۱۳۹۵ مرداد ۲۲, جمعه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (110) (بخش آخر)



مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
صبوحی
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

مرغ ها:
کدامین جام و پیغام، اوه
بهار، آنجا نگه کن، با همین آفاق تنگ خانه ی تو باز هم آن کوه ها پیدا ست
شنل برفینه شان، دستار گردن گشته، جنبد، جنبش بدرود

·        معنی تحت اللفظی:
·        کدام جام و کدام پیغام؟
·        نگاهش کن، بهار آنجا ست.
·        علیرغم تنگی خانه ات، قلل کوه ها پیدا ست که از کلاه سفید شان، شالگردن ساخته اند و به عنوان وداع تکانش می دهند.

·        اشعار اخوان باید ضمن تحلیل، بلحاظ نگارش، ویرایش شوند.
·        این بند شعر احتمالا پاسخ مرغان به شاعر است.

·        این بند شعر پاسخ مرغان به بند قبلی شعر است:     

در این شبگیر
کدامین جام و پیغام صبوحی، مست تان کرده ست، ای مرغان
که چونین بر برهنه شاخه های این درخت برده خوابش، دور
غریب افتاده از اقران بستانش در این بیغوله ی مهجور،
قرار از دست داده، شاد می شنگید و می خوانید؟
خوشا، دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر پیر، بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟

·        مرغ ها به حواس پرتی شاعر اشاره دارند.
·        دل و جان مرغ ها از امید و اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی و تاریخی)  لبریزاست.
·        این مسئله در بند بعدی شعر روشن تر می شود.

1
زمستان، گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش
بهار آنجا ست،
ها،
آنک طلایه ی روشنش، چون شعله ای در دود

·        معنی تحت اللفظی:
·        باکی از زمستان تیره و تار و سرد نیست.
·        بگذار زمستان شهر را تسخیر کند.
·        بهار آنجا ست و پیشقراول روشن بهار بسان شعله از انبوهه  دود دیده می شود.

·        این پاسخ مرغ ها به چه معنی است؟    

2
زمستان، گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش
بهار آنجا ست،
ها،

·        می توان گفت که مرغ ها دیالک تیک تز و آنتی تز را (دیالک تیک کهنه و نو را) به شکل دیالک تیک زمستان و بهار بسط و تعمیم می دهند:
·        در فلسفه مرغ های شنگنده و خواننده، زمستان (تز، کهنه) آبستن بهار (آنتی تز، نو) است و غلبه آنتی تز بر تز، غلبه نو بر کهنه، غلبه بهار بر زمستان حتمی است.
·        تز، کهنه، زمستان، علیرغم تسخیر شهر، رفتنی است.   

·        چرا و به چه دلیل؟  

3
آنک طلایه ی روشنش، چون شعله ای در دود

·        مرغ ها برای دعاوی خود، دلیل عینی و تجربی دارند:
·        طلایه داران سپاه آنتی تز، نو، بهار با وضوح تمام، بسان شعله از درون دود، معلوم و مرئی اند.

·        طلایه داران هر سپاه مکلف به انجام وظایف زیرند:     

الف
·        طلایه داران هر سپاه مکلف به شناسائی دشمن (تز، کهنه،  زمستان) اند تا سپاه آنتی تز، نو، بهار را از نقاط قوت و ضعف دشمن (تز، کهنه،  زمستان)  باخبر سازند.  
·        براساس این اطلاعات پیشاهنگ بهار است که طرز و طریق حمله بر دشمن (تز، کهنه،  زمستان) تهیه، تدوین و تنظیم می شود.     

ب
·        طلایه داران هر سپاه مکلف به حمله و فرار اند تا نقاط قوت و ضعف دشمن (تز، کهنه،  زمستان) به محک تجربه زده شود و اطلاعات، دقیق تر گردند.

پ
·        طلایه داران سپاه نو، ضمنا برای دوست مخفی و مستور در خطه دشمن، منبع امید و بسیج و تدارک اند.
·        دوستان بهار، با مشاهده طلایه داران بهار، حاضر به یراق می شوند تا به حمایت از سپاه بهار بر خیزند و کمر دشمن (تز، کهنه،  زمستان) بشکنند.  

4
بهار اینجا ست، در دل های ما، آوازهای ما
و پرواز پرستوها در آن دامان ابرآلود
هزاران کاروان از خوب تر پیغام و شیرین تر خبرپویان و گوش آشنا جویان

·        معنی تحت اللفظی:
·        بهار اینجا ست.
·        اینجا، در دل های ما
·        در آواز های ما
·        بهار در پرواز پرستو ها در آن دامان ابر آلود است.
·        بهار در هزاران کاروان از بهترین پیغام ها و از شیرین ترین چاوشان و گوش آشنا جویان است.     

·        مرغان در دو بند اخیر این شعر، دیالک تیک درون و برون را به شکل دیالک تیک اینجا و آنجا بسط و تعمیم می دهند.

·        مرغ ها بهار آینده را در درون و برون، نشان شاعر می دهند.

·         این شعر در سال  1344 سروده شده است.

·        در این شعر احتمالا چالش فکری میان روشنفکران جامعه منعکس می شود.
·        جامعه پس از پیروزی انقلاب بورژوائی سفید رادیکالیزه شده است.
·        پنج سال پس از این گفتگو میان شاعر و مرغان امیدوار و اوپتیمیست شنگنده و خواننده، جنبش فئودالی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی تحت عناوین اسلامی و جهاد و رهائی (فدائیان اسلام و خلق، مجاهدین اسلام و خلق، حوزه های علمیه و عرعریه و غیره) حمله بر دژ های انقلاب بورژوائی سفید را آغاز خواهند کرد و ارتجاع فئودالی ـ روحانی سیاه سرنگون گشته را دوباره بر مسند قدرت (حکومت و حاکمیت) خواهند نشاند و جامعه را به جهنم بدل خواهند ساخت.      

5
تو چه بشنفتی به جز بانگ خروس و خر
در این دهکور دور افتاده از معبر
چنین غمگین و هایاهای
کدامین سوگ می گریاندت، ای ابر شبگیران اسفندی؟
اگر دوریم، اگر نزدیک
بیا با هم بگرییم، ای چو من، تاریک

·        معنی تحت اللفظی:
·        تو در این دهکوره دور افتاده از راه، غیر از بانگ خروس و خر، چه شنیده ای که این چنین زار و نالان و غمگینی.
·        ای ابر شبگیر اسفند ماه، سوگ کدام عزیزی به گریه ات افکنده است؟
·        ای غمزده همچون من، اگر دوری و یا نزدیک، بیا با هم بگرییم در سوگ عزیزت.

6
تو چه بشنفتی به جز بانگ خروس و خر
در این دهکور دور افتاده از معبر

·        در این بند آخر شعر از ماهیت مرغان شاد و شنگ و امید وار پرده برمی افتد:
·        مرغ ها دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک دهکوره و دوران بسط و تعمیم می دهند.
·        در فلسفه مرغان، حقیقت و منبع امید نه در دهکوره ای دور افتاده از راه (جزء)، بلکه در دوران تاریخی (کل)  است.
·        منبع شادی و امید و اوپتیمیسم تشکیل و تقویت و تکثیر و توسعه بی امان سپاه نو (آنتی تز، بهار) است.
·        عظمت مرغ ها اما ضمنا در حس همبستگی و هومانیسم اصیل آنها ست:

7
چنین غمگین و هایاهای
کدامین سوگ می گریاندت، ای ابر شبگیران اسفندی؟
اگر دوریم، اگر نزدیک
بیا با هم بگرییم، ای چو من، تاریک

·        مرغ ها به دلیل حس همبستگی و هومانیسم اصیل، حاضرند که به خاطر شاعر غمگین و نالان، از شنگیدن و خواندن صرفنظر کنند و در غم شاعر اشک ریزند.
·        چون خود مرغان «تاریک» اند.
·        داغدارند.
·        داغداران امیدوار و اوپتیمیست و شاد و شنگ اند.    

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر