به امید فردا روزمان
را شب می کنیم و هیچ وقت یادمان نمی ماند که
فردا همین امروز
است.
دنبال چیزی می گردیم
که نمی دانیم چیست و یا می دانیم و می ترسیم بگوییم،
اسمش
را گذاشته ایم فردا.
فریدون سه پسر داشت
عباس معروفی
سرچشمه:
صفحه فیسبوک ژیلا
میم حجری
·
عباس معروفی معروف ظاهرا آنچه را که
می پندارند که می دانند، نمی دانند:
1
·
ایشان با یقینی آهنین میان مضارع و
مستقبل، حال و آینده و یا امروز و فردا علامت تساوی می گذارند و نمی دانند که چه
چاهی در راه مشتری «افکار» خویش حفر می
کنند.
2
·
کسی که میان مضارع و مستقبل علامت
تساوی می گذارد، به مضارع بشدت خو کرده است و در واقع آرزو و ایدئال خود مبنی بر تکرار مکرر مضارع را تئوریزه
و تبیین می کند.
3
·
حتی حشرات الارض می دانند که فردا نه امروز، بل روز
دیگری است و به همین دلیل استراتژی پیش بینی فردا
را ـ چه بسا حتی دقیقتر از بنی بشر ـ در روند
تکامل میلیون ها ساله خود توسعه داده اند:
4
·
کفشدوزک ها بنا بر تحقیقات علمی حتی درجه حرارت هوا در زمستان آینده را پیش بینی می کنند و
متناسب با آن از هر لحاظ تدارک می بینند.
5
·
اگر فردا، امروز باشد، امروز هم بنا بر همین منطق ضد منطقی، دیروز
خواهد بود:
·
بدین طریق میان ماضی و مضارع و مستقبل علامت تساوی ایراسیونالیستی (خردستیز)
بزرگی گذاشته خواهد شد و فاجعه آغاز خواهد
گشت.
6
·
آنگاه بشریت در ماضی مدام مثلا در عهد حجر درجا خواهد زد.
7
·
دلیل بطلان این یاوه معروفی ها تجارب زنده ی زندگی است:
·
دلیل بطلان این یاوه، درجا نزدن مدام
بشریت در عهد عتیق است:
·
توسعه و تعالی بالنده و پرشکوه
بشریت در طول تاریخ است.
8
·
اگر امروز مثل فردا و دیروز
مثل امروز می بود، بنی بشر می بایستی کماکان در بیغوله
ها و غارها بیتوته کند و به جای حرف زدن عرعر و عوعو کند، چه برسد به کسب شناخت
و شعور و نفوذ در ظلمات قیرگون ذرات و کاینات.
9
·
مضارع (امروز) در واقع پل
پیوند است، میان ماضی (دیروز) و مستقبل (فردا).
10
·
ماضی در گذر از پل مضارع به مستقبل می
رسد.
·
دیروز در گذر از پل امروز به فردا.
·
به همان سان که دانه در گذر از پل گل
به درخت می رسد تا به جنگلی
فرا روید.
11
·
ماضی در پل مضارع، نفی دیالک تیکی می شود، از جنبه های کهنه و فرسوده و میرنده اش مبرا می گردد و بر
ملاط جنبه های مثبت و بالنده اش، مستقبل مجلل سر بر می کشد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر