۱۳۹۵ مرداد ۳۱, یکشنبه

سیری در شعر «ای مرز پر گهر» از فروغ فرخزاد (19) (بخش آخر)


ای مرز پر گهر
فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
 شین میم شین
  
فاتح شدم،  بله فاتح شدم
پس زنده باد 678، صادره از بخش 5، ساکن تهران
که در پناه پشتکار و اراده
به آنچنان مقام رفیعی رسیده است، که در چارچوب پنجره ای
در ارتفاع ششصد و هفتاد و هشت  متری سطح زمین
قرار گرفته ست
و افتخار این را دارد
که می تواند از همان دریچه - نه از راه پلکان –
خود را
دیوانه وار به دامان مهربان مام وطن سرنگون کند

و آخرین وصیتش این است
که در ازای ششصد و هفتاد و هشت  سکه، حضرت استاد آبراهام صهبا
مرثیه ای به قافیه کشک در رثای حیاتش رقم زند

·        این اخرین بند این شعر بلند فروغ است.
·         مفاهیم مهم این بند شعر به شرح زیر اند: 

«زنده باد 678، صادره از بخش 5، ساکن تهران»
«ترفیع مقام  در پناه پشتکار و اراده»
«سرنگون کردن خود از مقام متعالی به دامان مهربان مام وطن»
«مرثیه ای به قافیه کشک در رثای حیاتش
توسط ابراهیم صهبا به جای 678 سکه» 

1
فاتح شدم،  بله فاتح شدم
پس زنده باد 678، صادره از بخش 5، ساکن تهران

·        فروغ در این شعار، آخر و عاقبت روشنفکر طبقه حاکمه را به چالش سرشته به طعنه و طنز می کشد:
·        تنها چیزی که برای چنین کسی باقی می ماند، خودستائی است.
·        هورا کشیدن برای خویشتن خویش است.

·        این اما به چه معنی است؟ 

2
«زنده باد 678، صادره از بخش 5، ساکن تهران»

·        این ـ در بهترین حالت ـ به معنی وارونه گشتن دیالک تیک عضو و جامعه است.
·        این بدان معنی است که در دیالک تیک عضو و جامعه، نقش تعیین کننده از آن عضو تلقی می شود و جامعه ثانوی و فرعی محسوب می گردد.

3
«زنده باد 678، صادره از بخش 5، ساکن تهران»

·        این ـ در بد ترین حالت ـ به معنی  تخریب بی برگشت دیالک تیک عضو و جامعه است.
·        به معنی ارتقای اغراق آمیز مقام عضو، به معنی نخبه تلقی کردن عضو و هیچ واره تلقی کردن جامعه و دور انداختن جامعه است.

4
«زنده باد 678، صادره از بخش 5، ساکن تهران»

·        این به معنی تجلیل از اگو و اگوئیسم است.
·        اگوئیسم اما همیشه و همه جا توخالی می ماند.
·        چون جزء فقط در پیوند با کل می تواند فونکسیونی داشته باشد و شق القمر کند.
·        فرد در پیوند با جامعه است که می تواند به کسی و یا ناکسی بدل شود.
·        فرد ایزوله و تنها ـ هر چقدر هم زور بزند ـ نمی تواند شق القمر کند.
·        به همین دلیل ترقی این افراد، به زبان فلسفی فروغ، «فواره وار» می ماند:
·        صعودی بی محتوا و بی دورنما می ماند:
·        فرد مورد نظر از نقطه ای پر می کشد تا به همان نقطه سرنگون شود.

افق عمودی است
افق عمودی است و حرکت،  فواره وار
و در حدود بینش

5
«ترفیع مقام  در پناه پشتکار و اراده»

·        فروغ با این مفهوم، هارت و پورت عوامفریبانه ی رایج در جامعه را به چالش می کشد:
·        ترفیع پست و منصب و مقام در جامعه بشری نه نتیجه پشتکار و ارده، بلکه نتیجه داشتن پارتی کت و کلفت در طبقه حاکمه است.
·        پست و مقام و منصب در میان اعضای طبقه حاکمه، دست به دست می شود.
·        پیش شرط ترفیع مقام در هر عرصه جامعه و جهان، وابستگی به طبقه حاکمه است.
·        مادلین اولبرایت اهل یوگوسلاوی است.
·        پس از پیروزی خلق یوگوسلاوی در جنگ رهائی بخش بر ضد فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم، همراه پدرش به بریتانیای کبیر فرار کرده و در آنجا توسط یکی از اعضای طبقه حاکمه تربیت شده است تا به مقام وزارت امپریالیسم امریکا برسد.
·        کدام پشتکار و اراده کذائی.

6
«سرنگون کردن خود از مقام متعالی به دامان مهربان مام وطن»

·        فروغ در این مفهوم، همان حرکات فواره وار اجامر طبقه حاکمه را تجرید کرده است:
·        این سرنگونی از مقام والا در بالا بالا ها به قهقرا در فرم های متنوع از انتحار سر بالائی تا انتحار عنگلابی (آوانتوریسم، چریکیسم، مجاهدیسم، حزب اللهیسم و غیره)، از شق القمرهای افراطی از قبیل مسابقات ماشین سواری، موتور سواری، هواپیما سواری افراطی و مرگ آور تا افراط مرگ آور در مصرف الکل و مواد مخدر و عملیات سکسی  و جنگی صورت می گیرد.
·        فروغ، با این مفهوم فرم های مختلف نیهلیسم را به چالش می کشد.

7
«مرثیه ای به قافیه کشک در رثای حیاتش توسط ابراهیم صهبا
به جای 678 سکه» 

·        فروغ در این مفهوم سرشته به تمسخر و طعنه و طنز، صحنه ای را تصور و تصویر می کند که یکی دست به عمل عنگلابی انتحار زده و جسدش در خیابان افتاده است و رهگذران هر کدام، سکه ای برای جسد می اندازند.

·        فلسفه سکه انداختن به جسد بی صاحب، باید بررسی شود.

·        فروغ نمی خواهد که برای جنازه 678 سکه بیندازند.
·        فقط می خواهد که شاعر الشعرای دربار شاهنشاهی شعری در رثایش به وزن کشک بسراید.

·        فروغ بدین طریق، کشکی و پوچی زندگی اجامر صاحب مقام وابسته به طبقه حاکمه را به چالش می کشد.
·        زندگی این اجامر در حد همین مرثیه شاعر دربار است. 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر