شین میم شین
باب اول
در عدل و تدبیر و رأی
حکایت نوزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۵۰)
بخش هشتم
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
۱
چو دشمن به دشمن بود مشتغل
تو با دوست بنشین، به آرام دل
معنی تحت اللفظی:
اگر دشمن مشغول دشمن باشد، تو می توانی با دوست با آرامش روحی خوش بگذرانی.
سؤال
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک دوست و (۱)
را
مطرح می کند،
بدون آنکه معیار روشنی برای آندو ارائه داده باشد.
جواب
سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک دوست و دشمن را مطرح می کند، بدون آنکه معیار روشنی برای دوستی و دشمنی ارائه داده باشد.
دشمن مورد نظرسعدی،
می تواند برادری باشد.
سؤال
جامعه ای که سعدی تصویر می کند، نه جامعه بلکه (۲) است.
جواب
جامعه ای که سعدی تصویر می کند، نه جامعه بلکه جنگل است.
در
چنین جامعه ای
از
هومانیسم و بشردوستی
خبری نیست.
آرزوی پادشاه سعدی بروز اختلافات داخلی در لشکر به اصطلاح دشمن است.
به عبارت دیگر، پادشاه سعدی آسایش خود را در جنگ داخلی «دشمن» خود می یابد.
اگر انسانهای همبود همسایه
همدیگر را لت و پار کنند،
سعدی و طبقه اشراف بنده دار، فئودال و روحانی
می توانند با فراغت بال بخوابند.
این به معنی دیدن سعادت خود
در ذلت و فلاکت دیگران است.
این بشرستیزی آشکار و عریان است.
این ضد شعر معروف، ولی مطلقا تصادفی سعدی است:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش، ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید، که نامت، نهند آدمی
بنا بر منطق مسلط بر این شعر،
نباید نام سعدی را «آدمی» نهاد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر