۱۳۹۲ مهر ۳۰, سه‌شنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (71)

 سرچشمه :
صفحه فیس بوک   حسین فاضلی 
فرق عظیم ادبیات با سیاست در این است که در ادبیات ، نویسنده قرار نیست که تکرار بکند - چرا که قرار است تخیل ، بی نظیریِ هر حادثه یا تصور را به تور افکند.  
ولی سیاست به دنبال توضیح بیشتر است ، و هرگز از تکرار مفاهیم رو بر نمی گرداند  
رضا براهنی  
میم حجری

·        این ادعای استاد براهنی ادعائی بسیار سطحی است و ارزش معرفتی و علمی ندارد.

1

·        اولا منظور از ادبیات چیست؟
2

·        اگر منظور شعر و رمان و فکاهی و قصه کوتاه و غیره باشد، بلحاظ موضوع با سیاست تفاوت جدی دارد، ولی به مثابه عنصری از عناصر روبنائی جامعه (هنر) خواه و ناخواه سمتگیری طبقاتی و لذا سیاسی دارد.
·        یعنی آب به آسیاب طبقه اجتماعی معینی می ریزد.

3

·        ضمنا در ادبیات کذائی خیلی از  مفاهیم، خیلی بیشتر از سیاست تکرار می شوند.

مثال

·        کمتر شعری می توان یافت که واژه های عشق، اندوه، جدائی،  دوری، تنهائی و غیره بارها و به انحای مختلف تکرار نشوند.

4

·        علاوه بر این،  تکرار  مفاهیم در این و یا آن عرصه را نمی توان فرق عظیم تلقی کرد.

·        فرق عظیم معمولا به تفاوت های ماهوی و بنیادی و کیفی اطلاق می شود و نه به تفاوت های فرعی، سطحی و کمی.

5

·        ما از استاد چیزی نخوانده ایم و ایشان را اصلا نمی شناسیم.

·        شاید استاد معنی هنر و سیاست را ندانند.

·        چون ظاهرا «تخیل و بی نظیریِ هر حادثه یا تصور»  را به عنوان ادبیات جا می زنند.
·        نظر ایشان بوی فرمالیسم می دهد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر