۱۳۹۰ مهر ۲۰, چهارشنبه

استالینیسم چیست؟ (5)

پروفسور دکتر ورنر هوفمن (1922 ـ 1969)
برگردان میم حجری

بخش دوم
انتظارات کلاسیک های مارکسیسم

قسمت اول

• از پایه خارائین اصلی مرزبندی شده آموزش «دیکتاتوری پرولتاریا» باید انتظارات خاصی را مجزا ساخت که کلاسیک های مارکسیستی با پیدایش جامعه بی طبقه پیوند داده اند.
• این انتظارات ـ در وهله اول ـ به شرایط تاریخی گذار مربوط می شوند:

1
شرط اول

• طبقه تحت ستم، در راه سرنگونی قهرآمیز نظام حاکم، قدرت دولتی را بدست می گیرد.
• انگلس جوان در طرح مبتنی بر پرسش و پاسخ خود تحت عنوان «قوانین اساسی کمونیسم» (1847) چنین می نویسد:

پرسش

• «آیا از بین بردن مالکیت خصوصی از طرق صلح آمیز امکان پذیر است؟»

پاسخ

• «کاش امکان پذیر می بود.
• و کمونیست ها آخرین کسانی خواهند بود، که مخالف آن باشند.
• کمونیست ها خیلی خوب می دانند، که هر توطئه ای بی فایده و حتی زیانبار است.
• کمونیست ها خیلی خوب می دانند، که انقلاب ها، بطور تعمدی و دلبخواه صورت نمی گیرند، بلکه همه جا و همیشه پی آمد ضرور شرایطی بوده اند، که مستقل از اراده و خواست و رهبری احزاب منفرد و یا کل طبقه بوده اند.
• شما این را هم می بینید، که توسعه پرولتاریا، تقریبا در همه کشورهای متمدن، با توسل به قهر سرکوب می شود و ضمنا زمینه انقلاب از سوی دشمنان کمونیست ها ـ با تمام قوا ـ آماده می گردد.
• اگر بدین طریق، پرولتاریای تحت ستم را ـ نهایتا ـ به انقلاب وادارند، ما هم به همان سان در عمل، همانطور که اکنون در حرف، به دفاع از امر پرولتاریا برخواهیم خاست.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 4، ص 372)

• کلاسیک های مارکسیسم ـ اما ـ برخلاف آنارشیست ها، بلانکیست ها، سندیکالیست های انقلابی و امثالهم ـ هرگز به تعیین «آخرین نبرد» اقدام نکرده اند.
• برای آنها وسایل و فرم های تحول اجتماعی، مسئله پرنسیپ نبوده است، اصل نبوده است.

( اصل (پرنسیپ) در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی عبارت است از قانون اساسی عام که از تعمیم قوانین و خواص ماهوی واقعیت عینی حاصل می آید.
• اصل هم در کار نظری و هم در رفتار عملی نقش راهنما ایفا می کند.
• اصول از دیدگاه ماتریالیستی «نه آغازگاه بررسی، بلکه نتایج نهائی آن اند.
• اصول بر طبیعت و تاریخ بشری پیاده نمی شوند، بلکه از آنها انتزاع می شوند.
• طبیعت و عالم انسانی، خود را بر طبق اصول سازمان نمی دهد، بلکه اصول تا آنجا صحت دارند که با طبیعت و جامعه انطباق دارند.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 33)

• اصول از دیدگاه ایدئالیستی اما برعکس، قوانین اساسی ئی تلقی می شوند، که از اندیشه صرف نشأت می گیرند و به خودی خود صحت دارند. مترجم)


• هم مارکس و هم انگلس ـ در سال های آخر عمر خود ـ این مسئله را امکان پذیر دانسته اند، که یک حزب سوسیالیستی بتواند ـ روی هم رفته ـ بطرق «صلح آمیز»، یعنی مثلا از طریق انتخابات عمومی، قدرت دولتی را بدست گیرد.

• مارکس در سال 1878 میلادی، در این زمینه می نویسد:
• «هر توسعه تاریخی، تا زمانی می تواند «صلح آمیز» بماند، که در راه خود با موانع قهرآمیز از سوی قدرتمندان جامعه مربوطه مواجه نشود.
• اگر برای مثال، طبقه کارگر در انگلستان و یا ایالات متحده آمریکا، در پارلمان و یا کنگره، اکثریت داشته باشد، آنگاه می تواند از راه قانونی، قوانین و مؤسساتی را که بر سر راه توسعه او قرار دارند، از میان بردارد، البته تنها به میزانی که توسعه جامعه آن را ایجاب می کند.
• اما جنبش «صلح آمیز» می تواند به یک جنبش «قهرآمیز» مبدل شود، اگر آن با مخالفت طبقات طرفدار شرایط کهنه پیشین مواجه شود:
• در این صورت، اگر آنها (همانطور که در جنگ داخلی آمریکا و در انقلاب فرانسه اتفاق افتاد) با توسل به قهر سرکوب شوند، به عنوان شورشیان ضد قدرت «قانونی» سرکوب خواهند شد.»
• (مارکس و انگلس، نامه به ببت، لیبکنشت، کائوتسکی، 1933، ص 516، کلیات مارکس و انگلس، جلد 22، ص 19)

• لنین به «فراروئی» یک جمهوری بورژوائی به دولت کارگری وقوف دارد و آن را چندی بعد از انقلاب فوریه (1917) روسیه امکان پذیر می دانست.

• اخیرا در سال 1960 میلادی، اعلامیه احزاب کمونیستی و کارگری (مسکو) این مسئله را تکرار کرده است:

• در شرایط تغییر یافته کنونی، امکان گذار به یک نظام دولتی مولدین از طرق پارلمانی وجود دارد.

2
شرط دوم

• تسخیر قدرت دولتی از سوی زحمتکشان، در کشورهائی که بلحاظ اقتصادی پیشرفته ترین کشورها هستند، صورت می گیرد.
• در این کشورها، از سوئی، سرمایه در دست تعداد انگشت شماری تمرکز یافته و از سوی دیگر، پرولتر گشتن بقیه جامعه و بی خانمان گشتن پرولتاریا به دامنه دارترین درجه شدت یافته است.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 263)

3
شرط سوم

• انقلاب در پیشرفته ترین کشورها، تقریبا بطور همزمان صورت می گیرد، همانطور که ناآرامی های بورژوائی در سال 1830 میلادی و در سال های 1848 ـ 1849 میلادی، از کشوری به کشور دیگر گسترش یافت.

• بین المللی گشتن روز افزون بحران صنعتی، که در آن، اقتصاد جهانی درهم تنیدگی همواره تنگاتنگی کسب می کند، زمینه را برای همگامی پرولتاریا (همزمانی انقلاب کمونیستی. مترجم) هموار می سازد.
• «اکسیون متحد ـ حد اقل ـ در کشورهای متمدن، یکی از شرط های آزاد سازی است.»
• (مانیفست حزب کمونیست، کلیات مارکس و انگلس، جلد 4، ص 479)

• «انقلاب کمونیستی ـ از این رو ـ انقلاب ملی صرف نخواهد بود، بلکه انقلابی خواهد بود که در کلیه کشورهای متمدن، یعنی حداقل، در انگلستان، آمریکا، فرانسه و آلمان، همزمان به پیش می رود.
• انقلاب کمونیستی، انقلابی جهانی است.
• از این رو نیز در سطح جهانی صورت خواهد گرفت.
• (انگلس، «قوانین اساسی کمونیسم»، کلیات مارکس و انگلس، جلد 4، ص374)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر