۱۴۰۰ دی ۲۶, یکشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۵۱)

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen

 

هانی شافت

(۱۹۲۰ ـ ۱۹۴۵)

و

یاران

رزمندگان آنتی فاشیست کمونیست شهید از هلند

 

میم حجری

 

۱۱۵۷

اجباری شدن معالجه زنان توسط پزشکان زن "نگاه طالبانی به زنان" است
فائزه رفسنجانی

 

از کرامات فائزه چه عجب

پنجه را باز کرد و گفت:

«وجب»

طالبان

صدهزار بار مترقی تر و متمدن تر از اجامر جمکران اند.

 

۱۱۵۸
“پیچیده‌گی”
پیچیده است مرز
پیچیده است جغرافیا
جهانِ سومِ مظلوم، فقیر، خشن
پیچیده است خودکشی دسته‌جمعی نهنگ‌ها در ساحل
ساده است اما
پاسپورت‌های خفه شده‌ی مهاجر در قایق‌ها
جهانِ سومِ قربانی!
ارزان است نان و مرگ در تو
ای‌کاش تلسکوپ‌ها به‌جای مریخ
به کشف تو برمی‌خاستند
جهانِ سومِ زخمی، غمگین، مرگ‌آلود!
از زخم‌های بزرگ
خط کوچکی باقی می‌ماند،
و از چشم‌های تو
چه بگویم!
خاطره‌ی آرنج‌های تو
بر تخت من گود افتاده!
بكناش آبتين

۱۱۵۹
امیل زولا و عزیز نسین
 اصلا نمی دانند که مذهب چیست.
مذهب فرمی از شعور اجتماعی است.
 مذهب شعور وارونه است.
 ولی شعور است.
مذهبی بودن بهتر از لامذهب بودن و بی شعور بودن است.
 مذهب را فقط از موضع مارکسیسم ـ لنینیسم میتوان نقد کرد.
نه از موضع ناتورالیسم (امیل زولا) و اگنوستیسیسم و هارت و پورتیسم.
مارکسیسم - لنینیسم نتیجه نقد دیالک تیکی مذهب هم است.

 

۱۱۶۰
ز باغ پيرهنت چون دريچه ها وا شد
بهشت گمشده پشت دريچه پيدا شد
رها ز سلطه پائيز در بهار اتاق
گلى به نام تو در بازوان من وا شد
به ديدن تو، همه ذره هاى من شد چشم
و چشم ها همه سر تا به پا تماشا شد
تمام منظره پوشيده از تو شد، يعنى
جهان به چشم دل من دوباره زيبا شد
زمانه ريخت به جامم هر آنچه تلخانه
به نام تو كه در آميختم گوارا شد
فرشته ها تو و من را به هم نشان دادند
ميان زهره و ماه از تو گفت و گوها شد
تنت هنوز به اندازه اى لطافت داشت
كه گل در آينه از ديدنش شكوفا شد
شتاب خواستنت اين چنين كه مى بالد
به دورى تو مگر مى شود شكيبا شد؟
اميدوار نبودم دو باره از دل تو
كه مهربان بشود با دل من، اما شد!
دوباره طوطيك شوكرانى شعرم
به خنده خنده شيرين تو شكر خا شد
قرار نامه وصل من و تو بود آنچه
به روى شانه من، با لب تو امضا شد
حسين منزوى

 

۱۱۶۱
ترکیه اولا عضو ناتو ست.
ثانیا در صدد احیای امپراطوری عثمانی است.
عردوغان فرقی با پوتین و نعلین ندارد

 

۱۱۶۲
اعتصاب غذای منوچهر بختیاری و انتقال او به سلول انفرادی
ما زنان

کسی را که اعتصاب غذا کرده به بیمارستان منتقل می کنند و نه به سلول انفرادی.

شما زنان

به نران جمکران بگویید تا ارشاد شوند

 

۱۱۶۳


دستانم کوتاه می شوند


وقتی نمی توانم دیگر
شعر تو را لمس کنم.

(شعر را که کسی لمس نمی کند.

تازه اگر شعر باشد و نه شر و ور)


و انگشتانم


در جستجوی کلامت


در آواره گی

(آوارگی، «ه» آواره به هنگام افزودن گی و گان و غیره حذف می شود)

می شکنند (؟).


قلبم به خستگی ضربان اش را

(ضربانش. ضربان اش معنی دیگری دارد و در جاهای دیگر چنین نوشته می شود.

شین ضربان در اینجا شین مالکیت است.

یعنی ضربان قلب.)


شمارش معکوس می کند،


و چشمانم،


آه چشمانم


در انتظار رویش هیچ باره ی گل واژه گانت

(واژگانت. «ه» حذف می شود)


بر پلک خویش


توتیای بیداری می کشد!


ع. کرم زاده

 



تعارف توانگر گند فرد را

خبر کن عطای جهانگرد را


ناصر خسرو در خاطراتش می نویسد:


از حوالی تبریز می گذشتم


قطران نام شاعری دیدم که فارسی نمی دانست ولی به زبان فارسی


شعر


نیکو می گفت.


حریف بدتر از قطران است


اصلا سواد ندارد


شاعریتش پیشکش عطا.


 

۱۱۶۴
زاد روز دکتر غلامحسین ساعدی نویسنده و نمایشنامه نویس برجسته است ، بی تردید جایگاهی بس والا در ادبیات معاصر ایران زمین دارد و آثار درخشانی از خود بجا گذاشته، شاملوی بزرگ نقل می‌کند ؛
وقتی بار آخر از زندان ساواک درآمد دیگر خلاقیتی برایش باقی نگذاشته بودند.
نجوای زنان


بهترین اثار ساعدی
۵ نمایشنامه انقلاب مشروطه
و
اتللو در سرزمین عجایب
 است.
ساعدی روانپزشکی روانی بوده است.
اگر نجوای زنان
اثار او را
مثلا
از همه جا می شود شروع کرد
را
خوانده باشد متوجه می شود.
شاملو
جد اندر جد
فاشیستی هیتلر پرست و نیچه گرا بوده است.
عملا زن ستیز بوده است:
«من اما در زنان چیزی نمی یابم.»
  اشعارش فقط به درد عیاشان و خودشیفتگان و خودفریبان و عوامفریبان می خورند.

 

۱۱۶۵
آدم کجا بود که گم کنند.
چیزی را می توان گم کرد که پیشاپیش پیدا شده باشد و باشد

 

۱۱۶۶
عسگری،امام جمعه رفسنجان:
در این شهر دنبال مکانی امن و مجهز برای دوچرخه سواری بانوان به دور از چشم نامحرمان هستیم.


لازم نکرده دنبالش بگردید


ما یافته ایم

بفرمایید.


مکانی امن و مجهز (؟)


کره بی سکنه مریخ است


زنان جمکران باید سوار خر پرنده شوند


و


و

همراه با رفسنجانیان پیشرو


در
کره مریخ مجهز به 
تعمیرگاه دو چرخه


دوچرخه سواری کنند 
و
کیف زن کنند


 

۱۱۶۷
کسی ک نخواد بمونه رو با ۴ تا بچه نمیشه پایبند کرد چه برسه با چسناله و پروفایل دپ
مهسا



 زنان جمکران
چنان در رابطه با نران
سخن می رانند که انگار خودشان علیلان و ذلیلانند و نران ابواب الحوایج اند.
پس از عنگلاب اسلامی
جامعه و مناسبات جامعتی
وارونه شده اند.
قبلا
زنان باب الحوایج نران بودند.
زنان
اهل راز و ناز بودند.
نفرین به باد
باد.
نفرین بر آنکه رسم ستم را نهاد
باد

 

۱۱۶۸
دیشب خواب دیدم مهاجرت کردم فرانسه
سارینا

هزاران نفر
دیری است

که
با گذر از هفتخوان رستم
به فرانسه آمده اند
و
در حلبی آباد پاریس
چادر زده اند
و
سودای فرار از فرانسه و هجرت به لندن دارند

۱۱۶۹
مشکل اینجاست که همیشه انتخاب تو از بین دو تا بد است و هر کدام شان ذره ای از تو را می خورند تا آنجا که دیگر چیزی از شان و شعور برايت نميماند و هر کاری را به بدترین شکل اش انجام میدهي،مانند رای دادن به کاندیدای ریاست جمهوری ای که تو را یاد خودت می اندازد.  چارلز_بوکوفسکی

 

جمکرانیان از آخوندهای وطنی به آخوندهای کفنی پناه می برند
بوکوفسکی
فقط
مغز در کدوی کله ندارد.
انتخاب از میان دو کثافت
اصلا
انتخاب نیست
انتخاب چیست؟
وقتی میتوان دم از انتخاب و تصمیمگیری زد
که
آدم باشی
و
بیندیشی
و
بدیلی انقلابی
برای کثافت ارتجاعی داشته باشی

۱۱۷۰
ما بر خلاف عطا می خوانیم و ابراز نظر می کنیم.
عطا چشم بسته راجع به همه چیز و ما و شرکاء ابراز نظر می کند.
عطا

حتی سطری از چالش های ما را نخوانده است.
 این عیب بزرگی است که دور از ما و عطا باد

 

۱۱۷۱
روزا و توده ها

 

۱۱۷۲
روزا تسلیم جبر زمانه نشد
مهری

مگر می توان تسلیم جبر هستی نشد؟

مش مهری؟

روزا

مدافع سرسخت جبر عینی هستی

بود.

منظور از جبر چیست؟
 

۱۱۷۳
ما در نسلی پرورش یافتیم که با زنان مثل کودکان رفتار می شد. به آنان به چشم اموال نگاه می کردند و آنها را همچون باغچه های بایر نگه می داشتند.
ما دنیایی پر از زن هایی داریم که قادر نیستند نفس عمیق بکشند چون برای مدت طولانی شرطی شده اند تا قالب هایی به خود بگیرند تا دوست داشتنی تر باشند. اما خوشبختانه همیشه باد بذر وحشی ای را با خود می آورد
حریف

بدترین دشمنان زنان
در

جمکران و جهان
خود زنان اند.
برای شکار نری

چه بسا

از

روی جسد یکدیگر می گذرند.

تنها چیزی که زنان جمکران و جهان

ندارند،

همبستگی فمینیستی

است

 

۱۱۷۴
آره.

ما که ادم نیستیم.
توله سگانی هستیم که بیهوده پارس می کنیم و کاروان علما می گذرد

 

۱۱۷۵
مانی پولاسیون

(تخریب افکار عمومی)

مانی پولیزه کردن

(تحت تأثیر قرار دادن، تأثیرگذاری و جهت‌دهی ):
پروفسور دکتر گونتر هیدن
۱

بورژوازی امپریالیستی، به کمک معارف علمی و متدهای فنی مدرن، تشکیل شعور و نظر سازی مردم را ـ حتی الامکان ـ از شناخت و دانش، منفصل و قطع می کند و بدین طریق به مسخ شعور انسان ها نایل می آید.
توده های مردم،

بی آنکه خود متوجه شوند،

در

جهان بینی خویش،

در

عادات فکری خویش،

در

تحریکات عاطفی خویش،

در

قضاوت های هنری خویش

و

در

تمامی شیوه زندگی خویش

تحت سیطره منافع طبقاتی بورژوازی امپریالیستی قرار می گیرند.
۲

مانی پولاسیون عبارت است از همترازسازی شعور انسان ها با ایدئولوژی امپریالیستی.
  مانی پولاسیون،

توده های مردم را در عرصه روحی ـ فکری نیز تا درجه آلت دست و اوبژکت کامل انحصارات تنزل می دهد.
 

۱۱۷۶
اولا

ما ماهها ست که توسط فیسبوق بلاک شده ایم و چیزی متشر نکرده ایم تا عطا بخواند و بداند.
ثانیا

عطا کامنت ما را رها می کند و به ما و شرکا می پردازد.
 مثلا

ایرادات ما به همین شعر خودش را نادیده می گیرد.
ثالثا

اینجا بحث بر سر بکتاش است.
 همین اجامر جمکران هم زندان رفته اند و اعدام شده اند.
کسانی از اینها و امثال اینها شیرآهنکوهمرد ساخته اند.
به این نوع عوامفریبی باید خاتمه داده شود و روشنگری پیش گرفته شود.
حرف این است.

 

۱۱۷۷
قرن ما شاعر اگر داشت هوا بهتر‌ بود.

شعر و شاعر چه ربطی به هوا دارد؟
نکند هوایی بودن شعرا به تغییر کیفیت هوا منجر می شود

۱۱۷۸
توصیه ام به مردم این است که به کمونیسم روی آورند.
یعنی خودشان رؤیای خود را واقعیت بخشند.
ناظم حکمت

 

هی مشد حکمت.

کمونیسم

نه

اوتوپی و رؤیا

بلکه علم

است.

علمی است که منافع ریشه ای و استراتژیکی توده را منعکس می کند.

 

۱۱۷۹
احمد شاه مسعود
عوامفریب مرتجعی بود که چشم امید به امپریالیسم فرانسه و غیره دوخته بود.
وقتی دولت دموکراتیک خلق سرنگون شد و لاشخورهای طالبان آمدند و عرصه را بر خود شاه مسعود تنگ کردند،

هی می پرسید:
پس چرا فرنگی ها  به دادم نمی رسند.
 خدا به بعضی ها اندکی عقل دهد تا ترک خریت کنند و آدم شوند.

 

۱۱۸۰
کار = مادیت یابی روح و یا شعور.
 عمله و بنا قبل از بنای خانه
مدل فکری خانه را در ذهن خود می سازند.
بعد

این مدل فکری را

یعنی اندیشه را
 با خاک و کاه و آب و سنگ و سیمان و آهک و آهن
مادیت می بخشند

و
 نهایتا

خانه ای ساخته می شود که در خطوط کلی اش شبیه مدل فکری شان است.
کامنت قبل از اینکه نوشته شود، اندیشیده می شود.
یعنی
 اندیشه همنوع
تجزیه و تحلیل می شود.
انرژی و زحمت صرف می شود.
کامنتگذاری دیالک تیکی از کار فکری و فیزیکی است

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر