۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (126)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
و ندانستن
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون  

و ندانستن

·        ندانستن عنوان این شعر است.
·        باید در روند تحلیل شعر به دلیل شاعر در انتخاب این عنوان پی ببریم:      

1
شست باران بهاران هر چه هر جا بود
یک شب پاک اهورایی
بود و پیدا بود.

·        اخوان در این بند آغازین این شعر، دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک باران بهاران و همه چیز در همه جا بسط و تعمیم می دهد:
·        باران بهاران بسان شوینده ای (مثلا رختشوئی، رفتگری) همه چیز هستی را می شوید و تطهیر می کند.

1
شست باران بهاران هر چه هر جا بود

·        حالا می توان یقین کسب کرد که اخوان نماینده بی همتای ناتورالیسم است.
·        طبیعت و عناصر طبیعی در آیینه شفاف ضمیر اخوان نه به عنوان چیزهای بیگانه و مرده، بلکه به عنوان چیزهای آشنا و زنده تجلی می یابند.

·        عناصر طبیعی در آیینه دل شاعر بسان موجودات زنده و حتی بسان انسان های مولد و زحمتکش جلوه گر می شوند:
·        باران بهاران به رختشوی زحمتکشی، به زمین شوی زحمتکشی، مثلا به رفتگر شهرداری   شباهت پیدا می کند که خیابان ها را و پیاده رو ها را تمیز می کند و آب پاشی می کند.

·        ناتورالیسم اخوان ناتورالیسم هومانیستی است.

·        ما با دیالک تیک ناتورالیسم و هومانیسم در اکثر اشعار اخوان سر و کار پیدا می کنیم.

2
شست باران بهاران هر چه هر جا بود
یک شب پاک اهورایی
بود و پیدا بود.

·        باران بهاران در  شب پاک اهورائی به تطهیر جهان می پردازد.
·        اخوان با حکم (جمله) «یک شب پاک اهورائی بود و پیدا بود»   زمینه عینی لازم را برای گزارش بعدی خویش آماده می سازد:   


3
بر بلندی، همگنان خاموش
گرد هم بودند
لیک پنداری
هر کسی با خویش، تنها بود

ماه می تابید و شب آرام و زیبا بود
جمله آفاق جهان، پیدا
اختران روشنتر از هر شب
تا اقاصی ژرفنای آسمان، پیدا
جاودانی بیکران تا بیکرانه ی جاودان پیدا
اینک این پرسنده، می پرسد

·        معنی تحت اللفظی:
·        در بالا بالا ها همه حضرات گرد آمده بودند.
·        اما انگار هر کدام با خویشتن خویش خلوت داشتند:
·        ماه می تابید و شب آرام و زیبا بود.
·        همه آفاق جهان هویدا بود.
·        ستاره ها ـ روشن تر از هر شب ـ در اقصا نقاط عمیق آسمان پیدا بودند.
·        ابدیت لایتناهی تا لایتناهیت ابدی پیدا بود.
·        در این حیص و بیص، پرسنده پرسش های خود را طرح کرد. 

4
بر بلندی، همگنان خاموش
گرد هم بودند
لیک پنداری
هر کسی با خویش، تنها بود

ماه می تابید و شب آرام و زیبا بود
جمله آفاق جهان، پیدا
اختران روشنتر از هر شب
تا اقاصی ژرفنای آسمان، پیدا
جاودانی بیکران تا بیکرانه ی جاودان پیدا
اینک این پرسنده، می پرسد

·        اخوان در این بند شعر، تریاد ماده ـ زمان ـ مکان را به شکل تریاد همگنان و پرسنده ـ شب ـ آسمان بسط و تعمیم می دهد.
·        رئالیسم اخوان از همین بند شعر او آشکار می گردد.

5
پرسنده:
«من شنیدستم
تا جهان باقی است، مرزی هست
بین دانستن
و ندانستن

تو بگو، مزدک، چه می دانی؟
آن سوی این مرز ناپیدا
چیست؟
و آنکه زانسو چند و چون، دانسته باشد، کیست؟»

·        پرسنده می پرسد:
·        تا آنجا که من شنیده ام، میان دانستن و ندانستن مرزی هست.
·        مزدک، تو چه می دانی؟
·        در ورای این مرز نامرئی، چه چیزی هست؟
·        ضمنا چه کسی از چند و چون آن سوی این مرز خبر دارد؟

·        خواننده این شعر، اکنون می فهمد که یکی از همگنان که در بالا بالا ها گرد آمده اند و علیرغم همبائی صوری، تنها هستند و با خویشتن خویش خلوت کرده اند، مزدک است.

6
پرسنده:
«من شنیدستم
تا جهان باقی است، مرزی هست
بین دانستن
و ندانستن

تو بگو، مزدک، چه می دانی؟
آن سوی این مرز ناپیدا
چیست؟
و آنکه زانسو چند و چون، دانسته باشد، کیست؟»

·        این شعر اخوان، شعری فلسفی و در واقع شعری معرفتی ـ نظری است.
·        اخوان میان دانستن و ندانستن مرز می کشد.

·        خود این مرزبندی میان دانستن و ندانستن، دال بر طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) شاعر است.
·        دانستن و ندانستن رابطه دیالک تیکی ناگسستنی با هم دارند.
·        روند دیالک تیکی دانستن و ندانستن، روند بی پایانی است.
·        گذاشتن هر گامی در خطه دانستن، ضمنا به معنی تشکیل ده ها سؤال (ندانستن)  است.
·        مرزبندی میان دانستن و ندانستن توهمی بیش نیست.

7
تو بگو، مزدک، چه می دانی؟
آن سوی این مرز ناپیدا
چیست؟
و آنکه زانسو چند و چون، دانسته باشد، کیست؟»

·        خود این سؤال اخوان، احمقانه است.
·        تقسیم عرصه موضوعی شناخت به دو بخش کذائی دانستن و ندانستن به معنی پایان وجود چیز ثالث است.
·        در آن سوی مرز کشیده شده غیر از دو بخش مورد نظر نمی تواند چیزی وجود داشته باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر