۱۳۹۵ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

شناخت (معرفت) (3)


پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
 برگردان شین میم شین

·        کلیه مفاهیم ایدئالیستی شناخت به جدا کردن شناخت از موضوع واقعی اش، یعنی از واقعیت عینی می پردازند.

1
·        شناخت اما از محرکه معرفتی ـ عرفانی نشئت نمی گیرد.

2
·        شالوده و نیروی محرکه ی تعیین کننده ی شناخت را پراتیک اجتماعی تشکیل می دهد.

3
·        پراتیک و حوایج عملی انسان ها و قبل از همه حوایج تولیدی آنها سمت و سوی توسعه شناخت را تعیین می کنند، وظایف اساسی آن را معین می سازند و پراتیک، وسایل مادی (ابزارها، دستگاه های علمی) لازم را برای انجام این وظایف فراهم می آورد.

4
·        شناخت اشیاء طبیعی و شناخت خواص و قوانین طبیعی اشیاء، مهمترین پیش شرط لازم برای استفاده از قوانین طبیعی است.

5
·        شناخت قوانین توسعه اجتماعی، امکان هدایت آگاهانه و برنامه ریزی شده ی روند حیات اجتماعی را پدید می آورد:

الف
·        همه دانش ها ـ در تحلیل نهائی ـ مستقیم و یا غیر مستقیم، باواسطه و یا بی واسطه خادم این آماج اند.

ب
·        همه دانش ها دو باره به دریای پراتیک می ریزند و در پراتیک درجه انطباق آنها با واقعیت عینی به محک زده می شود.

پ
·        پراتیک آخرین و تعیین کننده ترین معیار شناخت است.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک تئوری و پراتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        شناخت واقعیت عینی بوسیله بشریت، روندی بغرنج، هزارچهره و طولانی است، که در جریان آن بطور لاینقطع تضادهائی پدید می آیند و حل می شوند.
·        در روند شناخت، امکان انحراف و گمراهی وجود دارد، اما شناخت علیرغم کلیه دشواری ها به نفوذ عمیق تر، همه جانبه تر و فراگیرتر در ماهیت و قانونمندی های طبیعت و جامعه منجر می شود.

7
·        به قول لنین:

الف
·        «شناخت نزدیکتر شدن جاودان و بی پایان اندیشه به اوبژکت (موضوع شناخت) است.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        انعکاس طبیعت در تفکر انسانی را نباید بمثابه روندی «مرده»، «مجرد»، بی حرکت و خالی از تضادها پنداشت.

پ
·        انعکاس طبیعت در تفکر انسانی را باید در روند جاودان حرکت، پیدایش و حل تضادها دانست.»
·        (لنین، «کلیات»، جلد 38، ص 185)

8
·        راه شناخت ـ خواه راه روند شناخت منفرد و خواه راه مجموعه شناخت انسانی ـ از نمود به بود، از پدیده به ماهیت می گذرد، از جمع آوری، مقایسه و طبقه بندی فاکت ها آغاز می شود و به کشف روابط درونی، عام و ضرور و بالاخره به تشخیص قوانین حاکم خاتمه می یابد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر