۱۴۰۰ بهمن ۳, یکشنبه

درنگی در برداشت ها و یاد داشت های ولادیمیر لنین و احسان طبری (۳)

 https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b3/Vladimir_Lenin_1_May_1920_by_Isaak_Brodsky.jpg/220px-Vladimir_Lenin_1_May_1920_by_Isaak_Brodsky.jpg 

دربارهٔ مسئلهٔ دیالکتیک

 ولادیمیر ایلیچ لنین

«نامۀ مردم»، 

شمارۀ ۱۱۴۶

( ۱۳ دی ۱۴۰۰)

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

۱

 شکافتن یک کل واحد و شناختن اجزای متناقض آن 

همانا جوهر دیالکتیک است. 

هگل نیز موضوع را دقیقاً به همین صورت طرح می‌کند.

 

مترجم

فرق تضاد با تناقض

را

نمی داند.

تناقض در عالم احکام

به کار می رود.

مثال:

حسن دیوانه است.

حسن دیوانه نیست.

این دو حکم (جمله)

متناقضند و لذا غیر منطقی و غیر واقعی اند.

هر کلی

مثلا

هر اتمی

از

 وحدت اقطاب متضاد  

تشکیل می یابد.

یعنی

جلوه گاه دیالک تیک پروتون در هسته و الکترون در پوسته

است.

یعنی

وحدت اضداد

است.

بود و نبود اتم

وابسته به این دیالک تیک

است.

اگر

الکترونی

را

مثلا

اتم هیدروژن

از دست بدهد،

سلب اتمیت و سلب کلیت می شود.

به

پروتون دیوانه ای مبدل می شود که با سرعت نور راه می افتد و خود را به هر در و دیوار می زند،

تا الکترون گمشده خود

را

به دست آورد.

یعنی خصلت دیالک تیکی اش

را

مجددا

کسب کند.

همه واکنش های شیمیایی در جهان

نتیجه همین داد و ستد الکترونی اند.

 

مفهوم تضاد را نباید با مفهوم تناقض

عوضی گرفت.

تناقض

یکی از زیر مفاهیم

تضاد است.

تنافر 

هم

به همین سان.

 

۲

 شکافتن یک کل واحد و شناختن اجزای متناقض آن 

همانا جوهر دیالکتیک است.

 

منظور مترجم از شکافتن

تجزیه

است.

خصلت دیالک تیکی هر کلی

مثلا

هر اتمی

نه

در

شکافتن کذایی اتم،

بلکه در وحدت اضداد بودن آن

است.

در

همبایی و همستیزی اقطاب متضاد (مثلا پروتون و الکترون اتم)

است.

وقتی

قطبی از اقطاب دیالک تیکی 

تجزیه شود،

کل دیگری

تشکیل می یابد.

مثلا

پروتون

به

صورت کلی

در می آید

که

ضمنا

در پله وجودی دیگری

خصلت دیالک تیکی

دارد.

 

۳

 شکافتن یک کل واحد و شناختن اجزای متناقض آن 

همانا جوهر دیالکتیک است.

 

این جمله لنین و یا مترجم

ضمنا

غلط

است.

جوهر دیالک تیک

را

شکافتن و شناختن هر کلی

تشکیل نمی دهد.

اصلا

منظور از خرافه جوهر دیالک تیک چیست؟

جوهر

یکی از زیرمفاهیم ماهیت و یا ذات است که در فلسفه عهد بوق و قرون و سطی به کار می رفت.

ماهیت دیالک تیک

از

سویی

در

عینیت آن

است

و

از

سوی دیگر

در

وحدت اضداد بودن آن

است.

در

باهم بودن همزمان اقطاب متضاد و در «مبارزه» (بر هم بودن، بر ضد همدیگر بودن) آنها ست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر