پروفسور دکتر دومه نیکو لوسوردو
(۱۹۴۱ ـ ۲۰۱۸)
برگردان
شین میم شین
۷
دن سیائوپینگ و فرمولبندی جدید قرارداد اجتماعی سال ۱۹۴۹
ادامه
نتیجه حاصل از این بحث ایدئولوژیکی
۱
· نتیجه حاصل از این بحث ایدئولوژیکی این، که کشور پیشاهنگ و یا حزب پیشاهنگ حاضر نشده است، سیاست خارجی (و منافع مشروع ملی) خود را منطبق بر خط سیاسی (و منافع مشروع ملی) کشورها، احزاب و جنبش های برادر تنظیم کند.
۲
· سیاستی که جمهوری خلق چین به سبب حساس بودن خارق العاده مسئله ملی کلا بیشتر از اتحاد شوروی بر ضدش بوده است.
۳
· این امر حاکی از بغرنجی و پیچیدگی طبیعت راه انترناسیونالیستی است!
۴
· بعد از بحرانی که از جهش بزرگ به پیش تا انقلاب فرهنگی طول کشید، ضرورت یک چرخش سیاسی در چین احساس می شد.
۵
· وظیفه این چرخش سیاسی عبارت بود از در دستور روز قرار دادن قرارداد اجتماعی سال ۱۹۴۹ و تأکید بر آن.
۶
· مائو نیز ضرورت آن را حداقل در رابطه با دفاع از تمامیت ارضی و رستاخیز ملی چین احساس می کرد:
· بعد از عادی شدن مناسبات چین با امریکا، رهبری چین توانست سردمداران تایوان را به انزوای دیپلوماتیک سوق دهد، در سازمان ملل متحد پذیرفته شود و عضو شورای مشاور آن سازمان گردد.
۷
· دن سیائوپینگ بر آن است که سیاست گسترش رابطه با خارج، برای نیل به هدف دوم قرارداد اجتماعی سال ۱۹۴۹ نیزلازم بود.
۸
· او شیوه برخوردی را به نقد می کشد که تاریخ درازی به دنبال داشته است:
· در روزهای بنیانگذاری جمهوری خلق چین، در درون جبهه ملی فراگیر، نظراتی به گوش می رسید که خواستار جستجوی راه تفاهم و نزدیکی به واشنگتن بودند.
۹
· مائو در پاسخ به آنها گفته بود:
· «درست است که در ایالات متحده امریکا علم و فن وجود دارد.
· ولی متأسفانه این علم و فن در انحصار سرمایه داران است و نه در اختیار مردم.
· واین علم و فن مورد استفاده قرار می گیرد، تا در داخل امریکا مردم را استثمار و سرکوب کنند و در خارج به مداخله و تجاوز دست یازند و خلقهای دیگر را قلع و قمع کنند!»
· (مائو، «آثار منتخب»، ۱۹۶۸ ـ ۱۹۷۸، جلد ۴، ص ۴۶۵)
۱۰
· آنچه در سال ۱۹۴۹ فقط به عنوان امکانی از امکان ها تصور می شد، رفته رفته به تنها راه چاره بدل می شود.
۱۱
· بعد از بحران و بالاخره فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی، کار به جائی می رسد که امکانات تکنولوژیکی و علمی در انحصار غرب، زیر سرکردگی ایالات متحده امریکا (قدر قدرت بی همتا) قرار می گیرد.
۱۲
· ناکامی انقلاب صنعتی در چین، که سببش تجاوز و مداخله استعماری و امپریالیستی بوده است، تراژدی این خطه پهناور را در قرون ۱۹ و ۲۰ رقم زده است.
۱۳
· این فاجعه نباید بار دیگر تکرار شود.
۱۴
· از این رو ست که انتقاد دن سیائوپینگ از انقلاب فرهنگی قابل فهم است.
۱۵
· انقلاب فرهنگی نه تنها توسعه نیروهای مولده را سد کرده است، بلکه لغزش پوپولیستی ئی (عوامفریبانه ای) بوده است که از نقطه نظر مانیفست حزب کمونیست، به مثابه سیاستی مبتنی بر «ریاضت کشی دسته جمعی و برابرسازی چوب کبریتی و سطحی» محکوم و مردود شمرده می شود.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، ۱۹۵۵، جلد ۴، ص ۴۸۹)
۱۶
· به نظر دن سیائوپینگ با توسل به پاوپریسم (بی همه چیزی انسانها) نه، می توان به کمونیسم رسید و نه، به سوسیالیسم.
· سخن گفتن از کمونیسم فقیر، خود، «تضادی در خود» است.
· (دن سیائوپینگ، «آثار منتخب»، ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۵، جلد ۳، ص ۱۷۴)
·
· کمونیسم و سوسیالیسم با تقسیم عادلانه فقر و کمبود جور در نمی آید.
· «سوسیالیسم در وهله اول، عبارت است از نفی فقر و ذلت و توسعه نیروهای مولده!»
· (دن سیائوپینگ، «آثار منتخب»، ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۵، جلد ۳، ص ۱۲۲)
۱۷
· او از مائو نیز در رابطه با انقلاب فرهنگی انتقاد می کند، ولی انتقاد او به گسست شبه خروشچفی نمی انجامد.
۱۸
· دن سیائوپینگ رهنمود درخشان مائو را تکرار می کند که «چین تنها و تنها تحت لوای سوسیالیسم می تواند پیشرفت کند!»
· (همانجا، ص ۳۰۲)
۱۹
· به نظر مائو، مارکسیسم ـ لنینیسم آن سلاح ایدئولوژیکی برائی است که در سال ۱۹۴۹ پس از جستجوی طولانی و طاقت فرسا پیدا شده است و به برکت آن است، که می توان انقلاب ضد استعماری و ضد فئودالی را به انجام رساند.
۲۰
· دن سیائوپینگ اما تصریح می کند که این سلاح، مارکسیسم ـ لنینیسمی است که از آلودگی های پوپولیسم (عوامفریبی) و پاوپریسم (بی همه چیزی انسانی) پاک شده است.
۲۱
· از این رو ست که حزب کمونیست چین دیروز و امروز به تنظیم یک سیاست جبهه ملی دست زده است و سوسیالیسم و نقش رهبری کمونیست ها را به عنوان ضامن اصلی نجات و رستاخیز ملی مردم چین تشخیص داده است:
· «انحراف از سوسیالیسم، به معنی سقوط ناگزیر چین در دره نیمه فئودالی و نیمه مستعمراتی خواهد بود!»
· (دن سیئاپینگ، «آثار منتخب»، ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۵، جلد ۲، ۱۹۷۵ ـ ۱۹۸۲، ص ۱۷۶)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر