۱۳۹۵ مرداد ۲۸, پنجشنبه

صفت ممیزه (اتریبوت)


پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان  شین میم شین

·        صفت ممیزه (اتریبوت) در فلسفه ما قبل مارکسیستی، به معنی مشخصه ضرور جوهر بکار می رفت.

1
·        ارسطو میان صفات ممیزه و اکسیدنس ها تفاوت قائل می شود.
·        او صفات ممیزه را صفات ماهوی و اکسیدنس ها را صفات غیرماهوی و تصادفی قلمداد می کند.

2
·        اسکولاستیک قرون وسطی صفات ممیزه را ـ قبل از همه ـ شاخص های الهی می داند.

3
·        دکارت و اسپینوزا صفات ممیزه را ـ در مغایرت با «فرم های بود» ـ بمثابه خواص تشکیل دهنده ماهیت جوهر محسوب می دارند.

الف
·        بنظر دکارت، صفت ممیزه ی جوهر مادی را انبساط و صفت ممیزه ی جوهر معنوی را تفکر تشکیل می دهد.

ب
·        اسپینوزا انبساط و تفکر را بمثابه صفات ممیزه جوهر مادی واحدی قلمداد می کند.

4
·        تولان و ماتریالیسم فرانسه در قرن هجدهم انبساط و حرکت را صفت ممیزه ماده می دانند.

5
·        مفاهیم «صفت ممیزه» و «جوهر» جزو مقولات واقعی فلسفه مارکسیستی محسوب نمی شوند.

6
·        اگر در ماتریالیسم دیالک تیکی، با استناد به انگلس حرکت « صفت ممیزه ی ذاتی ماده» تلقی می شود، این به معنای رایج در فلسفه ما قبل مارکسیستی نیست که صفت ممیزه به جوهر بی کیفیت نسبت داده می شد.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 20، ص 354)

7
·        منظور انگلس این است که ماده تنها در هیئت فرم های حرکت و توسعه متنوع پایان ناپذیر خود وجود دارد و حرکت، مشخصه ای است که با ماده پیوند ناگسستنی دارد:
·        «ایدئالیسم فلسفی عبارت است از تلاش برای اندیشیدن به حرکت بدون ماده ... »
·        (لنین، «مجموعه آثار»، جلد 14، ص 268 )

8
·        حرکت اما نه تنها یکی از خواص بیشمار اوبژکت های مادی است، بلکه علاوه بر آن «شیوه بود ماده است، یعنی بیشتر از یک مشخصه صرف است.
·        ماده ی بدون حرکت وجود ندارد و نمی تواند هم وجود داشته باشد.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 20، ص 575)

·        مراجعه کنید به حرکت و جوهر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر