۱۳۹۵ شهریور ۱, دوشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (120) (بخش آخر)



مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
صبح
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

در این صبح بزرگ شسته و پاک اهورایی
ز تو می پرسم ای مزدا اهورا، ای اهورامزد
نگهدار سپهر پیر در بالا
به کرداری که سوی شیب این پایین نمی افتد
و از آن واژگون پرغژم (دانه انگور)،  خامش، حبه ای بیرون نمی ریزد
نگهدار زمین
چونین در این پایین
به کرداری که پایین تر نمی لیزد
ز بس با صد هزاران کوهمیخش کرده ای ستوار
نه، می افتد، نه، می خیزد.
ز تو می پرسم ای مزدا اهورا، ای اهورامزد
که را این صبح
خوش است و خوب و فرخنده؟

که را ـ چون من ـ سرآغاز تهی، بیهوده ای دیگر؟

بگو با من، بگو، با من
که را گریه؟
که را خنده؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        در این صبح بزرگ شسته و پاک اهورائی، ای اهورا مزدای دانای بی همتا، ای حافظ آسمان کهنسال در آن بالا، بدان سان که آن، سقوط نمی کند و از خوشه های ستاره ی آن آسمان واژگون خاموش، دانه ای حتی پایین نمی افتد، ای حافظ زمین، که آن را ـ این چنین ـ در این پایین، با صدها هزار کوهمیخ چنان   محکم کرده ای که پایین تر نمی لیزد، نه می افتد و نمی می خیزد، از تو می پرسم:
·        «این صبح به نظر چه کسی خوش و خوب و خجسته می آید و به نظر چه کسی ـ بسان من ـ  سراغاز توخالی و بیهوده روز دیگری جلوه گر می شود؟»

·        با من بگو:
·        «این صبح بزرگ و پاک اهورائی چه کسی را به گریه می اندازد و چه کسی را به خنده؟»

1
·        این بند آخر این شعر اخوان تحت عنوان صبح است.
·        جهان بینی شبه زرتشتیستی اخوان در این بند شعر آشکار می گردد که منشاء ناتورالیسم هومانیستی او باید باشد.
 
2
در این صبح بزرگ شسته و پاک اهورائی

·        اخوان، صبح بزرک و پاک را اهورائی تلقی می کند.
·        این بدان معنی است که اخوان چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی طبیعی را (صبح را)  با مفاهیم مذهبی (زرتشتیستی)، «توضیح» می دهد.

·        اخوان از این بابت با اهل تشیع و تسنن فرق تعیین کننده ای  ندارد.

·        آنها هم چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای طبیعی را با  مفاهیم مذهبی تحریف می کنند.

·        مفهوم «صبح اهورائی»، نه تعریف صبح، بلکه تحریف تئولوژیکی (فقهی) صبح است.

·        مفهوم «صبح اهورائی»، فرمی از ایدئالیزه کردن خودفریبانه و عوامفریبانه ی اهورا مزدا ست.

·        فرمی از هندوانه چپاندن زیر بغل اهورای کذائی است.

3

ای اهورا مزدای دانای بی همتا

·        اکنون هندوانه شاعر خراسان بزرگ تر می شود.
·        آن سان که برای بلند کردن و زیر بغل اهورا چپاندن، جر ثقیل (بالابر جمارانی) لازم می آید.
·        اهورای کذائی، به مثابه دانای بی همتا جا زده می شود.
·        این همان خرافه ای است که اسلام به خورد خلایق می دهد و از  مفاهیم توخالی الله اعلم و غیره دم می زند.
·        اهورا و الله هر چه باشند، تصویر اند.
·        انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدایان زمینی اند.
·        عکس و تصویر که نمی تواند دانای بی همتا باشد.
·        دانائی و توانائی عکس وابسته به دانائی و توانائی منشاء آن است:

الف
·        اهورا مزدای کذائی به میزانی دانا ست که طبقه حاکمه انگل و توطئه گر و مزور و خونریز در ایران باستان دانا بوده است.

ب
·        الله ، همانقدر دانا ست که اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی واپسین دانا ست.
·        الله  همانقدر دانا ست که ناصر الدین شاه و عردوغان و روح الله و سید علی و  بن لادن و ملا عمر و مرکل و تاچر و هلری و ریگان و گربه چف و گربه نره و بوش و ترامپ دانا هستند.

4
ای حافظ آسمان کهنسال در آن بالا، بدان سان که آن، سقوط نمی کند

·        حالا هنودانه بزرگتری به زیر بغل اهورای بدبخت چپانده می شود:
·        اخوان در این جفنگ تا اسفل السافلین دهاتی های خراسان سقوط می کند و خیال می کند که اهورای کذائی حافظ کاینات است.
·        اخوان ضمنا بر این خیال باطل است که زمین در پایین قرار دارد و کاینات در بالا بالاها.
·        در توهم شاعر خراسان، اگر کاینات احیانا سقوط کند، به خراسان می افتد.

5
و از خوشه های ستاره ی آن آسمان واژگون خاموش،
 دانه ای حتی پایین نمی افتد

·        یکی دیگر از شق القمر های اهورا این است که از خوشه ستارگان، حتی دانه ای کنده نمی شود تا بر سرزمین خراسان بیفتد و در گنبد امام خراسان گیر کند و نور افشانی کند.
·        ایده بدی هم نیست.
·        اگر اجامر جمکران و جماران بشنوند، فانوسی بر گنبد امام هشتم می گذارند و به عنوان ستاره ای ساقط از خوشه ستارگان جا می زنند تا زوار ملی و بین المللی راهی خطه خراسان شوند و ضمنا خانه های عفاف فئودالی ـ بورژوائی ـ فوندامنتالیستی را صیغه باران کنند.

6

و از خوشه های ستاره ی آن آسمان واژگون خاموش،
 دانه ای حتی پایین نمی افتد

·        این حاکی از آن است که اخوان از نجوم کمترین خبری ندارد.

·        چون انواری که خلایق خراسان در سپهر واژگون از ستارگان  می بینند، چه بسا انوار دانه هائی اند که هزاران سال قبل، از خوشه های کذائی کهکشان افتاده اند و نور شان اکنون به سرزمین خراسان رسیده است.
  
7
ای حافظ زمین،
که این چنین در این پایین،
با صدها هزار کوهمیخ چنان محکم کرده ای که پایین تر نمی لیزد،
نه می افتد و نمی می خیزد

·        این هندوانه اخوان به اندازه ارزن هم نیست.
·        اهورا حافظ زمین پایینی هم است.

·        معلوم نیست که چرا احدی در دیار «عه» هورا و «عا» شورا این بی خبری های شاعر خراسان را به چالش نکشیده است.

·        امروزه دیگر دهاتی ترین دهاتی ها هم به این خرافه های بالائی و پایینی اعتقاد ندارند.

·        زمین یکی از اجرام بیشمار کیهانی است.

·        چگونه می توان زمین را پایین و کاینات را بالا تصور کرد؟

·        این توهمات مال قرون وسطی است.
·        جالب اما دلیل شاعر خراسان در رابطه با استحکام کذائی زمین است:
·        اهورا از کوهمیخ ها برای میخکوب کردن زمین (به چی و به کجا؟) استفاده کرده است.
·        آن سان که زمین نه لیز می خورد، نه پایین تر می افتد و نه برمی خیزد و بالاتر می رود.
   
·        این تصور و تصویر اخوان اما به چه معنی است؟     

8

ای حافظ زمین،
که این چنین در این پایین،
با صدها هزار کوهمیخ چنان محکم کرده ای که پایین تر نمی لیزد،
نه می افتد و نمی می خیزد

·        این بدان معنی بی معنی است که پایین تر از زمین هم وجود دارد.
·        چون در غیر این صورت نمی توان از حکم «پایین تر نمی لیزد» استفاده کرد.
·        آیا منظور اخوان، همان اسفل السافلین قرآن کریم است که در دوزخ موعود باید باشد؟

·        آیا هورا زمین را بر فراز دوزخ سوزان، به دیواری کوهمیخکوب کرده است؟      

9

ای حافظ زمین،
که این چنین در این پایین،
با صدها هزار کوهمیخ چنان محکم کرده ای که پایین تر نمی لیزد،
نه می افتد و نمی می خیزد

·        اخوان مفهوم «کوهمیخ» را از نهج البلاغه به عاریه گرفته است.
·        به زعم امیر المؤمنین علی علیه السلام هم زمین ساکن و ثابت است و خدا برای سکون و ثبات زمین، کوه ها را آفریده است.
·        در اثر سنگینی کوه ها زمین تکان نمی خورد.
·        الله در این زمینه کمترین فرقی با اهورا ندارد.

·        به همین دلیل است که زلزله در زمین امری محال است.
·        زلزله شاید در دیگر دانه های خوشه های سپهر واژگون باشد، نه در این زمین پایین کوهمیخگشته به دیوار ناکجا.

10
از تو می پرسم:
«این صبح به نظر چه کسی خوش و خوب و خجسته می آید
 و به نظر چه کسی
 ـ بسان من ـ  
سراغاز توخالی و بیهوده ای دیگر جلوه گر می شود؟»
بگو با من، بگو، با من
که را گریه؟
که را خنده؟

·        اخوان پس از چپاندن اینهمه هندوانه به زیر بغل اهورا، سؤال استراتژیکی خود را مطرح می سازد:
·        صبح اهورائی به نظر چه کسی زیبا ست و به نظر چه کسی از امثال اخوان، سر آغاز روز توخالی دیگری است؟   
·        چه کسی را به گریه می اندازد و چه کسی را به خنده؟

·        اهورا که نمی تواند به سؤالات استراتژیکی شعرای خراسان جواب دهد.
·        تصاویر، کر و کور و الکن اند.
·        به همین دلیل اخوان برای سؤالات استراتژیکی خویش جواب دریافت نمی کند.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر