هوهو»
رسما
ً به مجمع فضلای فکور و فضله های فاضل روشنفکر
و
پیروان مکتب «داخ داخ ـ تاراخ تاراخ» بپیوندم
و
طرح اولین رمان بزرگم را که در حوالی سنه ی یکهزار و ششصد و هفتاد و هشت شمسی
تبریزی
رسماً به زیر دستگاه تهیدست چاپ خواهد رفت
بر
هر دو پشت ششصد و هفتاد و هشت پاکت اشنوی
اصل ویژه بریزم
·
برای درک بهتر این بند شعر فروغ،
باید مفاهیم آن مورد تأمل قرار گیرند:
«پستوی
مغازه ی خاچیک»
«
فرو کشیدن چندین نفس، از چند گرم جنس دست اول خالص»
«صرف
چند بادیه پپسی کولای ناخالص»
« پخش
چند «یاحق» و «یاهو» و «وغ وغ» و «هوهو»»
«پیوستن
رسمی به مجمع فضلای فکور و فضله های فاضل روشنفکر
و
پیروان مکتب «داخ داخ ـ تاراخ تاراخ»»
«طرح
ریزی اولین رمان بزرگ»
«چاپ
رسمی آن»
«دستگاه
تهیدست چاپ»
« طرح
ریزی رمان بر هر دو پشت ششصد و هفتاد و هشت
پاکت اشنوی اصل ویژه»
1
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
فروغ در این مفهوم از رسم و روال
زیست روشنفکران کشور «عه» هورا پرده برمی دارد:
·
فروغ در مفهوم خاجیک احتمالا عرق
فروشی ارامنه را در مد نظر دارد.
·
اکنون جامعه با سرعت خارق العاده ای
از در عقب، پیشرفت کرده و بر عرق خوری سنتی، حشیش کشی، تریاک کشی، هروئین کشی هم
اضافه شده است.
·
به همین دلیل، پستوی مغازه کوچک
عرقفروشی خاجیک به محل پرواز به هپروت بدل شده است.
·
سؤال این است که فروغ چگونه به این
کرد و کار ها پی برده است که در این شعر به چالش می کشد؟
2
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
فروغ بنا بر خاطرات بعضی از دکاتر
در بعضی از دفاتر، مدتی همنشین این جماعت «روشنفکر» بوده است.
·
این اولا بدان معنی است که فروغ تجارب
شخصی خود را به دانش تجربی بدل کرده است.
·
یعنی خود فروغ هم دست کمی از آنها نداشته
است.
·
در این صورت می توان گفت که فروغ در
این شعر، ضمن انتقاد اجتماعی، ضمن انتقاد از روشنفکران طبقه حاکمه، به انتقاد از
خود دست می زند.
·
این دیالک تیک انتقاد از خود و
انتقاد اجتماعی در سرتاسر این شعر به چشم می خورد.
·
فروغ تاقچه ی بالا نشین نیست.
·
فروغ شریک «جرم» است.
·
تفاوت و تضاد فروغ با جلال آل احمد
و احمد شاملو و لاشخور های دیگر همین جا ست.
·
ستایش سیاوش کسرائی از فروغ
احتمالا به دلیل همین خصلت انقلابی فروغ است.
·
مراجعه کنید به شعر سیاوش در رثای فروغ
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
احتمال این هم وجود دارد که فروغ
از همان آغاز منتقد سبک زندگی روشنفکران طبقه حاکمه بوده است.
·
بنا بر خاطرات دکاتر در بعضی از دفاتر،
فروغ حضرات را دمبدم ارزیابی و علنا نقد کرده است.
·
سؤال این است که چرا شعرا و
نویسندگان کشور «عه» هورا معتاد به الکل و حشیش و تریاک و هروئین بوده اند؟
4
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
پناه بردن به الکل و حشیش و تریاک
میراث قرون وسطی فئودالی است.
·
تار و پود دیوان شعرای کلاسیک قرون
وسطی را مفاهیم شراب و می و باده و ساقی و
مغبچه و میکده و غیره تشکیل می دهند.
·
تفنن اشرافیت بنده دار و فئودال و
روحانی از دیرباز، تخدیر و تخریب سکسوئالیستی کودکان و نوجوانان و زنان جامعه بوده
است.
·
مفاهیم مغبچه و ساقی و شاهد و غیره در دیوان شعرای
فئودالی بی دلیل نیستند.
5
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
مزید شدن هروئین به الکل و حشیش و تریاک
از سوئی با جنبش مد روز مدرن جوانان اروپا و امریکا در سال های 60 در رابطه است.
·
هیپیسم همه حدود و ثغور اجتماعی، اخلاقی
و سنتی را در هم می کوبد.
·
عنگلابیون اروپا و امریکای امپریالیستی
بطور کلکتیو هم به عملیات جنسی با همه کس از خواهدر تا برادر و از مادر تا پدر می
پردازند و هم علنا و بطور دسته جمعی حشیش و تریاک و هروئین می کشند.
·
این رسم و روال مد روز به اقصا
نقاط جهان صادر می شود.
·
عیرانی جماعت شیفته سینه چاک بیگانه
و طرز تفکر و طرز زیست بیگانه است و همیشه به هر کپیه و تقلیدی مایل و قادر است.
6
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
دلیل دیگر رواج بی بند و باری
اخلاقی، جنسی و اعتیاد اشاعه اگزیستانسیالیسم در جهان پس از جنگ جهانی دوم است.
·
فاشیسم در میادین جنگ شکست خورده
است.
·
ولی ایده ئولوژی فاشیستی قوی تر از
قبل یکه تاز میدان است.
·
نیهلیسم اخلاقی در مقیاس جهانی کسب
اعتبار کرده است.
·
نسخه رهایش در قاموس اگزیستانسیالیسم،
سکس تا حد مرگ و مصرف مواد مخدر و عنگلابیگری آوانتوریستی (چریکیسم) و انتحار سنتی
است.
·
فلسفه پوچی زندگی نه تنها بی
شرمانه تبلیغ می شود، بلکه به عنوان راه و رسمی انقلابی و کمونیستی به خلایق خر
قالب می شود.
7
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
احمد شاملو احتمالا تحت تأثیر ژان
پل سارتر و غیره به سکس و تریاک و هروئین پناه می برد.
·
برای جماعت روشنفکر، عیاشی و
اعتیاد و الکل دیگر نه عیب و ننگ، بلکه فضیلت و فخری محسوب می شود.
·
حیرت انگیز اما چیز دیگری است:
8
من
می توانم از فردا
در
پستوی مغازه ی خاچیک
بعد
از فرو کشیدن چندین نفس، ز چند گرم جنس دست اول خالص
·
حزب توده به سبب سطح توسعه فوق
العاده نازل نیروهای مولده، قادر به درک و تبلیغ اصیل مارکسیسم ـ لنینیسم نبوده
است.
·
در نتیجه ی این عقب ماندگی فجیع اقتصادی
و اجتماعی و فکری و فرهنگی، به جای فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، آته ئیسم تبلیغ می
شود.
·
در جوار تبلیغ درک مکانیکی و سطحی
از فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، در میان اعضا و هواداران حزب توده، الکلگرائی (ودکاگرائی)
رسمیت و رواج کسب می کند.
·
این کپیه مکانیکی طرز زیست روس ها
بوده است.
·
روس ها احتمالا به دلیل سردی هوا به
ودکا پناه برده اند.
·
این ودکا نوشی روس ها در کشورهای دیگر،
به عنوان کسب و کاری بلشویکی تلقی می شود و مورد تقلید کور کورانه قرار می گیرد.
·
نسل اول توده ای ها عمدتا معتاد به
الکل بوده اند.
·
این آته ئیسم و الکلگرایی رشته های
پیوند توده ای ها با توده را قطع می کند و صدمات چشمگیری بر جنبش رهائی بخش اجتماعی
وارد می آورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر