۱۳۹۵ شهریور ۴, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (440)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

بخش هفتم
توسعه جامعه شناسی بورژوائی
در کشورهای مختلف سرمایه داری:

قسمت چهارم
جامعه شناسی در المان

پیشکش به
کاظم انصاری

92



·        به همین دلیل، در تئوری انتقادی هابرمس، چارچوب نهادین، یعنی ساختار هنجاری ـ عملی، «هسته» پیوند اجتماعی و امدادگر قلب توسعه اجتماعی را تشکیل می دهد.
·        (هابرمس، «بازسازی ماتریالیسم تاریخی»، ص 159) 

93
·        از این رو، وظیفه اصلی این «تئوری انتقادی»، پیشبرد نقش ایمانسیپاتوریکی (رهایشی) آن، یعنی تبدیل علایق معطوف به «بلوغ» (صاحب نظر بودن، زبانمندی) به تجزیه و تحلیل (انالیز) است، که شعور (ضمیر، ذهن، روح) انسانی را از سرکوب اجتماعی غیر قانونی آزاد می  سازد و و اوتوپی موسوم به «بحث عاری از حاکمیت» را آماج قرار می دهد.
·        (هابرمس، «راجع به تئوری عمل کومونیکاتیو»، جلد 2، ص 548)         

94


·        اینجا سر و کله ی ایدئالیسم زبان، هنجار و هماندیشی (کومونیکاسیون) هابرمس پیدا می شود.
·        (هورست هولتسر، «اوولوسیون و یا تاریخ؟»، ص 107)

95
·        در انتقاد شتابزده باید از قول هوند و کیرشهف اعلام داشت:
·        «تئوری انتقادی مبتنی بر مدل عمل و اینتر اکسیون هابرمس رد خور ندارد.
·        ولی پیاده کردن در «جامعه»، جامعه را به «جلسه گفتگو» تبدیل می کند.
·         (هوند، کیرشهف ـ هوند، «جامعه شناسی کومونیکاسیون»، ص 83)

96
·        تئوری انتقادی هابرمس، حتی اگر از اشتباهات فاحش و نیم بندی های رفتارتئوری، اینتر اکسیونتئوری و سیستمتئوری فاصله گیرد و مرتب «بر پیوند سست خود با  مفاهیم اساسی مارکسیسم» تأکید ورزد، باز هم با آنتروپولوژیسم خود و با تقدم قایل شدن به «هماندیشی» (کومونیکاسیون) و با شیئیت بخشی به ساختارهای روحی اخلاقی ـ عملی  به مثابه موتور جامعه، قادر به درک روند زندگی مادی ـ اجتماعی انسان ها نخواهد بود که اگرچه «همکاری و هماندیشی اعضای جامعه را وساطت می کنند»، ولی «شالوده و بنیاد آنها نیستند.»  
·        (تیادن، «تئوری توسعه ماتریالیستی ـ تاریخی» در اثر لپسیوس، «بیلان میانه از جامعه شناسی»، ص 76)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر