جمعبندی از
مسعود بهبودی
ویلیام جیمز
مؤسس پراگماتیسم است.
1
پراگماتیسم کثیف ترین مکتب معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) امپریالیستی است.
2
از دید پراگماتیسم
حقیقت یعنی هر آنچه به نفع تو باشد.
این بدان معنی است که حقیقت چیز سوبژکتیوی است.
3
پراگماتیسم حقیقت را سلب عینیت می شود.
4
پراگماتیسم حقیقت را به دلخواه خود تحریف می کند.
5
حقیقت بدین ترفند شخصی می شود.
6
حقیقت از اریکه خدائی به اسفل السافین شخصی
سقوط می کند.
7
مثال
بنا بر پراگماتیسم
تحریم اقتصادی عراق
و کشتار نیم میلیون کودک عراقی به دلیل فقدان دارو
حمله نظامی به دلایل من در آوردی به عراق
بمباران و تسخیر آن کشور
تخریب همه آثار فرهنگی و تاریخی آن سامان
غارت موزه ها و حمل آثار آنها به متروپول ها
چپاول دار و ندار زیر زمینی و رو زمینی آن کشور
آواره سازی میلیون ها زن و کودک و پیر و برنا
به خودفروشی واداشتن زنان و دختران عراقی
در کشورهای بیگانه
از سوریه تا اردن هاشمی
کاری مشروع و مجاز و حتی واجب قلمداد می شود.
توجیه می شود.
8
عیرانی ها باید روزی به خود آیند و
به جای تکثیر زباله های فکری هر لاشخور ملی و بین المللی
به دفاع از خرد و حقیقت عینی برخیزند
تا رستگار شوند.
عشق
ربط تعیین کننده ای به
ازدواج و شجاعت و ننه و عمه و خاله و غیره
ندارد.
1
آدم کسی را می بیند و قوای درونی اش
غریزه و ژنه تیک و عواطف و روانشناسی و اتیک و استه تیک و پداگوژیک (اخلاق و زیبائی شناسی و طرز تربیت)
کششی خودپو و غیر ارادی در او
نسبت به آن کس
پدید می آورند.
2
عشق به همین دلیل فرمی از وابستگی است و یکطرفه می ماند.
3
حتی قوی ترین عشق ها
یعنی عشق مادر و پدر به فرزند
یکطرفه می ماند.
4
قانون طبیعی همین است.
5
در غیر این صورت فرزند از خانواده دل بر نمی کند و
تشکیل خانواده نمی دهد.
6
فرزند برای همیشه وابسته می ماند
و جامعه درجا می زند و می گندد.
7
عشق
ـ روی هم رفته ـ
چیز مثبتی نیست.
8
عشق مخرب است.
ولی دست خود آدم ها نیست.
9
عشق بدترین دشمن آدمی است.
10
عاشق کسی شدن
نه هنر است و نه شق القمر.
11
فریب اجامر طبقه حاکمه را نباید خورد.
12
عاشق شدن نشانه خریت است.
13
خرد مانع عاشق شدن ادیمان به هر رهگذر می شود.
14
به همین دلیل اجامر طبقه حاکمه
از حافظ تا شهریار
از شاملو تا مشیری
خردستیزند.
15
هنر پیدا کردن دوست است.
16
دوستی رابطه ای دو طرفه است.
17
دوستی مبتنی بر برابری است.
18
دوستی مبتنی بر عشق دو طرفه است.
19
دوستی تحت حمایت عقل امکان پذیر می گردد.
20
هنرتر از هنر و شق القمر تر از شق القمر
پیدا کردن رفیق است.
21
رفاقت رابطه ای از جنس الماس است.
22
سعادتمند کسی است که رفیقی دارد.
صادق هدایت
فئودال زاده است.
از اعضای طبقه حاکمه است.
1
صادق هدایت قیاس به نفس می کند.
2
فئودال زاده ها
چه با عبا و عمامه و چه بی عبا و بی عمامه.
عمدتا
عیاش اند.
3
سکس، دین و مذهب آنها ست.
4
صادق هدایت خیال می کند که اهل محل همه از دم
از جنده ها و جاکش ها خوش شان می آید.
5
این لومپن ها از جنده تا جاکش
از جاسوس تا گدا
از قاچاقچی تا دزد
و غیره
زباله اند.
6
کسی که شرف و شعور داشته باشد
از زباله خوشش نمی آید.
7
زباله را ضد عفونی می کند
تا جامعه را به گند نکشد.
7
از زباله فقط میکروب ها و انگل ها و اعضای اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی واپسین
خوش شان می آید.
8
آته ئیسم صادق هدایت تقلبی است.
اشرافی است.
قلابی است.
9
صادق هدایت توده ستیز است.
10
این توده ستیزی را اما
در زر ورق «انتقاد» اجتماعی سطحی وخرافی و توخالی
به خورد خلایق خر می دهد
تا بهانه پیدا و به روی توده مولد و زحمتکش
تف کند
و کیف خر کند.
کسب و کار احمد شاملو هم همین است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر