۱۳۹۵ مرداد ۳۰, شنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (118)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
صبح
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

غبار تیرگی، مثل بخار آب
ز بشن (سینه، تن)  دشت و در برخاست
سپهر افروخت با شرمی که جاوید است و گاه آید

برآمد عنکبوت زرد
و خیس خسته را پر چشم حسرت کرد
وزید آنگاه و آب نور را با نور آب آمیخت
نسیمی آنچنان، آرام
که مخمل را هم از خواب حریرینش نمی انگیخت

·        معنی تحت اللفظی:
·        از سینه دشت و دره، غبار ظلمت ـ بسان بخار آب ـ برخاست.
·        آسمان ـ با شرمی که گاهی می آید و برای همیشه می ماند ـ روشن شد.
·        آنگاه خورشید ـ بسان عنکبوت زرد رنگی ـ ظاهر شد و جهان خیس خسته را از چشم حسرت پر کرد.
·        بعد نسیمی بی نهایت آرام که حتی حریر را از خواب حریرینش بیدار نمی ساخت، وزید و آب نور را با نور آب آمیخت.

1
·        این بند شعر اخوان سرشار از تصورات و تصاویر و استه تیک است.
·        وصف زیبائی های این شعر آسان نیست.  

2
از سینه دشت و دره غبار ظلمت ـ بسان بخار آب ـ برخاست.

·        از سینه دشت و دره، غبار تیرگی ـ بسان بخار آب ـ بر می خیزد.
·        این تشابه و تصور و تصویر اخوان ـ حتی در مقیاس بین المللی ـ بی نظیر است.
·        به همین دلیل می توان اخوان را بزرگ ترین شاعر بشریت محسوب داشت.
·        غبار ظلمت شب از سینه دشت و دره، به همان سان برمی خیزد که بخار آب از تبخیر آب دشت و دریا بر می خیزد.

·        این استنباط اخوان به احتمال قوی نتیجه تجربه مکرر دمدمه های سحر است.

·        این هنوز چیزی نیست.   

3
از سینه دشت و دره غبار ظلمت ـ بسان بخار آب ـ برخاست.

·        اخوان به غبار ظلمت و به بخار آب، سوبژکتیویته می بخشد.
·        آن سان که ذرات ظلمت و آب بسان پروانه ها، پرنده ها و هواپیما ها بر می خیزند و اوج می گیرند.

·        از همین تصور و تصویر نیز ناتورالیسم اصیل اخوان آشکار می گردد.
·        اخوان غبار ظلمت و بخار آب را موجودیت و سوبژکتیویته می بخشد.

·        اگر کسی ذرات را مورد تجزیه و تحلیل علم الاشیائی قرار دهد، به صحت و علمیت نظر شاعر پی می برد.
·        هستی مادی، آن نیست که بنظر ساده لوحان می رسد.     

4

آسمان ـ با شرمی که گاهی می آید و برای همیشه می ماند ـ روشن شد.

·        تعویض رنگ آسمان به هنگام طلوع خورشید، در آیینه ضمیر شاعر ناتورالیسم به تعویض رنگ رخسار آدمیان در اثر احساس شرمندگی تشبیه می شود.
·        آسمان در این تصور و تصویر شاعر، هومانیزه می شود.
·        آسمان به لیاقت شرم کردن مجهز می شود.
·        لیاقت شرم کردن را همه آدم ها ندارند.

·        کسی که میلیون ها همنوع خود را در نهایت بی اعتنائی و بی رحمی استثمار و اعدام می کند، توان شرم کردن ندارد.
·        کسی که همنوعان خود را زجر کش می کند و در خاوران های بی نام و نشان طعمه ددان درنده تر از خود می سازد، توان شرم کردن ندارد.

·        به قول حکیم توده های مولد و زحمتکش ـ کارل مارکس ـ «شرم کردن خصیصه ای انقلابی است.»     

5
آسمان ـ با شرمی که گاهی می آید و برای همیشه می ماند ـ روشن شد.

·        آسمان در قاموس اخوان، به هنگام طلوع خورشید، به انسانی انقلابی، شباهت پیدا می کند که رخسارش رنگ شرمندگی به خود می گیرد.
·        انگار آسمان از دوام دیرمان شب شرمنده است.
 
6
آنگاه خورشید زرد رنگ ـ بسان عنکبوتی ـ ظاهر شد
 و جهان خیس خسته را از چشم حسرت پر کرد.

·        اخوان خورشید سحرگاهی را به عنکبوت زرد رنگی تشبیه می کند.
·        تشبیه خورشید زیبا به عنکبوت نیز دال بر ناتورالیسم اخوان است.
·        عنکبوت در ایده ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی به مثابه چیز کریه نفرت انگیزی تصور و تصویر می شود.

·        اخوان چرا و به چه دلیل تجربی ـ واقعی ـ عینی خورشید را به عنکبوت تشبیه می کند؟  

7
آنگاه خورشید زرد رنگ ـ بسان عنکبوتی ـ ظاهر شد
 و جهان خیس خسته را از چشم حسرت پر کرد.

·        دلیل تجربی ـ واقعی ـ عینی اخوان تارهای نور است.
·        خورشید بسان عنکبوتی میان زمین و آسمان، تار نور می تند.
·        در نتیجه شبکه تار شکوهمند نور، جهان خیس و خسته از چشم حسرت پر می شود:
·        میلیاردها جانور و انسان به چشم حسرت به آسمان زیبا می نگرند.
·        همه این تصورات و تصاویر اخوان هومانیستی و ناتورالیستی اند.
·        ستایش انگیز اند.

8
بعد نسیمی بی نهایت آرام که
 حتی حریر را از خواب حریرینش بیدار نمی سازد،
 وزید

·        اخوان برای تبیین آرامش نسیم از مفهوم «انگیزش حریر از خواب حریرین آن» بهره بر می گیرد.
·         این نشانه ی کمال آشنائی شاعر با اشیاء است.
·        دلیل این استکمال معرفتی شاعر، به احتمال قوی، ناتورالیسم اصیل و عمیق او ست.
·        اشیاء هستی در آیینه ضمیر اخوان به نحو دیگری منعکس می شوند.
·        آن سان که همه جان می گیرند.

·        این مسئله در ادامه همین بند شعر آشکار تر می گردد:  

9
بعد نسیمی بی نهایت آرام که
 حتی حریر را از خواب حریرینش بیدار نمی سازد،
 وزید
 و
 آب نور را با نور آب
 آمیخت.

·        نسیم آرامی که عاجز از برانگیزش حریر از خواب حریرین بود، آب نور را با نور آب مخلوط می سازد.
·         مفاهیم «آب نور» و «نور آب» بی کمترین تردید از مفاهیم اخوانیستی اند:

الف
آب نور

·        مفهوم آب نور، بدان معنی است که شاعر، انوار آفتاب را به شطی از ذرات نور تسبیه می کند.

ب
نور آب

·        با تابش افتاب، جهان خیس خسته تبخیر می شود و بخار آب به سوی آسمان پر می کشد.
·        اخوان احتمالا بخار منور آب (تحت تأثیر تابش آفتاب)  را به شط نورانی آب تشبیه می کند.

·        این اگر هنرمندانه و خارق العاده نیست، چیست؟  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر