فصل سوم
گرایشات
اصلی، طرز تفکر های اصلی و بحران فلسفه بورژوائی واپسین
پروفسور
دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
بخش
پنجم
بحران
جهان بینی بورژوازی واپسین
پیشکش
به سپیده
1
·
فلسفه بورژوائی واپسین اگر چه به
بحران خود مرتب اعتراف می کند و از هیچ تلاشی در جهت غلبه بر آن و یا حداقل تضعیف آن
کوتاهی نمی ورزد، ولی علیرغم آن نمی تواند از حد تشخیص صرف بحران فراتر رود.
2
·
فلسفه بورژوائی واپسین نه می تواند
به علل بحران، یعنی به بحران اقتصادی و سیاسی سیستم امپریالیستی جامعه پی
ببرد، نه می تواند به توضیح فرم های نمودین بحران، یعنی به انعکاس بحران عمومی سرمایه
داری نایل آید و نه قادر به تشکیل جهان بینی اوپتیمیستی بدرد بخوری است.
·
(اوپتیمیستی
یعنی مبتنی بر خوش بینی تاریخی. مترجم)
3
·
برای اینکه بحران فلسفه بورژوائی
واپسین پدیده ای است که از شرایط اجتماعی عینی ـ واقعی (اوبژکتیف ـ رئال) این ایدئولوژی
منتج می شود و با توجه به این شرایط باید توضح داده شود و فقط با توجه به این
شرایط می تواند توضیح داده شود.
4
·
بحران فلسفه بورژوائی واپسین (و ایدئولوژی
بورژوائی واپسین) قبل از همه به مثابه بحران جهان بینی و به مثابه بحران سیستم
فکری و تصورات ارزشی بورژوائی واپسین نمودار می گردد.
·
(مفهوم
تصورات ارزشی دربرگیرنده عناصر زیر است:
الف
·
مشخصات و کیفیات اخلاقی
ب
·
اوبژکت ها، ایده ها و ایدئال های رفتاری،
عملی و اخلاقی
ت
·
حقایق امور
پ
·
الگوها و سرمشق های عملی
ث
·
مشخصات شخصیتی و غیره. مترجم)
5
·
از زمان پایان فلسفه کلاسیک
بورژوائی آلمان به نمایندگی هگل و فویرباخ و تشکیل جهان بینی علمی طبقه کارگر،
یعنی مارکسیسم ـ لنینیسم، فلسفه بورژوائی دیگر نتوانسته به تدوین و توسعه طرح جهان
بینانه یکپارچه و اوپتیمیستی به درد بخوری نایل آید.
6
·
تعویض پیاپی مکتبی بوسیله مکتب
دیگر در چارچوب فلسفه بورژوائی واپسین در قرن 19 و 20 و تغییر سمتگیری آشکار از
یکی به دیگری، علائم خارجی همین وضع بوده اند.
7
·
اینکه فلسفه بورژوائی واپسین در انواع و اقسام مکاتب فلسفی عدیده اش بارها و
بارها عرض اندام می کند، حاکی از آن است که بحران، شیوه وجودی آن را تشکیل می دهد.
·
(این
بدان معنی است که فلسفه بورژوائی واپسین در منجلاب بحران به حیات خود ادامه می
دهد. مترجم)
8
·
اعتراف فلسفه بورژوائی واپسین و ایدئولوژی
بورژوائی واپسین به اینکه بحران شیوه وجودی اش را تشکیل می دهد، بدان معنی نیست که
آن از حد و سرحد تاریخی اش و یا از حد و سرحد سیستم اجتماعی اش، یعنی امپریالیسم
پا فراتر می نهد.
9
·
این اعترافات ربطی به درک قانونمندی
های روند تاریخ ندارند، چه برسد به درک ضرورت گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم.
10
·
اگر چنین می بود، فلسفه بورژوائی
واپسین همه چیز می بود، به غیر از فلسفه بورژوائی واپسین.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر