۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

تمرین تفکر مفهومی (148)

 شین میم شین
سعدی
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص 118 ـ 119)   
ریاضت کش از بهر نام و غرور
که طبل تهی را رود بانگ دور

·        معنی تحت اللفظی:
·        کسی که به دلیل خودخواهی و به نیت نام و آوازه در کردن، ریاضتکشی پیشه می کند، به طبل توخالی شباهت دارد که علیرغم توخالی بودن، بانگش تا دوردست ها می رود.

1

·        سعدی در این حکایت بوستان به انتقاد از اهل طریقت و عرفان می پردازد که در آن زمان اوپوزیسیون ضد فئودالی ـ ضد روحانی را تشکیل می دادند.

2

·        مبارزه طبقه حاکمه با اوپوزیسیون یاد شده بسیار دشوار بود.
·        چون اهل طریقت و عرفان ستون فقرات نظری ـ فقهی (تئوریکی ـ تئولوژیکی) فئودالیسم را بسان خوره از درون، در خاموشی و خفا و بی سر و صدا می خوردند و پوک می ساختند.

3

·        سعدی و بعدها حافظ، حتی عارف و خداشناس بودن آنها را انکار می کردند.
·        یکی از حربه های ایدئولوژیکی مخرب سعدی و بعدها حافظ عمده کردن خودخواهی آنها بود:
·        سعدی در این حکایت بوستان برای انتقاد ازعارف توانگر دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک ریاضت و شهرت توسعه و تعمیم می دهد و دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی را به شکل دیالک تیک بلند و توخالی بسط می دهد.
4

·        سعدی عارف توانگر را که از نطفه های آغازین بورژوازی  محسوب می شود، برسمیت نمی شناسد.
·        او را مکار و ریاکار و عوامفریب قلمداد می کند، که به قصد کسب نام و غرور (هدف) ریاضت کشی نمائی (وسیله) می کند، طبل توخالی است و طبل هرچه توخالی تر باشد، به همان اندازه بلند غریوتر خواهد بود.

5

·        حافظ همین نسبت ها را در لجن پراکنی مستمر بر ضد اهل طریقت و عرفان به کار می برد:

نقد صوفی نه همه صافی بینش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

·        معنی تحت اللفظی:
·        انتقاد اجتماعی صوفی بر خلوص بینش او دلالت ندارد.
·        فریب خرقه را نباید خورد.
·        چون چه بسا خرقه که از فرط کثافت فقط به درد به آتش کشیدن می خورد.

1
نقد صوفی نه همه صافی بینش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

·        حافظ در این بیت دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت، ظاهر و باطن) را به شکل دیالک تیک نقد و بینش از سوئی و به شکل دیالک تیک خرقه و درون از سوی دیگر بسط و تعمیم می دهد و از ریا و تزویر اهل تصوف پرده برمی دارد.

2

·        در قاموس حافظ اهل طریقت و عرفان مشتی ظاهرساز و عوامفریب اند.
·        نه انتقاد اجتماعی شان نشانه فهم و فراست آنها و نه خرقه تقوا شان نشانه پارسائی آنها ست.

·        محتوای ایدئولوژیکی دیوان حافظ همین است.
·        دیوان حافظ عرصه رویاروئی ایدئولوژیکی طبقه حاکمه با اوپوزیسیون ضد فئودالی ـ ضد روحانی است.

3

·        اهل طریقت و عرفان به احتمال قوی نمایندگان ایدئولوژیکی نطفه های آغازین بورژوازی انقلابی در قرون وسطی بوده اند که طبقه متوسط نامیده می شد و از اصناف و تجار و ضنعتگران و پیشه وران و غیره تشکیل می یافت.

·        مبارزه بر ضد ایدئولوژی طبقه متوسط محتوای اصلی دیوان حافظ را تشکیل می دهد.

·        حافظ به پیروی از سعدی نماینده سیستم اجتماعی حاکم است.
·        حافظ بر خلاف تصور رایج، نه انقلابی و منتقد و مترقی، بلکه ضد انقلابی، دشمن انتقاد اجتماعی و بشدت مرتجع بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر