ای مرز پر گهر
فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
من
می توانم از فردا
با
اعتماد کامل
خود
را برای ششصد و هفتاد و هشت دوره
به
یک دستگاه مسند مخمل پوش
در
مجلس تجمع و تأمین آتیه
یا
مجلس سپاس و ثنا، میهمان کنم
زیرا
که من تمام مندرجات مجله ی «هنر و دانش و
تملق و کرنش» را می خوانم
و
شیوه ی «درست نوشتن» را می دانم
·
در این بند شعر طرز و طریق و ترفند
ترفیع مقام به چالش کشیده می شود.
·
برای تحلیل این بند شعر باید مفاهیم مهم آن را نخست تجزیه و بعد تحلیل
کرد:
«ششصد
و هفتاد و هشت دوره»
«یک
دستگاه مسند مخمل پوش»
«در
مجلس تجمع و تأمین آتیه»
«یا
مجلس سپاس و ثنا»
«خواندن
تمام مندرجات مجله ی «هنر و دانش و تملق و
کرنش»»
«دانستن
شیوه ی «درست نوشتن»»
1
«ششصد
و هفتاد و هشت دوره»
·
منظور فروغ از این مفهوم، دوره های
انتخابات برای مجالس و نهادهای (مؤسسات) مختلف
است.
2
«یک
دستگاه مسند مخمل پوش»
·
هدف و آماج شرکت در انتخابات از
دید فروغ، رسیدن به مقام معین و نشستن بر مسند نرم و گرمی است.
·
این ظاهرا به معنی انتقاد از
اگوئیسم اعضای هیئت حاکمه است.
·
این به معنی انتقاد از روشنفکریت
جامعه است که در منجلاب خود خواهی و بی اعتنائی به جامعه غوطه ور است.
·
این ولی فقط ظاهر و نمود ماجرا ست.
·
در ورای این ظاهر و نمود اگوئیستی
و ایندیویدوئالیستی، خدمت به طبقه حاکمه خرناسه می کشد.
·
این بدان معنی است که در هر جامعه،
سینه زدن در زیر پرچم اگوئیسم و ایندیویدوئالیسم ماهیتا به معنی سینه زدن در زیر
پرچم طبقه حاکمه است.
3
«در
مجلس تجمع و تأمین آتیه»
·
فروغ اکنون محل دستگاه مسند مخمل
پوش را تعیین می کند و اسم آن را مجلس تجمع و تأمین آتیه می گذارد.
·
فروغ می توانست اسم آن را مجلس
شورای ملی و یا اسلامی بگذارد.
·
ولی عمدا و آگاهانه نلم آن را مجلس
تجمع و تأمین آتیه می گذارد.
·
چرا و به چه دلیل؟
4
·
برای دادن پاسخ به این پرسش باید
به این بند شعر دقت دو چندان کرد:
من
می توانم از فردا
با
اعتماد کامل
خود
را برای ششصد و هفتاد و هشت دوره
به
یک دستگاه مسند مخمل پوش
در
مجلس تجمع و تأمین آتیه
یا
مجلس سپاس و ثنا، میهمان کنم
·
فروغ تریاد (تثلیث) ماده ـ زمان ـ
مکان را در این بند شعر، به شکل تریاد «من» ـ 678 دوره ـ مجلس تجمع و تأمین آتیه و
یا مجلس سپاس و ثنا بسط و تعمیم می دهد.
·
طرز تفکر دیالک تیکی احتمالا خودپوی
فروغ واقعا تحسین برانگیز است.
·
اکنون می توان انتقاد رادیکال فروغ
از معرکه انتخابات را بهتر درک کرد:
5
خود
را برای ششصد و هفتاد و هشت دوره میهمان
کردن
·
این مفهوم نتیجه تجرید «انتخابات»
فرمال و حتی فرمالیته در همه نهادها و در همه سطوح جامعه طبقاتی است:
·
نشستن بر مسند مخمل پوش، همان و
چسبیدن مادام العمر بر مسند، همان.
·
اکنون بویژه در جوامع سرمایه داری
امپریالیستی بهتر می توان این نظر فروغ را به محک تجربه زنده ی زندگی زد و صحت آن
را اثبات کرد.
·
اکنون مرزهای موجود میان اقتصاد و علم
و فرهنگ و ارتش و سازمان اطلاعات و سیاست و غیره فوق العاده سیال شده اند.
·
خیلی از سیاستمداران در صورت افشا
به اقتصاد منتقل می شوند و یا به نهادهای سیاسی و نظامی و علمی و فرهنگی و غیره
دیگر.
6
·
خدمت به طبقه حاکمه اکنون بیمه عمر
گشته است.
·
خادمین طبقه حاکمه ضربه ناپذیر شده
اند.
·
رسوا ترین مهره های سیاسی و نظامی
طبقه حاکمه امپریالیستی مثلا پینوچه مورد حمایت علنی و عملی بانوی آهنین ـ تاچر ـ
قرار می گیرد و با معالجه در بهترین بیمارستان های بریتانیای کبیر طول عمر نجومی
کسب می کند.
·
منظور فروغ هم ـ در تحلیل نهائی ـ
از «678 دوره» انتخاباتی همین است.
·
انتخاب مکرر به مسند مخمل پوش تا
نفس باقی است.
7
خود
را برای ششصد و هفتاد و هشت دوره میهمان
کردن
·
یکی از دلایل تخریب سوسیالیسم در
شوروی از بالا احتمالا همین تفاوت میان اعضای هیئت حاکمه شوروی با اعضای هیئت
حاکمه جوامع امپریالیستی بوده است:
الف
·
اعضای هیئت حاکمه در جوامع
امپریالیستی مأمور بوده اند.
·
مأمور طبقه حاکمه (توده های مولد و
زحمتکش) بوده اند.
·
می بایستی از قبل دستمزد (حقوق)
خود امرار معاش کنند و نمی توانستند پست و مقام خود را به میراث نهند.
ب
·
اعضای هیئت حاکمه در جوامع
امپریالیستی اما با طبقه حاکمه گره خورده اند.
·
آن سان که چه بسا ـ بسان خانواده
بوش ـ هم عضو طبقه حاکمه اند و هم عضو هیئت حاکمه اند و یا در زیر چتر حمایت طبقه
حاکمه اند.
8
·
یلسین، شیواد نادزه، گربه چف و
پوتین و غیره در مناسبات تولیدی سوسیالیستی نمی توانستند قصر 13 میلیون یوروئی در
آلمان بخرند.
·
میلیاردها یورو به ورثه خود به
میراث نهند.
·
با دخترکان 40 سال جوانتر از خود
ازدواج کنند.
·
دموکراسی به این معنا در جوامع
سوسیالیستی وجود نداشت.
·
هر کس پا از گلیمش بیرون می نهاد،
در طرفة العینی به مجرم قانون شکنی مبدل می شد و سلب پست و مقام می گشت.
9
من
می توانم از فردا
با
اعتماد کامل
خود
را برای ششصد و هفتاد و هشت دوره
به
یک دستگاه مسند مخمل پوش
در
مجلس تجمع و تأمین آتیه
یا
مجلس سپاس و ثنا، میهمان کنم
·
فروغ در مفاهیم این بند شعر، بارها و بارها دیالک تیک
فرم و محتوا را در مد نظر دارد.
·
ولی در سنت شیخ شیراز ـ شاعر محبوب
فروغ ـ فرم و یا صورت قضیه را ناگفته می گذارد و محتوا و یا سیرت آن را مطرح می
سازد:
الف
«یک
دستگاه، مسند مخمل پوش»
·
فروغ با این مفهوم، محتوا را به
نقد می کشد.
·
اما فرم و یا فرم های متنوع را
ناگفته می گذارد.
·
مسند مخمل پوش می تواند با شهردار
شدن، استاندار شدن، وزیر آموزش و پرورش شدن و غیره تأمین شود.
·
پست فرم است و از دید سعدی و پیرو
سعدی (فروغ) تعیین کننده نیست:
صورت زیبای ظاهر
هیچ نیست
تا توانی
سیرت زیبا بیار
·
فروغ بانقش تعیین کننده قایل شدن
به محتوا، فاتحه ی بلندی بر فرمالیسم می خواند.
·
رادیکالیته بینشی فروغ به همین
دلیل است.
·
فرق فروغ با روشنفکران عامی و عوام
فریب طبقه حاکمه همین است.
·
فروغ محتوا و ماهیت چیزها، پدیده
ها، سیستم ها و روندهای اجتماعی را به نقد می کشد.
·
فروغ دست به ریشه قضایا می برد.
·
به همین دلیل، رادیکال اندیش است و
نه ظاهر بین ظاهر پرست ظاهر ستا و یا ظاهر ستیز.
ب
«در
مجلس تجمع و تأمین آتیه»
·
در این مفهوم نیز محتوا و ماهیت
مجلس به چالش کشیده می شود و نه فرم و نمود و نام آن.
·
محتوای کاندید و انتخاب شدن به
مجلس تأمین آتیه است.
·
تأمین منافع شخصی است.
·
خود مجلس و عنوان و نام آن تعیین
کننده نیست.
·
چون فرم است.
·
چون در دیالک تیک فرم و محتوا، در
دیالک تیک مجلس فلان و تأمین آتیه، نقش
تعیین کننده از آن محتوا (تأمین آتیه) است.
ت
«مجلس
سپاس و ثنا»
·
منظور فروغ از مجلس سپاس و ثنا
احتمالا مجلس سنا ست.
·
ولی در این مفهوم نیز از نام و اسم
و رسم آن سخنی در بین نیست.
·
برای فروغ چیزهای فرمال و نمودین
تعیین کننده نیستند.
·
مهم و تعیین کننده محتوا و ماهیت
آنها ست.
·
محتوای خیلی از مجالس ـ چه مجلس
سنا و چه مجالس جشن و تعزیه و موعظه ـ سپاس و ثنای این و آن زمینی و یا آسمانی
است.
·
فروغ هم همین محتوا و ماهیت طبقاتی
و ایده ئولوژیکی مجالس را به نقد می کشد و نه فرم و نام آنها را.
7
زیرا
که من تمام مندرجات مجله ی «هنر و دانش و
تملق و کرنش» را می خوانم
و
شیوه ی «درست نوشتن» را می دانم
·
فروغ در این جمله شعر، شرط لازم
برای ترقی مقام را به خمپاره ی خنده و ریشخند و طعنه و طنز می بندد:
·
پیش شرط نشستن بر دستگاه مسند مخمل
پوش در مجالس فوق الذکر، حفظ مزخرفات مجلات دانش و هنر و آموزش رسم و روال تملق و
کرنش و شیوه درست نوشتن است.
·
فروغ از سطح فکری فوق العاده نازل
اعضای هیئت حاکمه پرده برمی دارد.
·
اکنون البته به درست خواندن و
نوشتن هم دیگر نیازی نیست.
·
جمارانیان و جمکرانیان بی سواد
ترین اعضای جهنم جامعه اند.
·
مخربان بی حیای زبان و فکر و فرهنگ
جامعه اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر