ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ﴾
[ المائدة: ۱۰۲]
جمعی از پیشینیان از (اموری همانند) آنها (که شما میپرسید) سؤال کردند و بعد از آن (که توسّط پیغمبران از آنها اطّلاع یافتند و موظّف به رعایت احکام مربوطه شدند) نسبت بدانها به مخالفت برخاستند و منکر (حقّانیّت پاسخ) آنها (و بالطبع صلاحیّت گویندگان آن سخنها، یعنی انبیاء) شدند.
[[«أَصْبَحُوا بِهَا کَافِرِینَ»:
نسبت بدانها کافر شدند. نسبت بدانها بنای مخالفت گذاشتند و راه عصیان در پیش گرفتند.
مراد از کفر در اینجا عصیان و مخالفت است، و یا کفر به معنی معروف خود.]]
کریم
در این آیه،
برای اثبات عواقب و پیامدهای منفی نهی از سؤال
مثال تاریخی می آورد:
امت های دیگر سؤالات نامناسب طرح می کنند و انبیاء ضمن دادن جواب به سؤالات، تکالیفی برای امت های کنجکاو تعیین می کنند.
امت های مربوطه اما به تکالیف تعیین شده تمکین نمی کنند.
یعنی
دست به عصیان می زنند و کافر می شوند.
اکنون می توان به آچمزی پی برد که کریم گیر کرده است و قصد پوزه بند زدن بر پوزه مسلمین کنجاور خوداندیش پرسنده را دارد.
﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِن بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا
حَامٍ ۙ وَلَٰكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ
الْكَذِبَ ۖ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾
[ المائدة: ۱۰۳]
الله چارپایان را حلال قرار داده است،
یعنی چارپایانی را که مشرکان برای بتهایشان بر خود حرام کردهاند
حرام قرار نداده است،
این چارپایان عبارتند از
بَحیره-
شتری که وقتی شکمهای مشخصی زائیده باشد، گوشهایش بریده میشود-،
سائبه-
شتری که وقتی سن مشخصی را سپری کند، برای بتهایشان رها میشود،
وصیله-
شتری که پشت سر هم دو شکم ماده میزاید-
و
حامی-
شتر نری که چند بچه شتر از پشت او متولد شده باشند-،
اما کافران از روی دروغ و بهتان ادعا کردند که الله موارد مذکور را حرام گردانیده است،
و بیشتر کافران میان حق و باطل و میان حلال و حرام تمایز قائل نمیشوند.
این آیه
دال بر تضادهایی بین مسلمین و کفار (بت پرستان) در زمینه حلال و حرام بودن گوشت شتر است.
کریم با معیارهای کفار برای حرام تلقی کردن گوشت شتر به مخالفت برمی خیزد و آنها را حلال اعلام می کند.
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى
الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ
كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾
[ المائدة: ۱۰۴]
و چون به ايشان گويند كه به آنچه خدا نازل كرده است و به پيامبر روى آوريد، گويند:
آن آيينى كه پدران خود را بدان معتقد يافتهايم ما را بس است.
حتى اگر پدرانشان هيچ نمىدانستهاند و راه هدايت نيافته بودهاند؟
کریم
در این آیه
دیالک تیک سنت و تجدد (ترادیسیون و مدرنیته)
را
مطرح می کند و از تجدد (مدرنتیه) جانبداری می کند
و
بضاعت علمی و عقلی و تجربی و نظری نیاکان خلایق را به حق تحقیر می کند.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُم
مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا
فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾
[ المائدة: ۱۰۵]
ای مؤمنان!
مواظب خود باشید
(و خویشتن را از معاصی و گناهان به دور دارید و هوشیار باشید که آلودگیهای جامعه شما را نیالاید).
هنگامی که شما هدایت یافتید
(و راه خداشناسی را در پیش گرفتید و دیگران را نیز به کار نیک خواندید و از کار بد بازداشتید)
گمراهی گمراهان به شما زیانی نمیرساند
(و نافرمانی دیگران شما را به دوزخ نمیکشاند.
چرا که حساب هر کس جدا است و)
بازگشت همهی شما به سوی خدا است،
و شما را از آنچه (در دنیا) میکردهاید آگاه میسازد
(و هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت).
در این آیه،
دغدغه ها و نگرانی های کریم از سستی ایمان مؤمنین تحت تأثیر گفار (بت پرستان)
پرده برداشته می شود.
محتوای این آیه
را
دیالک تیک تهدید و تطمیع
(بیم و امید، شلاق و شکر و یا شیرینی)
تشکیل می دهد:
کفار جزو دوزخیان قلمداد می شوند و مؤمنان جزو جنتیان.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر