ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن
تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ
الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ
حَلِيمٌ﴾
[ المائدة: ۱۰۱]
ای کسانی که ایمان آورده اید، از پیامبرتان در مورد مسائلی که نیازی به آن ها ندارید و در امر دینتان به شما کمکی نمی کنند و اگر برای شما آشکار گردند به خاطر سختی و مشقتی که در آن هاست شما را اندوهگین می کنند، سؤال نکنید.
اگر از مواردی که از سوال کردن در موردشان نهی شده اید، هنگام نزول وحی بر پیامبر -صلی الله علیه وسلم-، سؤال کنید؛ برایتان بیان می شود و این امر برای الله متعال آسان است.
همانا الله متعال از مسائلی که در قرآن بیان نشده است، چشم پوشی کرده است، پس در مورد آن ها سؤال نکنید، و اگر در موردشان سؤال کنید، حکم تکلیفی آن بر شما نازل می شود (و در انجامش مکلف می شوید).
الله نسبت به گناهان بندگانش اگر
توبه کنند، بخشنده است و از این که آنان را مجازات کند شکیباست.
این أیه قرآن کریم
را
باید نخست تجزیه و سپس تحلیل کرد:
۱
ای کسانی که ایمان آورده اید، از پیامبرتان در
مورد مسائلی که نیازی به آن ها ندارید و در امر دینتان به شما کمکی نمی
کنند و اگر برای شما آشکار گردند به خاطر سختی و مشقتی که در آن هاست شما
را اندوهگین می کنند، سؤال نکنید.
کریم
مسلمین را از طرح سؤال منع می کند.
برای اینکه عاجز از دادن جواب به آن سؤالات است.
و گرنه چرا باید دریافت جواب به سؤال خود
کسی را به انجام کار مشقتباری وادار سازد و او را اندوهگین کند.
عارفی در شبستر
حتی
تفکر در باره ذات حق را گناه جا می زند:
در آلا فکر کردن، شرط راه است.
ولی در ذات حق محض گناه است.
معنی تحت اللفظی:
تفکر راجع به همه چیزها پیش شرط پیدا کردن راه و رهایی از گمراهی است.
تفکر راجع به ماهیت خدا اما مطلقا گناه و ممنوع و قدغن است.
۲
اگر از مواردی که از سوال کردن در
موردشان نهی شده اید، هنگام نزول وحی بر پیامبر -صلی الله علیه وسلم-، سؤال
کنید؛ برایتان بیان می شود و این امر برای الله متعال آسان است.
مسلمین هم از طرح سؤال در زمینه هایی
نهی شده اند.
یعنی
کریم هر جا که قادر به دادن جواب نبوده، نهی از پرسش کرده است.
اکنون تبصره ای بر نهی از منکر (طرح سؤال) می نویسد:
موقع نزول وحی ، یعنی وقتی که کریم غش کرده است، اگر سؤالی طرح شود،
الله متعال می تواند به آسانی جواب بدهد.
یکی از دلایل هیچکاره جا زدن حضرت محمد هم همین عجز او از دادن جواب به همه سؤالات است.
۳
همانا الله متعال از مسائلی که در قرآن بیان نشده است، چشم پوشی کرده است،
پس در مورد آن ها سؤال نکنید،
و اگر در موردشان سؤال کنید، حکم تکلیفی آن بر شما
نازل می شود (و در انجامش مکلف می شوید).
این آیه کریم،
به لحاظ منطقی معیوب است.
این حرف را زمانی می توان زد که نزول قرآن اتمام یافته باشد.
بهانه کریم هم بی پایه است:
اگر بپرسید، تکلیفی برای تان تعیین می شود.
چرا باید جواب به سؤالی به تعیین تکلیف برای سائل منجر شود؟
۴
الله نسبت به گناهان بندگانش اگر
توبه کنند، بخشنده است و از این که آنان را مجازات کند شکیباست.
این جور جملات در پایان هر آیه،
بی معنا و بی ربط و بی محتوا هستند.
بیشتر برای خالی نبودن عریضه اند.
نوعی روده درازی اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر