امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
(اسفند 1306)
تحلیلی از
شین میم شین
دريغ،
جان فرورفتگان اين دريا
كه
رفت در سر سوداي صيد مرواريد
·
معنی تحت
اللفظی:
·
حیف، جان فرو
رفتگان در این دریا که بر سر سودای صید مروارید فدا شد.
·
برای درک بهتر
محتوای این بیت شعر سایه، بهتر است که
مفاهیم آن نخست استخراج شوند و بعد مورد تأمل قرار گیرند:
دریا
فرو رفتگان
در دریا
سودای
صید مروارید
1
دريغ،
جان فرورفتگان اين دريا
كه
رفت در سر سوداي صيد مرواريد
·
دریا در قاموس
شعرای توده به معانی مثبت زیر بکار می رود:
·
به معنی جامعه،
توده، خلق
·
منظور سایه از مفهوم
دریا در این بیت، جامعه بشری بطور کلی است.
2
دريغ،
جان فرورفتگان اين دريا
كه
رفت در سر سوداي صيد مرواريد
·
فرو رفتگان در
دریا، غواصان اند که به سودای صید مروارید به اعماق دریا فرو می روند.
·
خصوصیت بارز فرو
روندگان در دریا به سودای صید مروارید، علم به خطرات مربوطه است.
·
این بخش از
مولدین زحمتکش، دنبال گنج می روند و به خطر اژدهای خفته بر سر گنج، واقف اند.
·
با سودای صید
مروارید، همیشه خطر مرگ همراه است.
·
این بدان معنی
است که صیاد مروراید، باید علاوه بر تسلط به فوت و فن صید، متهور و شجاع باشد.
3
دريغ،
جان فرورفتگان اين دريا
كه
رفت در سر سوداي صيد مرواريد
·
برای درک منظور
مشخص شاعر باید البسه سمبولیکی را از اندام واژه های او برون آورد:
الف
دریا
·
دریا سمبل جامعه
بشری است.
ب
مروارید
·
کمونیسم است.
پ
فرو رفتگان
در دریا
·
مبارزان سلحشور کمونیسم
اند.
4
دريغ،
جان فرورفتگان اين دريا
كه
رفت در سر سوداي صيد مرواريد
·
درد و دریغ شاعر
توده پس از شکست و فروپاشی سوسیالیسم واقعا موجود، خونی است که از اندام بشریت مولد
و زحمتکش رفته است.
·
بهائی است که بشریت
مولد و زحمتکش برای رهایش اجتماعی پرداخته است.
5
نبود
در صدفي آن گهر كه مي جستيم
صفاي
اشك تو باد، اي خراب گنج اميد
·
معنی تحت اللفظی:
·
مرواریدی که می
جستیم در صدفی که یافتیم، نبود.
·
درود بر زلالی و
پاکی سرشک تو، ای ویرانه گنج امید.
·
این بیت شعر را
باید با توجه به بیت قبلی درک کرد:
دريغ،
جان فرورفتگان اين دريا
كه
رفت در سر سوداي صيد مرواريد
·
فرو رفتگان در
دریا که سودای صید مروارید در دل داشتند، از
دید شاعر، صدفی صید کرده اند که حاوی مروارید مطلوب و ایدئال نبوده است.
6
نبود
در صدفي آن گهر كه مي جستيم
صفاي
اشك تو باد، اي خراب گنج اميد
·
تفاوت سوبژکتیو
این بیت شعر با بیت قبلی این است که شاعر نه راوی بیرون از گود، بلکه سوبژکت صید
مروارید است.
·
شاعر توده در
سنت توده سخن می گوید و نه در سنت نخبه.
·
خود شاعر یکی از
فرو رفتگان در دریا ست.
·
عمر سایه در
مبارزه برای رهایش اجتماعی سپری شده است.
·
درد و دریغ سایه
از شکست سوسیالیسم ضمنا درد و دریغ شخصی و اوتوبیوگرافیکی است.
·
این همان درد و
دریغی است که فیدل کاسترو ـ شرزه شیر کوبا ـ را یکشبه پیر کرده است.
7
نبود
در صدفي آن گهر كه مي جستيم
صفاي
اشك تو باد، اي خراب گنج اميد
·
ایراد بینشی
سایه در این بیت شعر، فقر فلسفی او ست.
·
فقر فلسفی درد
بزرگی است که دور از ما باد.
·
شم طبقاتی ـ
توده ای سایه اما سبب می شود که سایه در روند سرایش این شعر، به این ضعف بینشی
غالب آید و خطای خود را تصحیح کند.
·
خواهیم دید.
8
نبود
در صدفي آن گهر كه مي جستيم
صفاي
اشك تو باد، اي خراب گنج اميد
·
سایه در این بیت
شعر، دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک صدف و گوهر بسط و تعمیم می دهد تا
بگوید که فرم با محتوا همخوان و متناسب نبوده است.
·
صدف حاوی در های
خرده ریز بوده است و نه حاوی در تکدانه ی ایدئال و آرزوئی.
9
نبود
در صدفي آن گهر كه مي جستيم
صفاي
اشك تو باد، اي خراب گنج اميد
·
آنچه باعث این
خطای بینشی شاعر توده شده، بیگانگی او و نه فقط او، با متد دیالک تیکی است.
·
چه دیالک تیک ایدئالیستی
و چه دیالک تیک ماتریالیستی.
·
روشنفکریت ایران
ـ در بهترین حالت ـ با متد دیالک تیکی بطور کلی (چه دیالک تیک ایدئالیستی و چه دیالک
تیک ماتریالیستی) بیگانه است و در بدترین حالت،
مخالف عملی سرسخت متد دیالک تیکی و طرفدار پر و پا قرص متد متافیزیکی و دوئالیستی است.
·
پخمه های طرفدار
استالینیسم در سنت ادوراد برنشتین ـ مؤسس رویزیوینسم ـ علنا دیالک تیک را بدترین مزاحم می دانند و بی
سوادان تروتسکیستی دیالک تیک را به سخره می گیرند.
10
نبود
در صدفي آن گهر كه مي جستيم
صفاي
اشك تو باد، اي خراب گنج اميد
·
اگر سایه با متد
دیالک تیکی بطور کلی آشنا بود، می دانست که ایدئال در دیالک تیک ایدئال و رئال
وجود دارد و نه به تنهائی.
·
به ایدئال فقط می
توان جامه رئال پوشاند.
·
ایدئال انتزاعی (مجرد)
در رئال، تشخص (مشخصیت) کسب می کند.
·
ایدئال بی عیب و
نقص فقط در ذهن آدمیان وجود دارد.
·
ایدئال رئالگشته،
با خود ایدئال از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
·
گوهر ایدئال،
فقط به صورت گوهر رئال کسب واقعیت، مادیت و شیئیت می کند.
11
کمون پاریس (18 مارس 1871 ـ 28 ماه مه 1871)
اولین
انقلاب پرولتری
اعضای
کمون را کمونار می نامیدند.
کمون پاریس الگو و سرمشق دموکراسی شورائی
محسوب می شود.
نبود
در صدفي آن گهر كه مي جستيم
صفاي
اشك تو باد، اي خراب گنج اميد
·
اولین صدفی که
فرو رفتگان در این دریا صید کردند، گوهری به نام کمون پاریس داشت که 70 روز درخشید
و محو شد، تا دومین صدف، گوهری به نام انقلاب اکتبر داشته باشد که 70 سال بدرخشد و
محو شود.
·
دریا (جامعه
بشری) اما پس از صید اصداف دوگانه، دیگر دریای سابق نبود:
·
اگر وضع زندگی پرولتاریای
اروپا، امروز بهتر از دیروز است، اگر جمهوری خلق چین ره صد ساله می رود و نزدیک به
2 میلیارد نفر گام به گام بر ذلت چیره می شود، نتیجه صید اصداف دوگانه است.
·
گوهر های اصداف
دوگانه گرانبهاتر از آن بوده اند که سایه تصور می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر