سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
هنوز مادرم
·
نماز صبح را نخوانده بود،
·
مؤذنی هنوز
·
ندایی از مناره سر نداده بود،
·
که در کرانه افق
·
سپیده سر زد و ستاره ای
·
به سرزمین ما غروب کرد
·
چو شبنمی که از طلوع آفتاب
·
ز روی غنچه ای غمین
·
مکیده می شود
·
و واپسین ترانه های تلخ او
·
چو شبنم و ستاره پاک بود
·
پرنده ها، ز کوی دوست می رسم
·
سلام بر شما.
·
سلام بر شما که
در میان لانه های تان
·
پرنده ای به انتظار
·
به راه در غبار مه دویده، چشم می کشد.
·
سلام بر شما که در امید ساختن
·
دلی درون سینه های تان
·
به شور و شوق می تپد
·
ز من چه دور می شوند
·
درخت ها و دشت ها و چهره ها
·
ز من چه دور می شوند
·
ترانه ها و یادها و وعده ها
·
چراغ های بادی فراز کومه های دلگرفته مان
·
غروب کوچه باغ ها
·
و خنده های سرخوشانه در کنار کردها (کرت ها)
·
اگر که روز بر کسان خوش است
·
و یا اگر که ماهتاب
·
سیاه بام های شان ـ به شب ـ سفید می کند،
·
چه فایده
·
عبور ماه و آفتاب
·
برای اختر بداختری
·
که زیست می کند ورای آفتاب و ماه
·
و با وجود این تبی که همچو بال کرده دست های من
·
سبکتر از پری به باد خفته می روم
·
چه بی بها ست زندگی
·
چه کوچک است نیستی
·
دو میخ نازکی که نیش می زنند
·
ز تخت کفش های کهنه ام به پای من
·
دگر من از کرانه می روم
·
مرا نه رغبتی به موج
·
مرا نه رغبتی به بحر
·
چه عاشقانه بود غوطه خوردنم میان بازوان شان
·
دگر من از کرانه های بی نشانه می روم
·
درخت قد کشیده با تبر شکست
·
کبوتران ز بام ها گریختند
·
نماز مادرم تمام شد
·
و من کنار پنجره
·
در این هوای گرگ و میش بامداد
·
برای غربت امید، گریه می کنم
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر