۱۳۹۲ مهر ۲۷, شنبه

چاله ها و چالش ها (348)

 بهروز خلیق
مسائل نظری
برداشت آزاد از نظریات کارل مارکس
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com 

کیا

گفته‌های مارکس آیه آسمانی نیستند.
من خلاصه این مطلب بهروز خلیق را اینجورمی بینم.
مارکس یک دانشمند با نظریه علمی است و هر نظریه ای در طول زمان تکامل می‌یابد و تصحیح می‌شود و مارکسیسم مذهب نیست و گفته‌های مارکس آیه آسمانی نیستند.
کاملا‌ صحیح و درست، ولی‌ تعجب در این است که بعضی‌‌ها می خواهند مخالف باشند.
در یک چنین فضایی نوشتن واقعاً جرات می‌خواهد
.
   
مسعود بهبودی

از حضرت کیا چه پنهان که بعضی ها مرض مخالفت با بعضی های دیگر را ندارند.
چون مخالفت اصولا عصب سوزتر و دشوارتر از موافقت و تأیید و هلهله و هورا ست.
مخالفت گاهی حتی شرم انگیز است.
چون بر زبان راندن معایب بینشی، نظری و اسلوبی همنوعی نه شادی بخش، بلکه تأثر انگیز و شرم انگیز است.

خود برداشت کیا ـ بی اعتنا به نیت و عمد و سهو و غیره ایشان ـ  بحث انگیز است:

1
اولا اینجا صحبت از گفته های مارکس نیست که آیه باشند و یا حدیث و یا روایت و یا یاوه.

2
اینجا صحبت از علمی فلسفی و یا فلسفه ای علمی است به نام مارکسیسم ـ لنینیسم.

3
 مثال برای تنویر ذهن بعضی ها

یوستوس فون لیبیگ 

لیبیگ از بنیانگذاران شیمی مدرن است و تصادفا از دوستان مارکس.
بحث بعضی ها بر سر این است که میان گفته های لیبیگ با علمی به نام شیمی مدرن تفاوت از زمین تا کهکشان است.
چون ایندو، دو چیز کاملا متفاوت اند.

4
ثانیا توسعه «اندیشه های مارکس» (خلیق) و گفته های مارکس (کیا) و یا اندیشه ها  و گفته های لیبیگ اصلا نه مطرح است و نه امکان پذیر.

5
اگر کسی لیاقت نظری و اسلوبی توسعه ای را داشته باشد، توسعه  علم مارکسیسم ـ لنینیسم و یا علم شیمی مدرن است.

6
ثالثا توسعه همیشه سطح نایله مربوطه (مثلا سطح توسعه شیمی مدرن) را پیش شرط قرار می دهد.

7


به عبارت دقیقتر، نو همیشه کهنه را نفی دیالک تیکی می کند:
یعنی جنبه ها و جوانب مرده و بی اعتبار آن را کنار می نهد و بر ملاط جنبه ها و جوانب عام، اساسی، حیاتمند و زنده آن، عمارت علمی مربوطه را برپا می دارد. کاری که لنین کرده است.

8
اگر کیا رونویسی های بعضی ها را خوانده باشند، متوجه شده اند که بعضی ها عامیت بعضی چیزها را پیشاپیش رد کرده اند و جنازه بی جان همه دستاوردهای نظری و اسلوبی مربوطه را در کپسول تنگ پارادیم ها چپانده اند.

9
رابعا از کیا چه پنهان که مدعیان ملی و بین المللی مورد نظر حتی قادر به تحلیل بیتی از شعری نیستند، چه برسد به تحلیل علمی، جامعه ای و یا جهانی.
یعنی الفبای مارکسیسم ـ لنینیسم را حتی بلد نیستند.

10


هسته مثبت و قابل تأیید در نظرات بعضی ها، این است که برداشت مثله و مخدوش و سطحی و عوامانه خود از بعضی چیزها را نقد می کنند:
«ما از کنار این سؤالات اما می گذشتیم.» (خلیق)

این اعتراف صادقانه ای است.
یکی از دلایل توده گریزی و زدن به کوه و خانه تیمی هم خلأ کله و چنته بوده است.

11
اگر کیا و هر کس دیگر دلیل می خواهند به تحلیل نظرات خلیق و خلایق دیگر که صورت می گیرند، مراجعه کنند.
بعضی ها بعضی چیزها را رونویسی می کنند و اصلا نمی دانند که رونوشته های مربوطه به چه معنی اند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر