• فونکسیون های دولت گذار پرولتری را می توان به شرح زیر برشمرد:
1
• سرکوب طبقه حاکمه سرنگون شده پیشین و دفاع از نظام جدید در مقابل احیای مجدد نظام کهنه.
2
• حراست و نگهداری از دولت جدید در مقابل توطئه های خارجی.
3
• خودپروری (تربیت خود) پرولتاریا برای انجام وظایف بزرگ خویش.
4
• توسعه و شکوفاسازی «دموکراسی پرولتری» که در نهایت، کل جامعه را در برخواهد گرفت.
• (کارل مارکس، «جنگ داخلی در فرانسه»، 1871، ص 336، انگلس، «آنتی دورینگ»، 1878، ص 26، نامه مارکس به ویده مایر، 1852، ص 506)
4
نکته چهارم
نکته چهارم
• کلاسیک های سوسیالیسم علمی در باره شیوه عمل نظام حکومتی (قدرت) نوین و نتیجتا در باره خصلت دولت آشکارا پرولتری به نکات زیر اشاره کرده اند:
1
• تقسیم قوای دولتی که در جریان مبارزه بورژوازی بر ضد مونارشی (سلطنت) پدید آمده، کنار گذاشته می شود.
• «طبقه کارگر نمی تواند دستگاه دولتی حاضر و آماده را بطور ساده تصرف کند و برای اهداف خود از آن استفاده کند.»
• (کارل مارکس، «جنگ داخلی در فرانسه»، 1871، ص 336)
• پرولتاریا ارگان های خاص خود را در هیئت شوراها پدید می آورد.
• کمون پاریس نیز که مارکس در آن، مدل بزرگ قدرت آتی مولدین را می دید، چنین کرده بود:
• قدرت آتی مولدین «مجمع پارلمانی نخواهد بود، بلکه مجمعی خواهد داشت که در آن واحد، هم قانونگذار است و هم مجری قوانین.»
• (کارل مارکس، «جنگ داخلی در فرانسه»، 1871، ص 336)
2
• دیکتاتوری پرولتری به خودگردانی عام جامعه توسعه خواهد یافت:
• «پرولتاریا قدرت دولتی را بدست می گیرد و وسایل تولید را نخست، تحت مالکیت دولت در می آورد.
• پرولتاریا ـ اما ـ بدین طریق، خود را بمثابه پرولتاریا نفی می کند ، کلیه تفاوت های طبقاتی را و تضادهای طبقاتی را از بین می برد و لذا دولت را بمثابه دولت نفی می کند.
• جامعه قبلی، جامعه ای که در چارچوب تضادهای طبقاتی حرکت می کرد، به دولت، یعنی به سازمان طبقه استثمارگر مربوطه، نیاز مبرم داشت، تا بوسیله آن، بتواند به حفظ شرایط تولیدی خارجی خود و قبل از همه، به سرکوب قهرآمیز طبقه تحت استثمار، که تحت شرایط ستمگری ئی که بوسیله شیوه تولید (برده داری، فئودالیسم و سرمایه داری) وجود داشت، نایل آید.»
• (انگلس، «آنتی دورینگ»، 1878، ص 261)
• دولت بدین طریق ـ بالاخره ـ به نماینده واقعی تمامت جامعه بدل می شود.
• دولت ـ اما ـ «با تبدیل شدن نهائی خود به نماینده واقعی تمامت جامعه، خود را زاید می سازد.
• وقتی که طبقه اجتماعی ئی برای تحت سرکوب وجود نداشته باشد، وقتی که با محو حاکمیت طبقاتی و با ختم نزاع برای معاش فردی ، که نتیجه هرج و مرج ناشی از تولید سرمایه داری بوده، بساط کشمکش و برخورد و زیاده روی ها نیز برچیده شود، دیگر چیزی برای سرکوب وجود نخواهد داشت، تا وجود دستگاه سرکوب خاصی را، یعنی وجود دولت را الزامی سازد.
• مداخله قدرت دولتی در مناسبات اجتماعی، در عرصه ای بعد از عرصه دیگر، به زاید شدن خود آن منجر خواهد شد و دولت بطور خود به خودی بیهوش خواهد شد و خوابش خواهد برد.
• آنگاه، دولت به جای حکومت کردن بر اشخاص، به اداره امور و به هدایت روندهای تولیدی خواهد پرداخت.
• دولت «از بین برده نخواهد شد»، بلکه خواهد مرد.»
• (انگلس، «آنتی دورینگ»، 1878، ص 261)
• و لنین در کتاب خود، تحت عنوان «دولت و انقلاب» (در سال 1917 میلادی) می نویسد:
• «در دوره گذار از سرمایه داری به کمونیسم، سرکوب ـ هنوز ـ لازم است.
• اما اینجا، ما با سرکوب اقلیتی متشکل از استثمارگران از سوی اکثریت متشکل از استثمار شوندگان سر و کار داریم.
• دستگاه خاصی، دستگاه سرکوب خاصی، به اصطلاح «دولتی» ـ هنوز ـ لازم است، دولتی که دولت گذار است، یعنی دیگر، دولت به معنی واقعی کلمه نیست.
• زیرا سرکوب اقلیتی متشکل از استثمارگران از سوی اکثریت بردگان کار دیروزی، امر نسبتا ساده و طبیعی است و خون بمراتب کمتری در مقایسه با خونی که در جریان سرکوب قیام بردگان، رعایا و کارگران ریخته شده، ریخته خواهد شد و برای بشریت بمراتب ارزانتر تمام خواهد شد.
• این امر مغایرتی با آن ندارد، که ضرورت وجودی دستگاه سرکوب خاصی، با بسط دموکراسی میان اکثریت قریب به اتفاق جمعیت کشور، از بین برود.
• طبیعی است که استثمارگران نمی توانند بدون داشتن دستگاه دولتی پیچیده ای به سرکوب خلق موفق شوند.
• خلق ـ اما ـ با به اصطلاح «دستگاه» بسیار ساده ای و چه بسا بدون «دستگاهی»، بدون دستگاه خاصی، با اتکاء بر سازمان ساده ای از توده های مسلح، می تواند از عهده سرکوب استثمارگران بر آید.
• سازمانی ازنوع شوراهای کارگران و سربازان، برای مثال.»
• (کلیات لنین، 1956، جلد 15، ص 477)
• «لحظه ای که کلیه اعضای جامعه و یا حداقل، اکثریت قریب به اتفاق آنها، فن دولتمداری را بیاموزند و زمام حکومت دولتی را به دست گیرند، این لحظه، لحظه شروع از بین رفتن هر نوعی از حکومت ـ بطور کلی ـ خواهد بود.
• دموکراسی، هرچه کاملتر باشد، لحظه زاید شدن دولت، به همان اندازه، نزدیکتر خواهد شد.
• «دولت»، یعنی دولتی که از کارگران مسلح تشکیل شده و دیگر، «دولت» به معنی واقعی کلمه نیست، هر چه دموکراتیک تر باشد، میرائی دولت به همان اندازه سریعتر می شود.»
• (کلیات لنین، 1956، جلد 15، ص 477)
3
• تبدیل دولت از یک «قدرت خاص» به یک «قدرت عام» خلق (مارکس)، ورود آزاد مردم به ادارات دولتی، سیستم انتخابات عمومی، عزل مأمورین دولتی و کنترل مداوم آنها از سوی خلق را امکان پذیر می سازد.
• (کارل مارکس، «راجه به کمون پاریس»، کلیات مارکس و انگلس، جلد 17، ص 339)
• لنین هم به این معنا ست که حتی قبل از پیروزی انقلاب اکتبر، چه برسد به بعد از پیروزی آن، اجرای فوری «حسابرسی و کنترل» را، یعنی «عملی کردن کنترل واقعا کلی و عمومی از سوی تمامت خلق» را و نهایتا «گذار از کنترل کارگری به اداره کارگریرا عملی می سازد.»
• (کلیات لنین، جلد 15، ص 232، جلد 16، ص 48، جلد 15، ص 488، جلد 16، ص 267، جلد17، ص 231)
• (لنین، «اقتصاد و سیاست در دوره دیکتاتروی پرولتاریا»، کلیات لنین، جلد 30، ص 93)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر