سرچشمه :
صفحه فیس بوک حسین
فاضلی
فرق
عظیم ادبیات با سیاست در این است که در ادبیات ، نویسنده قرار نیست که تکرار بکند
- چرا که قرار است تخیل ، بی نظیریِ هر حادثه یا تصور را به تور افکند.
ولی
سیاست به دنبال توضیح بیشتر است ، و هرگز از تکرار مفاهیم رو بر نمی گرداند
رضا براهنی
میم حجری
·
این ادعای استاد براهنی ادعائی
بسیار سطحی است و ارزش معرفتی و علمی ندارد.
1
·
اولا منظور از ادبیات چیست؟
2
·
اگر منظور شعر و رمان و فکاهی و
قصه کوتاه و غیره باشد، بلحاظ موضوع با سیاست تفاوت جدی دارد، ولی به مثابه عنصری از عناصر
روبنائی جامعه (هنر) خواه و ناخواه سمتگیری طبقاتی و لذا سیاسی دارد.
·
یعنی آب به آسیاب طبقه اجتماعی معینی
می ریزد.
3
·
ضمنا در ادبیات کذائی خیلی از مفاهیم، خیلی بیشتر از سیاست تکرار می شوند.
مثال
·
کمتر شعری می توان یافت که واژه های
عشق، اندوه، جدائی، دوری، تنهائی و غیره
بارها و به انحای مختلف تکرار نشوند.
4
· علاوه بر این، تکرار مفاهیم در این و یا آن عرصه را نمی توان فرق
عظیم تلقی کرد.
·
فرق عظیم معمولا به تفاوت های ماهوی
و بنیادی و کیفی اطلاق می شود و نه به تفاوت های فرعی، سطحی و کمی.
5
·
ما از استاد چیزی نخوانده ایم و ایشان
را اصلا نمی شناسیم.
·
شاید استاد معنی هنر و سیاست را ندانند.
·
چون ظاهرا «تخیل و بی نظیریِ هر حادثه
یا تصور» را به عنوان ادبیات جا می زنند.
·
نظر ایشان بوی فرمالیسم می دهد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر