۱۳۹۵ شهریور ۷, یکشنبه

سیری در شعری از فروغ فرخزاد (3)


تنها، صدا ست که می ماند.
ایمان بیارویم.
1352
 فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد، جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

مرداب
محل آب راکد
لجنزار

·        فروغ در این جمله ی این شعر از سر تا پا انتقادی ـ اجتماعی، مرداب را به چالش می کشد و افشا می کند:
·        فروغ برای اثبات صحت انتقادش از مرداب، محتوای آن را به عنوان دلیل مطرح می سازد.

·        این کرد و کار فروغ، بلحاظ فلسفی ـ معرفتی ـ نظری ـ اسلوبی به چه معنی است؟

1
چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد،
جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

·        فروغ بلحاظ معرفتی ـ نظری و جهان بینی، نماینده رئالیسم (ماتریالیسم دیالک تیکی در تئوری شناخت) است.

·        چرا و به چه دایل؟


2
چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد، جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

·        فروغ به مسئله اساسی فلسفه در عرصه شناخت واقعیت عینی عملا پاسخ ماتریالیستی ـ دیالک تیکی می دهد و به همین دلیل نماینده رئالیسم است.

·        ما در عرصه شناخت با دو پاسخ به مسئله اساسی فلسفه و در نتیجه با دو جهان بینی سر و کار داریم:

الف
پاسخ ماتریالیستی به مسئله اساسی فلسفه در عرصه شناخت
جهان بینی ماتریالیستی
(رئالیسم)  

·        قابل شناخت دانستن واقعیت عینی    
  
·        مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (پروفسور هانس یورگ سندکولر) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
پاسخ ایدئالیستی به مسئله اساسی فلسفه در عرصه شناخت
جهان بینی ایدئالیستی

·        غیر قابل شناخت دانستن واقعیت عینی

3
چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد، جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

·        فروغ عملا واقعیت عینی را قابل شناخت می داند و برای اثبات صحت نظر خود از واقعیت عینی دلیل می آورد.
·        فروغ و هر کس دیگر که چنین باشد، نماینده رئالیسم است.

4
چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد، جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

·        فروغ بلحاظ اسلوبی، دیالک تیکی برخورد می کند:
·        کرد و کار ارجمند نادری است:
·        فروغ دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک مرداب و تخم ریزی حشرات مضر بسط و تعمیم می دهد و بی آنکه به روی خود بیاورد و افاده بفروشد، نقش تعیین کننده را از آن  محتوا می داند.
·        دلیل منفیت و مضریت مرداب، تخم ریزی حشرات مضر است.
·        تکثیر مثلا پشه های مالاریا و اشاعه بیماری خطرناک مالاریا ست.

5
چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد، جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

·        مرداب و حشرات فاسد اما در این جمله فروغ، سمبل اند و باید البسه سمبلیکی از اندام جمله فروغ بیرون آورده شود تا منظور اصلی او روشن شود.
·        دشواری درک دقیق محتوای آثار هنری هم ضمنا همین است.
·        اگر مرداب، سمبل جامعه فروغ باشد، می توان گفت که انتقاد فروغ از رکود اقتصادی ـ فکری ـ فرهنگی آن است.
·        جامعه فروغ به سبب سد های سدید در مقابل توسعه نیروهای مولده، به مرداب شبیه است.
·        یعنی در حال رکود است.

6
چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد، جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

·        حشرات فاسد و تخم ریزی آنها در مرداب نیز سمبل دیگری است.
·        وقتی توسعه نیروهای مولده ترمز شود و جامعه دچار رکود اقتصادی، فکری و فرهنگی گردد، زمینه برای اشاعه خرافه و خریت و خردستیزی آماده می گردد.

·        توسعه تشیع و یا تسنن به دلیل ترمز شدن توسعه نیروهای مولده است.
·        در قلب نیروهای مولده، علم قرار دارد.
·        علم نیروی مولده ی بی واسطه است.
·        با تحدید (محدود کردن)  علم، جهل و جنون وسعت می گیرد.
·        مذهب و اجامر عوامفریب مذهبی دست بالا می گیرند و جامعه را به مسجد بدل می کنند.

·        در این جمله کوتاه فروغ یک دنیا سخن نهفته است:

7
چه می تواند باشد، مرداب
چه می تواند باشد، جز جای تخم ریزی حشرات فاسد

·        ترمز کردن توسعه نیروهای مولده برای حفظ مناسبات تولیدی کهنه ی حاکم است.
·        مناسبات تولیدی اما فقط فرم و قالبی برای نیروهای مولده نیست.
·        مناسبات تولیدی ضمنا زیربنای اقتصادی هر جامعه است.

·        برای میخکوب کردن جامعه در مناسبات تولیدی تنگ و نامعاصر، روبنای ایده ئولوژیکی متناسب با آن به خدمت گرفته می شود.
·        مذهب یکی از عناصر روبنائی ـ ایده ئولوژیکی بسیار مهم است.
·        مذهب ایده ئولوژی مناسبات تولیدی برده داری است که به دلیل ترمز شدن توسعه نیروهای مولده، کماکان طرفدار دارد.

·        مذهب اکنون توسط همه طبقات اجتماعی واپسین (اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی واپسین و بورژوای واپسین) آلت دست قرار داده می شود تا توده خر شود، دنبال نخود سیاه رود و مناسبات تولیدی کهنه حفظ شود.

·        تفاوت امپریالیسم و فوندامنتالیسم در نوع مناسبات تولیدی ارتجاعی است و نه در حفظ مناسبات تولیدی ارتجاعی:

الف

·        امپریالیسم از مذهب برای حفظ مناسبات تولیدی سرمایه داری انحصاری و انحصاری ـ دولتی استفاده و سوء استفاده می کند.

ب
·        فوندامنتالیسم از مذهب برای حفظ مناسبات تولیدی برده داری و فئودالی و گاها  سرمایه داری استفاده و سوء استفاده می کند.

پ
·        سران فوندامنتالیسم شیعی از خمینی و خامنه ای و کوسه و کروب و موسوی قبل از همه جزو  اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و ضمنا بورژوائی واپسین اند.

·        مذهب اهرم ایده ئولوژیکی برای استحمار خلق ستمدیده و حفظ مناسبات تولیدی عقب مانده است.

ت
·        اجامر عربستان و امارات و عردوغان و ایلدریم و لاشخورهای دیگر کمترین ایمانی به خدا و اسلام و غیره ندارند.

·        اسلام برای اینها اهرم ایده ئولوژیکی لازم و مناسب برای خر کردن خلق و حفظ مناسبات تولیدی کهنه و مزاحم است.
·        فریب مذهبی بودن این اجامر را فقط ساده لوحان خر می خورند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر