۱۳۹۵ مرداد ۲۰, چهارشنبه

سیری در شعر «ای مرز پر گهر» از فروغ فرخزاد (8)


ای مرز پر گهر
فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
 شین میم شین

و از صدای اولین قدم رسمی ام
یکباره، از میان لجن زارهای  تیره،
ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز
که از سر تفنن
خود را به شکل ششصد و هفتاد و هشت کلاغ سیاه پیر
در آورده اند
با تنبلی به سوی حاشیه روز می پرند

·        معنی تحت اللفظی:
·        با شنیدن اولین قدم رسمی ام، ناگهان 678 بلبل مرموز از سر تفنن از بین لجنزارهای تیره، در هیئت 678 کلاغ سیاه پیر با تنبلی به سوی حاشیه روز پر کشیدند.

1
·        احتمالا منظور فروغ از فتح الفتوح و ورود رسمی به جامعه، برسمیت شناخته شدنش به عنوان شاعر است.
·        به همین دلیل ـ قبل از همه ـ چشمش به «678 شاعر حقه باز در هیئت غریب گدایان» می افتد.
·        منظور فروغ از مفهوم «برسمیت شناخته شدن پس از سال های سال» نیز دال بر همین است: 

موهبتی است زیستن
در سرزمین شعر و گل و بلبل
آنهم
وقتی که واقعیت موجود بودن تو
پس از سال های سال
 پذیرفته می شود.

·        پس از گذشت سال ها، روشنفکران عجق ـ وجق با عمامه و بی عمامه کشور عه «هورا» و عا «شورا»  شاعریت فروغ را، بالاخره برسمیت شناخته اند.
·        فروغ، شعرای سنتی و ارتجاعی «جوینده ی وزن و قافیه در خاکروبه ها در هیئت غریب گدایان» را به عنوان آنتی تز خود استنباط می کند.

2

و از صدای اولین قدم رسمی ام
یکباره، از میان لجن زارهای  تیره،
ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز
که از سر تفنن
خود را به شکل ششصد و هفتاد و هشت کلاغ سیاه پیر
در آورده اند
با تنبلی به سوی حاشیه روز می پرند

·        منظور فروغ از «678 کلاغ سیاه پیر»، «لجنزارهای تیره» «با تنبلی به سوی حاشیه روز پریدن»، به احتمال قوی آخوند های نعلین پوش حراف (بلبلان مرموز) و علاف کند رو و تنبل حوزه های «علمیه» است.

3
و از صدای اولین قدم رسمی ام
یکباره، از میان لجن زارهای  تیره،
ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز
که از سر تفنن
خود را به شکل ششصد و هفتاد و هشت کلاغ سیاه پیر
در آورده اند
با تنبلی به سوی حاشیه روز می پرند

·        صفت تنبلی در پرواز که فروغ به بلبلان مرموز نسبت می دهد، دال بر تیزهوشی ستایش انگیز فروغ است.
·        ما در مورد این جماعت مرتجع با دیالک تیک نادانی و نعلین سر و کار داریم:
·        مغز این جماعت گچ بسته است.
·        در نتیجه عاجز از تفکر اند.
·        عجز از خوداندیشی عمل مبتنی بر تنبلی را در پی دارد.
·        «پرکشیدن با تنبلی به سوی حاشیه روز» نتیجه محرومیت این کلاغان سیاه پیر از توان تفکر است.

4
با تنبلی به سوی حاشیه روز می پرند

·        دیری است که جامعه آخوندیزه شده است.
·        کودکستان ها، مدارس و دانشگاه ها به لجنزارهای تیره (به حوزه های علمیه) بدل شده اند.

·        امروزه در فیس بوک بهتر می توان شاهد این آخوندیزاسیون و اشاعه تنبلی فکری و عملی بود.

·        این جماعت برای دادن پاسخ به کامنتی به هفته ها وقت نیاز دارند.
·        دلیل این «پر کشیدن با تنبلی»، این است که عاجز از خود اندیشی اند.

·        این اجامر، جماعتی واژه (مفهوم) فقیرند.   

·        به همین دلیل باید دنبال آیه ای، روایتی، حدیثی، ضرب المثلی، بیتی از شعری و یا کلام قصاری بگردند و یا نظری راجع به صاحبنظر و خواهر و مادرش از امثال خود بشنوند، تا بالاخره چیزی در جواب حریف عرضه دارند و سربلند و مظفر از مهلکه هماندیشی بیرون روند.

5
و از صدای اولین قدم رسمی ام
یکباره، از میان لجن زارهای  تیره،
ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز
که از سر تفنن
خود را به شکل ششصد و هفتاد و هشت کلاغ سیاه پیر
در آورده اند

·        این «پر کشیدن با تنبلی»، بیشتر به خود صاحبنظر نظر دارد تا به نظر صاحبنظر.
·        سوبژکتیویستی است  ونه اوبژکتیویستی.
·        متافیزیکی است و نه دیالک تیکی.

·        منظور فروغ از مفهوم «پر کشیدن از سر تفنن» علافی این جماعت انگل است:
·        این جماعت در «هیئت 678 کلاغ سیاه پیر» خود فروغ را مورد تحقیر و تقبیح قرار می دهند، بی آنکه به فهم معنی تحت اللفظی اشعار او پی ببرند.
·        چه رسد به پی بردن به عمق افکار او.

·        در این زمینه هواداران فروغ نیز فرق تعیین کننده ای با 678 کلاغ سیاه پیر ندارند.

·        به همین دلیل فروغ نا شناخته مانده است.

·        هواداران فروغ خیلی زور بزنند، بسان آخوند ها او را «فاحشه» ای «سنت شکن» تصور و تصویر خواهند کرد و نه شاعره ای خردگرا، تیزبین، ژرفکاو، خود اندیش و خود مختار. 

6
واولین نفس زدن رسمی ام
آغشته می شود به بوی ششصد و هفتاد و هشت شاخه، گل سرخ
محصول کارخانجات عظیم پلاسکو

·        معنی تحت اللفظی:
·        اولین نفس رسمی ام به بوی 678 شاخه گل سرخ آغشته  می شود که محصول کاخانجات عظیم پلاسکو هستند.

·        منظور فروغ تقلبی و تصنعی، قلابی و مصنوعی بودن همه چیز در این سامان بی سامان است.
·        آن سان که گل سرخ نه گل سرخ واقعی، بلگه گل سرخ پلاستیکی است.

7
واولین نفس زدن رسمی ام
آغشته می شود به بوی ششصد و هفتاد و هشت شاخه، گل سرخ
محصول کارخانجات عظیم پلاسکو

·        فروغ با اصطلاح «کارخانجات عظیم پلاسکو»، کسب و کار اجامر وابسته به طبقه حاکمه در این سامان را به تند باد تمسخر می بندد که از کاهی، کوهی می سازند و تحویل خلایق می دهند.

·        کسب و کار طبقه حاکمه در این دیار جا زدن مگسی به عنوان کرکسی و جا زدن پشه ای به عنوان عقابی است.

·        این جماعت نه آینده ای در نظر دارند و نه حال حاضری برای عرضه دارند.

·        تنها هنری که برای شان باقی مانده، ایدئالیزه کردن مرده های هفتاد هزار کفن پوسانده است.

·        کوروش و داریوش و صدر اسلام و غزوات حضرت محمد و امیر المؤمنین و امام حسین و غیره را ایدئالیزه می کنند و فخر فروشانه هارت و پورت سر می دهند. 

8
موهبتی است زیستن، آری
در زادگاه شیخ ابو دلقک کمانچه کش فوری و شیخ ای دل ای دل تنبکتبار تنبوری

·        حدس ما در این بند شعر، تأیید می شود:
·        کشور رها شده در اسفل السافلین تاریخ، به بهانه زادگاه این و آن بودن، بهشت برین جا زده می شود.

9
شهر ستارگان گران وزن ساق و باسن و پستان و پشت جلد و هنر

·        حال حاضر این جماعت، دل خوش کردن به ستاره های سینما ست که به جای مغز اندیشنده در کله، به جای هنرمندی و هنر شناسی، ساق و باسن و پستان دارند و پشت جلد مجلات مبتذل به عکس شان آراسته می شود.
·        فروغ در این جمله، ابتذال حاکم بر جامعه را به نقد می کشد. 

10
گهواره ی مؤلفان فلسفه ی «ای بابا به من چه، ولش کن»

·        در این جمله تصور و تصویر فروغ از جامعه بطرز رئالیستی تبیین می یابد:
·        کشور ایران، پرورشگاه مشتی خودپرست بی اعتنا به همه چیز مثبت و منفی جامعه است.

·        دلیل این اگوئیسم (خودپرستی) و بی اعتنائی به جامعه اما چیست؟ 

11
مهد مسابقات المپیک هوش، وای،
جایی که دست به هر دستگاه نقلی تصویر و صوت می زنی،
 از آن
بوق نبوغ نابغه ای تازه سال می آید

·        فروغ در این بند شعر، پاسخ پرسش ما را بلافاصله عرضه می دارد:
·        آنچه در این جامعه رواج وسیع دارد، آموزش و تمرین و تبلیغ چیزهای مرده و نامعاصر و بدرد نخور است.
·        همه چیز در این جامعه فرمالیستی و چه بسا حتی فرمالیته است.
·        هیچ چیز محتوامند و مثمر ثمر نیست.
·        همه چیز این جامعه نیم بند و ناقص و سطحی و تهوع انگیز است.

·        هوشمندان این قوم نه خود اندیشان، نه دانشمندان، نه فلاسفه، بلکه خر خوانان، حافظان بی شعور مشتی شعر بی معنا، نشخوارگران مشتی کلام قصار از این و آن و غیره است.

·        پیش شرط جامعه گرائی، جامعه شناسی است.
·        چنین جماعتی اگر حتی زور کافی بزنند، فقط می توانند به حول خویشتن خویش بچرخند و به اگوئیسم برسند.

·        در غیاب عقل اندیشنده، غریزه یکه تاز میدان می شود و آدمی به قهقرای بربریت و حتی توحش سقوط می کند.
·        اگوئیسم نشانه سقوط به قهقرا ست.
·        جامعه گرائی، همنوع دوستی و هومانیسم نشانه تعالی فکری و تمدن و فرهنگ متعالی است.

12
و برگزیدگان فکری ملت،
وقتی که در کلاس اکابر حضور می یابند
هریک به روی سینه، ششصد و هفتاد و هشت  کباب پز برقی
و بر دو دست، ششصد و هفتاد و هشت  ساعت ناوزر ردیف
کرده

·        منظور فروغ از «برگزیدگان فکری ملت»، روشنفکران و نخبگان جامعه است که فکر و ذکری جز خور و خواب و فخر به کالا های وارداتی از اینجا و آنجا ندارند.
·        جای تفکر و تکامل و تعالی را تغذیه و تفخر و تجمل گرفته است.

13
و می دانند
که ناتوانی از خواص تهی کیسه بودن است، نه نادانی

·        فروغ در این جمله، محتوا و معنای مصراع شعر معروف حکیم سرخ طوس را در مد نظر دارد:  

توانا بود، هر که دانا بود.

·        پیش شرط توانائی، دانائی است.
·        دیالک تیک تئوری و پراتیک.
·        دیالک تیک اندیشه و عمل.

·        این جماعت اما پیش شرط توانائی را در سنگینی کیسه مال و منال می دانند.
·        در نتیجه، مصراع رئالیستی و راسیونالیستی شعر حکیم سرخ طوس به شکل زیر تحریف می شود: 

توانا بود، هر که دارا بود.

·        هر کس خر پول تر باشد، به همان میزان تواناتر خواهد بود.
·        می توان ـ بر خلاف ادعای فردوسی ـ نادان بود و ضمنا توانا بود.

14
و برگزیدگان فکری ملت،
وقتی که در کلاس اکابر حضور می یابند
هریک به روی سینه، ششصد و هفتاد و هشت  کباب پز برقی
و بر دو دست، ششصد و هفتاد و هشت  ساعت ناوزر ردیف
کرده

·        فروغ در این بند شعر، مناسبات تولیدی سرمایه داری را بالاعم و اگوئیسم و ایندیویدوئالیسم (خودپرستی و فردگرائی) را بالاخص مورد انتقاد قرار می دهد.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر