مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
صبح
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
·
چو مرغی زیر باران، راه گم کرده
·
گذشته از بیابان شبی چون خیمه ی دشمن
·
شبی را در بیابانی - غریب اما - به سر برده
·
فتاده اینک آنجا روی لاشه ی جهد بی حاصل
·
همه چیز و همه جا خسته و خیس است
·
چو دود روشنی کز شعله ی شادی پیام آرد
·
سحر برخاست
·
غبار تیرگی، مثل بخار آب
·
ز بشن (سینه، تن) دشت و در برخاست
·
سپهر افروخت با شرمی که جاوید است و گاه آید
·
برآمد عنکبوت زرد
·
و خیس خسته را پر چشم حسرت کرد
·
وزید آنگاه و آب نور را با نور آب آمیخت
·
نسیمی آنچنان، آرام
·
که مخمل را هم از خواب حریرینش نمی انگیخت
·
و روح صبح آنگه پیش چشم من برهنه شد، به طنازی
·
و خود را از غبار حسرت و اندوه
·
در آیینه ی زلال جاودانه شست و شویی کرد
·
بزرگ و پاک شد وآن توری زربفت را پوشید
·
و آنگه طرف دامن (گوشه دامن) تا کران بیکران گسترد
·
در این صبح بزرگ شسته و پاک اهورایی
·
ز تو می پرسم ای مزدا اهورا، ای اهورامزد
·
نگهدار سپهر پیر در بالا
·
به کرداری که سوی شیب این پایین نمی افتد
·
و از آن واژگون پرغژم (دانه انگور)، خامش، حبه ای بیرون نمی ریزد
·
نگهدار زمین
·
چونین در این پایین
·
به کرداری که پایین تر نمی لیزد
·
ز بس با صد هزاران کوهمیخش کرده ای ستوار
·
نه، می افتد، نه، می خیزد.
·
ز تو می پرسم ای مزدا اهورا، ای اهورامزد
·
که را این صبح
·
خوش است و خوب و فرخنده؟
·
که را ـ چون من ـ سرآغاز تهی، بیهوده ای دیگر؟
·
بگو با من، بگو، با من
·
که را گریه؟
·
که را خنده؟
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر