پروفسور دکتر دومه نیکو لوسوردو
(۱۹۴۱ ـ ۲۰۱۸)
برگردان
شین میم شین
۶
بحران قرارداد اجتماعی ۱۹۴۹
۱
· برای تضمین تمامیت ارضی چین می بایستی از ادامه غصب مناطق مختلف کشور جلوگیری شود و به این روند که از زمان «جنگ تریاک» آغاز شده بود، قاطعانه خاتمه داده شود و قبل از همه می بایستی تایوان، که تحت کنترل واشنگتن قرار داشت، به دامن کشور برگردانده شود.
۲
· نخستین قدم عبارت بود از کنترل مجدد دو جزیره کو وه موی و ماتسو که چرچیل در نامه خود به آیزنهاور، در سال ۱۹۵۵ راجع به آنها چنین می نویسد:
· «این دو جزیره که در نزدیکی های ساحل قرار دارند، به طور قانونی جزو خاک چین اند.
· این دو لیکن اهمیت ملی و نظامی خاصی دارند و برای مداخله نظامی در قاره چین ایدئال اند.»
۳
· از زمانی که ارتش چیان کایچک، تایوان را اشغال کرده و از حمایت ایالات متحده امریکا برخوردار است، این طرز نگرش رئیس جمهور امریکا را از آن باز نمی دارد که دست کم دو بار در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۵۸ چین را با تسلیحات اتمی مورد تهدید قرار دهد.
· (کلارک، «هرالد تریبون»، ۲ فوریه ۱۹۹۶)
۴
· یک همچو تهدید هولناکی را باید جدی گرفت.
۵
· گذشته از این فقط جمهوری خلق چین نیست که تحت فشار قرار دارد.
۶
· نخست وزیر سابق فرانسه، بیدا در خاطراتش می نویسد که دالس هنگام سقوط دین بین فو، به او گفته بود:
· «اگر ما به شما دو تا بمب اتمی بدهیم، چی؟» که فوری بر ضد ویتنام مورد استفاده قرار گیرند!
۷
· از آنجا که تناسب قوا به نفع ایالات متحده امریکا ست، اتحاد شوروی فقط می تواند تمامیت ارضی چین را تضمین کند ولی نه بیشتر از آن را.
۸
· در نتیجه، کشور پهناور آسیائی مجبور می شود به دو جزیره استراتژیک یاد شده، که حتی چرچیل هم قانونا جزو خاک چین می داند، چشم پوشی کند.
۹
· چنین است که نشانه های اولیه اختلاف میان دو کشور سوسیالیستی بزرگ آشکار می شوند.
۱۰
· عامل اختلاف قبل از همه پیشنهاد خروشچف، مبنی بر ایجاد نیروی دریائی مشترک چین و شوروی است که در واقع به معنی محروم کردن چین از داشتن نیروی دریائی مستقل خویش بوده است.
۱۱
· مائو در گفتگو با یودین، سفیر شوروی در پکن، لحن تند و نامتداولی به خود می گیرد:
· «دیروز بعد از جدا شدن از یکدیگر نتوانستم چیزی بخورم و یا حتی بخوابم.»
· (مائو، «راجع به دیپلوماسی»، ۱۹۹۸، ص ۲۵۹)
۱۲
· در این موقع میان چین و شوروی اختلاف منافع آشکاری به وجود آمده بود.
۱۳
· چین به هیچوجه نمی خواست غصب تایوان و مناطق دیگر کشور را تحمل کند که واشنگتن در نظر دارد، ولی اتحاد شوروی ـ در وهله اول ـ در پی تعدیل روابط خود با ایالات متحده امریکا بود تا بار هولناک جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی را سبکتر کند.
۱۴
· مائو در سال ۱۹۶۴ می نویسد که اصرار جمهوری خلق چین در مورد باز پس گرفتن تایوان به مذاق رهبری شوروی اصلا خوش نمی آمد.
· (همانجا، ص ۳۹۴)
۱۵
· در این سالها هندوستان با سوء استفاده از انزوای بین المللی چین، از حل صلح آمیز مسئله اختلافات مرزی با چین خود داری می کند و می خواهد، که با توسل به جنگ خواست های خود را به کرسی بنشاند.
· (ماکس ول، «جنگ هند و چین»، ۱۹۷۲)
۱۶
· خروشچف با خوشحالی به سیاست گسترش روابط بین المللی خود و قرار گرفتن در رأس کلیه کشورهای سوسیالیستی ادامه می دهد و روابط دوستانه ای با هندوستان برقرار می سازد.
۱۷
· تضاد عینی موجود میان اتحاد شوروی و چین به سبب خود بزرگ بینی رهبری شوروی حدت بیشتری به خود می گیرد.
۱۸
· مائو در صحبت با یودین، سفیر شوروی در پکن می گوید:
· «شما و به ویژه استالین مدت های مدیدی چینی ها را مورد سوء ظن قرار دادید و به عنوان تیتوی ثانی قلمداد کردید.
· شما می گویید که اروپائی ها روسها را خوار می شمارند.
· من اما فکر می کنم که برخی از روس ها چینی ها را خوار می شمارند.»
۱۹
· این برخورد خود بزرگ بینانه و پر نخوت را می توان به ویژه از گفتار میکویان، معاون شورای وزیران شوروی، استنباط کرد که رابطه چینی ها با روس ها را «رابطه پسر و پدر و یا موش و گربه» می شمارد.
· (مائو، «راجع به دیپلوماسی»، ۱۹۹۸، ص ۲۵۱)
۲۰
· این سوء ظن با بیرون بردن تکنسین های شوروی از چین (در سال ۱۹۶۰) تأیید می شود و بر اقتصاد کشوری که در بحران عمیقی دست و پا می زد، ضربه ای هولناک وارد می آورد.
۲۱
· در فاصله سالهای ۱۹۵۸ (همزمان با بحران دوم تایوان) و ۱۹۶۰ گسست میان حزب کمونیست شوروی و حزب کمونیست چین، چین با بحران قرارداد اجتماعی مصادف می شود.
· قرارداد اجتماعی ئی که به برکت آن جمهوری خلق چین تأسیس و تشکیل یافته است.
۲۲
· وقتی مائو از بی تفاوتی شوروی نسبت به تحقق برنامه سیاسی کمونیست های چین در تأمین مجدد تمامیت ارضی کشور (با بازپس گرفتن تایوان) و نیل به پیشرفت اقتصادی سریع سخن می گوید، به طرز ناگواری خود را زیر فشار احساس می کند.
۲۳
· مائو در سال ۱۹۵۴ از سه برنامه پنجساله صحبت کرده بود، که «برای پی ریزی پایه های صنعتی کشور لازم خواهد بود» و اضافه کرده بود، که «من فکر می کنم برای بنای کشور پهناور چین و تبدیل آن به به یک کشور سوسیالیستی بزرگ حدودا ۵۰ سال (یعنی ده برنامه پنجساله) لازم خواهد بود.»
· (مائو، «آثار منتخب»، ۱۹۶۸ ـ ۱۹۷۸، جلد ۵، ص۱۶۳)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر