ای مرز پر گهر
فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
من
می توا نم از فردا
همچون
وطن پرست غیوری
سهمی
از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر
چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در
قلب و مغز خویش داشته باشم،
سهمی
از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندش
یا
آنکه در ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی
آن
را شبی به ششصد و هفتاد و هشت مرد وطن،
بخشید
1
«با اشتیاق و دلهره دنبال کردن ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر»
·
فروغ تأثیر پسیکولوژیکی مخرب بلیط
بخت آزمائی و هر نوع دیگر از قمار را در این مفهوم تجرید می کند.
·
جست وجوی خوشیختی شخصی کذائی در
بلیط بخت آزمائی و یا در قماربازی، آتش به دودمان روح و اعصاب و روان اعضای جامعه
می اندازد.
·
قمار اعضای جامعه را بلحاظ فکری،
روحی و روانی فلج می کند.
·
قمار مانع توسعه نیروهای مولده می
شود.
2
« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »
·
قمار در ضمیر انسان ها دیالک تیک
فرد و جامعه را وارونه می سازد و نجات را در نجات کشکی، سطحی و مبتذل فردی خلاصه
می کند و نه در نجات اجتماعی و نه در نجات کلکتیو.
·
به همین دلیل نقش ایده ئولوژیکی
منفی قمار چشمگیر است.
·
دیری است که طبقه حاکمه به همه
انواع ورزش ها خصلت قمار بخشیده است.
·
دیگر کسی به خود فوتبال، والی بال،
تنیس و غیره نمی اندیشد.
·
هدف الاهداف قماربازان ورزشی، پر
کردن جیب خود به هر قیمت شده است.
·
در ینگه دنیا، واژه «بازنده»
(لوزر) به تحقیر واژه و توهین واژه بدل شده است.
·
حق در ایده ئولوژی امپریالیسم با
کسی است که به هر قیمت، برنده است.
·
زندگی بدین طریق به بازی قمار
استحاله می یابد و بشریت به اقلیت انگشت شمار برنده و اکثریت بیشمار بازنده طبقه
بندی می شود.
3
« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »
·
بدین طریق و با این ترفند، جای
مبارزه طبقاتی از پایین را قماری بازی و بخت آزمائی می گیرد و خود قمار و بخت
آزمائی به فرمی از مبارزه طبقاتی از بالا تبدیل می شود.
·
ببرکت قمار و بخت آزمائی هم جیب
خلایق خالی می شود و هم خانه خرد و روح و روان آنها خراب.
·
این حقیقت امر در ضرب المثل معروف
تبیین می یابد:
·
برنده ـ در تحلیل نهائی ـ کازینو
ست.
·
بازنده اصلی اما قمارباز است.
·
حتی اگر قمارباز میلیونر شود،
بلحاظ روحی، روانی و اخلاقی، آس و پاس می شود.
·
آ سوسیال می شود.
·
ضد اجتماعی می شود.
·
لات و لاشخور و لومپن می شود.
4
« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »
·
قمار و بخت آزمائی رفته رفته به
عادت بدل می شود.
·
فرم اعتیاد به خود می گیرد.
·
در ضمیر قمارباز و بخت آزما ـ چه
بسا ـ دیالک تیک برد و باخت وارونه می شود.
·
یعنی نقش تعیین کننده از آن باخت
تصور می شود.
·
به همین دلیل داستایفسکی مؤلف
«قمارباز» می نویسد:
·
در باخت لذتی هست که در برد نیست.
·
سؤال این است که چرا و به چه دلیل
باید باخت لذت بخش باشد؟
5
« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »
·
دلیلش در همین دیالک تیک اشتیاق و
دلهره است که فروغ با دقت ستایش انگیزی کشف کرده است:
·
قمار بازی و بخت آزمائی اعصاب و
روان قمارباز را در منگنه ویرانگر فشار قرار می دهد.
·
آن سان که باخت، روان قمارباز را
از فشار ویرانگر رهائی می بخشد و دلش از لذت پر می شود.
6
من
می توا نم از فردا
همچون
وطن پرست غیوری
سهمی
از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر
چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در
قلب و مغز خویش داشته باشم
«در قلب و مغز خویش داشتن ایدئال»
·
طبقه حاکمه انگل، اعضای جامعه را به مشتی بخت
آزما بدل می کند.
·
طبقه حاکمه انگل، ایدئال اکثریت
اعضای جامعه را به درجه نازل برنده شدن در قمار تنزل می دهد.
·
آن سان که این ایدئال توهم آمیز را
اعضای جامعه بسان ایدئال راستین و اصیلی از آن خود می کنند.
·
به قول دقیق فروغ، در قلب و مغز
خویش انبار و تلنبار می کنند.
·
برنده شدن در بلیط بخت آزمائی به
ایدئال اجتماعی روحی و فکری مردم بدل می شود.
·
این به معنی تخریب فکری و ایده
ئولوژیکی اعضای جامعه است.
7
سهمی
از آن هزار هوس پرور هزار ریالی
«هزار
ریالی هزار هوس پرور »
·
مبلغ عظیم موعود در بخت آزمائی به
نظر فروغ در ذهن مردم تکثیر کمی و کیفی سوبژکتیو می یابد و هر عضو بخت آزمای بدبخت
جامعه برای آن هزاران هوس در دل می پرورد.
·
این بدان معنی است که ایدئال قلابی
در ذهن قماربازان بخت آزما ایدئالیزه می شود.
·
ما اینجا با ایدئالیزاسیون ایدئال
سر و کار پیدا می کنیم.
·
آدمیان بدین طریق هم خرد زدائی می
شوند و هم رئالیته زدائی.
·
یعنی به مشتی ایرئال و ایراسیونال
(بیگانه با واقعیت و بیگانه با خرد) بدل می شوند.
·
فروغ در این مورد به دو مثال ملموس
اشاره می کند:
الف
سهمی
از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندش
·
با مبلغ موعود می توان لوازم خانگی
خرید:
·
یخچال و مبل و پرده و غیره خرید.
·
این به معنی تبدیل ایدئال به ریال
و تبدیل ریال، به رئال است.
·
ما در این مورد با دیالک تیک
ایدئال و رئال سر و کار پیدا می کنیم:
·
ایدئال هزار هزار ریالی هزار هوس
پرور مادیت و شیئیت می یابد و فرم لوازم خانگی به خود می گیرد.
·
ایدئال ریالی جامه ی رئال به خود می
پوشد:
·
آرزوی ریالی به یخچال و مبل و پرده
رئال بدل می شود.
·
روح (آرزو و ایدئال) مادیت و شیئیت
می یابد (یخچال، مبل، پرده و غیره می شود.)
ب
سهمی
از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان
در
ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی
آن
را شبی به ششصد و هفتاد و هشت مرد وطن،
بخشید
·
رئالیزاسیون ایدئال اما می تواند
توسط اجامر طبقه حاکمه برای خرید رأی به مصرف رسد:
·
با مبلغ موعود می توان رأی طبیعی
678 مرد وطن را خرید و وزیر و وکیل مجلس گشت.
·
فروغ در این مثال به انتقاد از
دموکراسی فرمال بورژوائی می پردازد.
·
رأی طبیعی، طنز واژه ای است که به
معنی رأی خریده شده است.
·
این کسب کار امروزه بویژه در ینگه
دنیا علنی و عریان است.
·
نه فقط رأی طبیعی، بلکه رئیس جمهور
طبیعی خریده می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر