۱۳۹۵ مرداد ۳۱, یکشنبه

صلح (2)


پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان  شین میم شین

  II
صلح در جامعه طبقاتی

1
·        صلح در جامعه طبقاتی به وضع و حال مبتنی بر فقدان جنگ اطلاق می شود.
·        به فرجه و فرصتی میان دو جنگ اطلاق می شود، که طبقات و یا فراکسیون های حاکم، به نیات زیر برقرار می سازند:

الف
·        برای تدارک جنگ جدیدی

ب
·        برای سرسپرده کردن صلح آمیز (بدون جنگ و تخریب و خونریزی)  دولت ها و خلق های دیگر  

2
·        صلح در امپریالیسم (سرمایه داری احصاری ـ دولتی) در خدمت تدارک سیاسی، اقتصادی، نظامی، اخلاقی و تبلیغاتی جنگ ها به نیات زیر برقرار می شود:

الف
·        برای احراز هژمونی (سرکردگی) جهانی خویش  

ب
·        برای امحای سوسیالیسم

پ
·        برای نابودسازی رقبای امپریالیستی  

ت
·        برای نابودسازی جنبش های رهائی بخش ملی و اجتماعی  

ث
·        برای از بین بردن استقلال ملی و برابرحقوقی دولت ها و خلق ها

ج
·        برای تشکیل ضد انقلاب و غیره  

3
·        منظور قوای ارتجاعی و نظامی سرمایه مالی از حل صلح آمیز اختلافات عبارت است از سرسپرده و وابسته کردن دولت ها، ملت ها و طبقات اجتماعی تحت استثمار.

4
·        از این رو، صلح می تواند در جامعه طبقاتی ارتجاعی باشد.

5
·        برای مثال، اگر صلح حاکم در یک کشور، صلحی امپریالیستی (آرامش گورستانی) باشد، یعنی صلحی باشد که بر پایمال گشتن آزادی ملی و اجتماعی خلق ها و غیره استوار باشد و یا صلحی امپریالیستی در مقابل جنگ آزادی بخش ملی و اجتماعی باشد، چنین صلحی، صلحی ارتجاعی محسوب می شود.

6
·        تمایل ضرور و قانونمند به جنگ در امپریالیسم، تمایل به مبارزه بر ضد جنگ و به هواداری از صلح را به دنبال می آورد.

7
·        تضاد میان جنگ و صلح در دوران کنونی مظهر و نمود تضاد میان نیروهای میلیتاریستی ـ امپریالیستی و خلق ها ست.

·        مراجعه کنید به  میلیتاریسم (نظامیگری)، خلق در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8
·        این تضاد میان جنگ و صلح، ماهیتا فراگیرتر و همه جانبه تر از تضاد میان سرمایه داری و سوسیالیسم است.

9
·        برای اینکه جنگ امپریالیستی فقط خطر و تهدیدی بر ضد سوسیالیسم و طبقه کارگر نیست.

10
·        جنگ امپریالیستی خطر و تهدیدی بر ضد همه انسان ها ـ صرفنظر از موقعیت اجتماعی و پایگاه طبقاتی آنها، صرفنظر از رنگ پوست و نوع جهان بینی آنها ـ است.

11
·        چون امپریالیسم میلیتاریستی به دشمن بشریت ـ بطور کلی ـ بدل شده است.
·        پس اتحاد همه نیروها در زیر پرچم طبقه کارگر، در زیر پرچم کشورهای سوسیالیستی برای مبارزه مشترک بر ضد میلیتاریسم و برای حفظ و تضمین صلح جهانی به ضرورتی حیاتی ـ مماتی بدل شده است.

12
·        تازگی کیفی جنبش جهانی مدرن صلح در این است که در آن، کلیه نیروهای صلح طلب ـ صرفنظر از موقعیت اجتماعی، رنگ پوست و موضعگیری جهان بینانه و سیاسی ـ متحد گشته و سازمان یافته اند، تا با مبارزه مشترک کلیه نیروهای صلح  در مقیاس جهانی، ممنوعیت آزمایش های هسته ای و خلع سلاح کامل و همگانی دولت ها را جامه عمل بپوشانند، جنگ را از زندگی خلق ها طرد کنند، همزیستی مسالمت آمیز را تحمیل کنند و برای خلق ها صلح مداوم را به ارمغان بیاورند.

13
·        این آماج هومانیستی ارجمند اکنون دیگر ـ مثل تمایلات صلح طلبانه سابق ـ آماجی اوتوپیکی نیست.

14
·        از این آماج قدرت سیستم جهانی سوسیالیسم، طبقه کارگر بین المللی، دول ملی جوان و انسان های صلح طلب به پشتیبانی برخاسته بودند.

15
·        تناسب نوین قوا در مقیاس جهانی امکان آن را برای اردوگاه سوسیالیستی فراهم آورده بود، تا متحد با همه نیروهای صلح طلب برای اولین بار در تاریخ، جلوگیری از جنگ جهانی جدید و تضمین امنیت و صلح خلق ها را به وظیفه رئال خود بدل سازد.

16
·        ببرکت وجود سیستم جهانی سوسیالیستی، همه شرایط برای تحقق بخشیدن به اشتیاق هزاران ساله انسان ها مبنی بر برقراری «صلح ابدی» فراهم آمده بود.

17
·        منشاء و معنای اتمیولوژیکی (مبتنی بر واژه شناسی)  واژه «صلح» به حیات همبودی مبتنی بر مالکیت اشتراکی، برابری اجتماعی و کار دسته جمعی آغازین انسان ها در مجامع خویشاوندی، طوایف و قبایل اطلاق می شود.

18
·        در این مرحله توسعه اجتماعی، هنوز استثمار، مبارزه طبقاتی و جنگ نا شناخته بوده اند و صلح یک وضع و حال کاملا معمولی و طبیعی هستی انسانی بوده است.

19
·        فروپاشی و نابودی نهائی همبود اولیه به سبب پیدایش مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و جامعه طبقاتی با جنگ ها و مصیبت های اجتماعی دیگر از هر قماش، برای انسان ها به معنی از بین رفتن صلح جلوه می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر