• تا که راهی یافتیم وقلعه ای بگشوده ایم !
• شاعر در این بیت به جمعبندی موجزی از هر آنچه که تاکنون گفته، دست می زند:
• هماوائی و یاری با تهیدستان و توده، صبرپیشگی ایوب وار و گذر از کوه های صعب، پی افکندن آئینی پالوده در سنت مزدک، تداوم سنن انقلابی میهن، برافراشتن درفش کاویانی کار و دیالک تیکی از دادخواهی و دادگری گشتن، بسان عیسی مسیح بودن، رها از مالکیت خصوصی بودن و منافع جامعه را بر منافع شخصی خویش برتر شمردن، ارابه دهر بودن و کاسه کاسه از خود کاستن و فرسودن و علیرغم آن، عنصر کار و تولید بودن و نتیجتا دست تغییر و تقدیر بودن، در برابر پرچم داغ و دار و فریب خصم، درفشی از خودآگاهی برافراشتن پیکاری بی امان، پنهان و عیان، زجربار و و خونین در صفحه شطرنج جامعه و جهان منقسم به طبقات بوده است و حاصل اینها همه، کشف راهی بوده و گشودن قلعه ای!
• موجزتر از این نمی توان سیر و سرگذشت بشریت اسیر در چنگ تضادهای چرکین طبقاتی را در قالب کلام ریخت.
• سه مفهوم اصلی این بیت عبارت اند از «صفحه خونین شطرج»، «راه یابی» و «قلعه گشائی»
• ما برای درک معنی نهفته در این بیت باید به تحلیل این سه مفهوم بپردازیم:
1
مفهوم «صفحه خونین شطرنج»
• صفحه شطرنج، نمایانگر صحنه جامعه و جهان منقسم به طبقات متخاصم آشتی ناپذیر است.مفهوم «صفحه خونین شطرنج»
• صفحه شطرنج از رویاروئی مدام دو نیروی متخاصم حکایت دارد.
• شاعر با این مفهوم به احتمال قوی، مفهوم «مبارزه طبقاتی» را در مد نظر دارد که بوسیله علمای بزرگ بورژوازی انقلابی آغازین ـ آدام اسمیت و دیوید ریکاردو ـ کشف شده و در اثر ماندگار کلاسیک های مارکسیسم تحت عنوان «مانیفست حزب کمونیست» نقش تعیین کننده ای برای آن برسمیت شناخته شده است.
• مبارزه طبقاتی در جامعه منقسم به طبقات، نیروی محرکه تعیین کننده پیشرفت اجتماعی است.
• تمامت تاریخ جوامع تاکنونی ـ به استثنای جامعه اولیه ـ تاریخ مبارزات طبقاتی بوده است.
• «آزاد و برده، شریف و عامی، ارباب و رعیت، استاد کار و شاگرد و به سخن کوتاه، ستمگر و ستمکش در تضاد مستمر با یکدیگر قرار داشته اند و به جنگ لاینقطع ـ گاه آشکار و گه پنهان ـ بر ضد یکدیگر پرداخته اند، که هر بار یا به تحول انقلابی جامعه منجر شده و یا به نابودی مشترک هر دو طبقه مخالف.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 4، ص 462)
• مبارزه طبقاتی قانونمندی عینی توسعه اجتماعی در جامعه طبقاتی را تشکیل می دهد.
• مبارزه طبقاتی از جایگاه متضاد طبقات در سیستم معین تولید اجتماعی و از تضادهای ناشی از منافع طبقاتی سرچشمه می گیرد.
• مبارزه طبقاتی میان بورژوازی و پرولتاریا در جامعه سرمایه داری از مالکیت خصوصی بر وسایل تولید نشئت می گیرد.
• سرمایه داران کارگران را مورد استثمار قرار می دهند و می کوشند که استثمار را ابدی سازند.
• طبقه کارگر که در جامعه کاپیتالیستی فاقد وسایل تولید است و نیروی کارش را به سرمایه داران می فروشد، بر ضد استثمار به مبارزه برمی خیزد و بنا بر جایگاه عینی خویش علاقه مند پایان دادن به بردگی کار مزدوری کاپیتالیستی است.
• منافع طبقاتی بورژوازی و پرولتاریا بطور عینی متضاد و آشتی ناپذیرند.
• آنتاگونیسم میان این طبقات که منوط به شیوه تولید کاپیتالیستی است و ناشی از آن است، در چارچوب این شیوه تولید غیر قابل حل است.
• برای حل این آنتاگونیسم باید مناسبات تولیدی کاپیتالیستی و نهادهای (مؤسسات) روبنائی محافظ و پشتیبان آن در هم شکسته شوند.
• مبارزه میان طبقات آنتاگونیستی بطور عینی مشروط می شود و ضرورت دارد.
• زیرا پیشرفت اجتماعی در جامعه طبقاتی تنها از طریق مبارزه طبقاتی می تواند جامه عمل پوشد و جامعه از فرماسیون اجتماعی نازل به فرماسیون اجتماعی عالی تر بگذرد.
• مبارزه طبقاتی میان استثمار شوندگان و استثمار کنندگان، میان ستمکشان و ستمگران در جریان توسعه اجتماعی فرم های متنوعی به خود می گیرد.
• مراجعه کنید به مبارزه طبقاتی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
مفهوم «راهیابی »
مفهوم «راهیابی »
• مبارزه طبقاتی توده های مولد و زحمتکش در طول تاریخ جامعه طبقاتی مبارزه ای دشوار و جانفرسا بوده است.
• شاعر با مفهوم «چکه چکه خون چکیدن از صفحه شطرج ما» از این حقیقت امر پرده برمی دارد.
• در این نبردهای بیشمار طبقاتی، توده های مولد و زحمتکش تلفات غیرقابل تصور داده اند و هرچه بیشتر کار کرده اند و ثروت تولید کرده اند، خصم طبقاتی آنها به همان اندازه بیشتر ثروتمندتر و نیرومندتر شده است.
• تازه ترین رویاروئی در «صفحه شطرنج» «ما»ی شاعر به کشته شدن 60 میلیون انسان و به مجروح و علیل و زمینگیر گشتن 100 میلیون و به خاکستر گشتن حاصل کار صدها ساله آنها بدل شد.

کشیش کاتولیک انقلابی السالوادور
در 24 مارس با توافق ضمنی پاپ لهستانی الاصل با رئیس جمهور امریکا از سوی مزدوران شبه نظامی سازمان سیا ترور شد.
• صفحه این شطرنج واقعا خونین است:
• در اندونزی یک میلیون نفر از «ما»ی شاعر را با تبر و قمه و قداره شقه شقه کرده اند، در چین هر بار دهها میلیون نفر از خرد و کلان را به فجیع ترین فرمی حک حرمت و قلع و قمع کرده اند، در ویتنام علاوه بر کشتار میلیون ها انسان، محیط زیست نسل های آینده را نیز مسموم کرده اند تا هزاران سال مادران، کودکان ناقص الخلقه بزایند و از بیماری های لاعلاج گونه گون رنج برند، خیابان های امریکای لاتین یاد خونین ترین کشتارگاه ها را در خاطر آدمی زنده می کنند و الی آخر.
• از این رو راهیابی صرف حتی برای توده های مولد و زحمتکش کاری بسیار دشوار بوده است.
• تناسب قوای مادی و معنوی همواره به نفع دشمنان ترفندمند توده های مولد و زحمتکش بوده است:
• آنها تحصیلکرده ترین و مرفه ترین ایدئولوگ ها را در اختیار داشتند، بهترین امکانات نشر و ترویج ایده های خود را و دستگاه دولتی تا دندان مسلح و مملو از مزدور را و مذهب و فرهنگ و فلسفه خاص خود را.
• آنها چیزی کم نداشتند و «ما»ی شاعر مجبور بود که از «ناچیز» به ساختن «چیزی» کمر بندد.
• بسیاری از کتبی که طرفداران توده های مولد و زحمتکش تحریر می کردند، چه بسا پس از مرگ شان منتشر می شد، تازه اگر منتشر می شد.
• علمای شکمسیر بورژوازی واپسین با فراغت خاطر و بی دغدغه ای در سالن ها دانشگاه ها و سمینارها بطور خستگی ناپذیری به خرده گیری از فرزانگان پرولتاریا می پردازند، ولی کسی نیست، باندیشد که این آثار با چه خون دلی به رشته تحریر در آمده اند.
• همین آثار لنین که امروزه کولاک زاده های خودستای از خودراضی چپنما به توپ و تانک و مسلسل بسته اند، اغلب در زندان های تزار به دردسری غیرقابل تصور تحریر یافته اند.
• از نوشتن و بیرون فرستادن و به چاپ رساندن و به دست مردم رساندن تا فهمیدن و فهماندن محتوای آنها راه دور و درازی است.
3
مفهوم «قلعه گشائی »
مفهوم «قلعه گشائی »
• گشودن قلعه ای در «صفحه خونین شطرنج» «ما»ی شاعر هرازگاهی در طول تاریخ میسر شده، ولی دیری نپائیده که به دلایل اوبژکتیف (عینی) و سوبژکتیف دوباره به تسخیر خصم درآمده و دستاوردهای پیکار واپس گرفته شده اند.
• به قول شیخ خردمند شیراز:
• کسی را که همت بلند اوفتد
• مرادش کم اندر کمند اوفتد!
• پیروزی اسپارتاکوس پس از چندی سرکوب شده، کمون پرولتاریای پاریس 70 روز عمر کرده و کمون پرولتاریای روس 70 سال.
• در همین پیروزی ها و شکست ها اما توان مادی و معنوی توده های مولد و زحمتکش افزونتر گشته است.
• مبارزه دشوار در راستای راه جوئی، راه آزمائی، راه یابی و قلعه گشائی بیهوده و بی ثمر نبوده، نیست و نخواهد بود.
آزادی تنها نعمتی است که در زر ورق هدیه نمی گنجد!
آزادی را کسی به کسی سوقات نمی برد!
آزادی مادی و معنوی را باید در پیکاری جانفرسا و عصب سوز به دست آورد!
آزادی را کسی به کسی سوقات نمی برد!
آزادی مادی و معنوی را باید در پیکاری جانفرسا و عصب سوز به دست آورد!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر