۱۳۹۵ مرداد ۲۷, چهارشنبه

شیئیت یافتن



تندیس هگل و مارکس در پکن

پروفسور دکتر گرد ایرلیتس
 برگردان  شین میم شین
     
·        شیئیت یافتن به نحوه وجود سوبژکت انسانی و به «از آن خود کردن» واقعیت عینی در کار و با کار اطلاق می شود.

1
·        انسان حوایج، علایق، هیجانات روحی، افکار و اندیشه های متعلق به سوبژکتیویته خود را در تأثیرگذاری بر طبیعت موجود در خارج از او، در شناخت روابط اجتماعی عینی و در تولید فراورده های فکری (علم، هنر) شیئیت می بخشد.

·        (به عنوان مثال، عمله اندیشه کلبه را که در ذهن خود دارد، شیئیت می بخشد.
·         اندیشه به صورت شیئی در می آید.
·        کلبه فکری به صورت کلبه ی مادی در می آید. مترجم) 

2
·        واقعیت امر شیئیت یافتن را مارکس و انگلس بطرز بارزی در فلسفه بورژوائی کلاسیک آلمان و در رابطه با بررسی فلسفی کار مورد تشریح قرار داده اند.

3
·        هگل روند کار انسانی را به مثابه شیئیت یافتن سوبژکت در ابژکت و به مثابه واقعیت یابی سوبژکت در روند تشکیل اوبژکت مطرح می کند:

الف
·        «کار عبارت است از تبدیل به چیز کردن این جهانی خود.»

ب
·        «این تبدیل کردن خود به چیز» به معنی دو شقه کردن «من» است.

پ
·        «من، خود را در کار بیواسطه ای به چیز، به فرم، که وجود است، تبدیل می کنم. »
·        (هگل، «فلسفه واقعی» 3 ف 197 ، 217) 

4

·        فویرباخ این استنتاج دیالک تیکی هگل راحفظ می کند و می کوشد تا آن را بطرز واقعگرایانه ای تداوم بخشد.

5
·        فویرباخ در جریان خلاصه کردن مذهب در «از خود بیگانگی» انسان ها، ماهیت واقعی و حسی ـ روحی انسانی را بمثابه «خودکوشی» و «خودسازی» ارزیابی می کند:
·        البته نه به معنی عملی آن، نه به معنی اقتصادی ـ شیئی آن.
·        (فویرباخ، «آثار»، 8 ، 208 ، 212)

6
·        «برای شناخت ماهیت هر شیئ ، باید شیئ را شناخت.
·        شیئی که ماهیت، ضرورتا بدان نسبت داده می شود، چیزی جز ماهیت آشکار شده آن نمی تواند باشد.»
·        (فویرباخ، «آثار»، 2 ، 250)   

7
·        مارکس در تز درک ماتریالیستی تاریخ (که بر مبنای اقتصاد استوار بود) مبانی راه حل علمی مسئله شیئیت یافتن را نشان داده است.

8
·        مارکس انسان را به مثابه موجودی شیئی ـ عملی در نظر می گیرد.

الف
·        سوبژکت فقط در نحوه های عینیت یافتن خود ـ که بطور اجتماعی مشروط می شوند ـ وجود پیدا می کند.

ب
·        سوبژکت با تشکیل اشیاء خارج از خود، خود را موجودیت می بخشد.

·        (سوبژکت در روند تولید اوبژکتیویزه می شود.
·        اوبژکت تجسم مادی (جسمیت یابی)  سوبژکت است.
·        مترجم) 

الف
·        شیئیت یافتن تولیدی انسان «نه به هیچ ختم می شود و نه در سوبژکتیویزاسیون صرف اشیاء خلاصه می شود.»

ب
·        شیئیت یافتن تولیدی انسان به معنی «مطرح کردن مجدد خود انسان به عنوان شیئ است.»

پ
·        «مصرف، به معنی مصرف ساده مواد نیست، بلکه مصرف به معنی مصرف خویشتن خویش است.

ت
·        در نفی مواد، نفی این نفی و لذا مطرح کردن خود آن است.

ث
·        فعالیت فرم بخش، شیئ را مصرف می کند و در ضمن، خود را مصرف می کند.

ج
·        فعالیت فرم بخش اما فقط فرم شیئ مورد نظر را مصرف می کند، تا به آن، فرم جدیدی بدهد و خود را فقط در فرم سوبژکتیو آن، به مثابه کار مصرف می کند.
·        آن، جنبه شیئی شیئ را و این جنبه سوبژکتیو کار را مصرف می کند.
·        به یکی فرم می بخشد و به دیگری مادیت می بخشد.»
·        (مارکس، «طرح ها»، ص 208)     

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر