۱۳۹۲ مهر ۲۵, پنجشنبه

سیری در گلستان سعدی (87 )

 
سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
تحلیلی از شین میم شین
سعدی    
شنیدمت که نظر می کنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت

·        معنی تحت اللفظی:
·        شنیدم که نسبت به ضعفا التفات داری.
·        شنیدن این خبر همان و تب کردنم همان.
·        دلم خوش است به انتظار عیادت از سوی تو.

·        در این بیت غزل سعدی هم معشوق و رابطه عاشق و معشوق تصور و تصویر می شود:

1
شنیدمت که نظر می کنی به حال ضعیفان

·        معشوق سعدی به حال ضعفا نظر دارد.
·        طرفدار مستضعفین است.

·        این به چه معنی است؟

2

·        این بدان معنی است که معشوق سعدی از اقویا ست.
·        اقویای فئودالی قاعدتا برای عوامفریبی به عیادت از بیماران می روند.
·        سعدی در این بیت غزل، دیالک تیک عاشق و معشوق را به شکل دیالک تیک ضعیف و قوی از سوئی و دیالک تیک بیمار و طبیب از سوی دیگر بسط و تعمیم می دهد.

·        وقتی می گوییم که در قاموس سعدی و حافظ صفت خوبی یافت نمی شود که معشوق نداشته باشد و صفت بدی یافت نمی شود که عاشق نداشته باشد، منظور مان همین است.

3

·        سعدی اما بطور غیرمستقیم رسم و رویه عاشق را تبلیغ می کند و به مثابه رسم و روالی فخرانگیز جلوه گر می سازد:
·        عاشق باید همیشه خدا ضعیف و بیمار و محتاج باشد و ضمنا بر ضعف خود و ابراز ضعف خود شجاعانه مبادرت ورزد و حتی از انتظار عیادت کشکی و سطحی معشوق کذائی فضیلتی برای خود سرهم بندی کند.
·        وقتی از زهر ایدئولوژیکی اشعار سعدی و حافظ سخن می رود، منظور همین است:
·        سعدی و حافظ در لفافه تئوری عشق، بنده و نوکر و کلفت و کنیز دست به سینه می پرورند.
·        سعدی و حافظ غرور مولدین را در هم می شکنند و از آنها موجوداتی حقیر و سر به زیر و علیل و ذلیل سرهم بندی می کنند. 

 سعدی
گرم به گوشه چشمی، شکسته وار ببینی
فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت.

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر به گوشه چشمی مرا شکسته وار ببینی، من تحول کیفی خواهم یافت و بلحاظ عظمت فلک واره خواهم گشت و بلحاظ سعادت، سعد اکبر واره، مشتری واره.

1

·        سعدی در این بیت، با نگاهی مختصر از دوست، خود را به عظمت آسمان و به سعادت برجیس (سعد اکبر) می پندارد.
·        او بدین طریق سعادت و عظمت عاشق کذائی را به امری خارجی بدل می سازد، به امری که برایش اهدا می شود، به امری که نمی توان برای تحصیلش تلاش ورزید.
·        بلکه فقط می توان بسان گدای بی شخصیتی برایش چاپلوسی و خواهش و التماس کرد.

·        این درس تربیتی حکیم شیراز به چه معنی است؟

2

·        این اولا بدان معنی است که عاشق باید هیچکاره و هیچ واره باشد و معشوق باید همه کاره و همه چیز واره.
·        تنها هنری که عاشق کذائی در اشعار سعدی و حافظ دارد، فخر به هیچکارگی و هیچ وارگی خویش است.
·        عشق بدین ترتیب به بهانه ای برای توجیه بنده وارگی، نوکرصفتی و وابستگی به معشوق کذائی تبدیل می شود.
·        فقط کافی است به جای معشوق یکی از اعضای هرم حاکمیت را بگذاریم تا ماهیت سمپاشی ایدئولوژیکی مخرب و مهلک سعدی و حافظ روشن شود.
·        سران ساواک ضمن شکنجه نوجوانان 18 ـ 19 ساله از عشق شورانگیز خود به دربار دم می گرفتند و بدان حسابی فخر می فروختند.
·        بی دلیل نبوده که آثار سعدی و حافظ بارها به حمایت طبقه حاکمه تجدید چاپ شده اند و می شوند.  

3
گرم به گوشه چشمی، شکسته وار ببینی
فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت.

·        سعدی در این بیت ضمنا متد فکری مطلقا باطلی را به خواننده و شنونده اشعارش تعلیم می دهد:
·        متد موسوم به خارجی سازی پدیده ها و روندها را.
·         
·        کسانی که در مکتب ایدئولوژیکی سعدی و حافظ تربیت شده اند، برای همه  پدیده ها ـ چه مثبت و چه منفی ـ عامل خارجی می تراشند، عامل خارجی ئی که گاه زمینی است و گه آسمانی، گاه واقعی است، گه خرافی و واهی.

·        بدین طریق دوئالیسم داخلی و خارجی بکلی تخریب می شود و به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز در می آید.
·        عامل خارجی بدین ترفند همه کاره تلقی می شود.
·        و عامل داخلی که در دیالک تیک داخلی و خارجی نقش تعیین کننده را  به عهده دارد، بکلی فراموش می شود.

4

·        نتیجه ضمنی این طرز تفکر، از خودبیگانگی اعضای جامعه است.
·        این به معنی خلع سلاح فکری مطلق اعضای جامعه است.
·        این به معنی انکار بی شرمانه فاعلیت (سوبژکت وارگی، سازندگی، خلاقیت و خالقیت)  توده ها ست.

·        عشق در قاموس سعدی و حافظ بهترین وسیله برای تحمیق  مردم و تخریب شخصیت آنها ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر