سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
بود در کشور افسانه کسی
·
شهره در «نه» گفتن:
·
نام می خواهی؟
·
نه
·
کام می جویی؟
·
نه
·
تو نمی خواهی یک تاج طلا بر سر؟
·
نه
·
تو نمی خواهی از سیم، قبا در بر؟
·
نه
·
مذهب ما را می دانی؟
·
نه
·
خط ما می خوانی آیا؟
·
نه
·
«نه»، به هر بانگ که بر پا می شد
·
«نه»، به هر سر که فرو می آمد
·
«نه» به هر جام که بالا می رفت
·
«نه» به هر نکته که تحسین می شد
·
«نه» به هر سکه که رایج می گشت
·
روزی آئینه به
دستش دادند:
·
«می شناسی او را؟»
·
«آه، آری خود او ست
·
می شناسم او را»
·
گفته شد:
·
«دیوانه است»
·
سنگسارش کردند
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر