شین میم شین
حافظ
بیار باده، که رنگین کنیم جامه زرق
که مست جام غروریم و نام هشیاری است.
·
معنی تحت اللفظی:
·
شراب بیار تا جامه کبود خویش رنگین
کنیم.
·
مست جام خودخواهی هستیم و نامش را
هشیاری گذاشته ایم.
1
·
حافظ در این بیت اهل طریقت و عرفان
را به رگبار انتقاد می بندد و مثل همیشه و بدرستی ولی از موضع ارتجاعی آنها را اهل
ریا و تزویر از سوئی و اهل خودپرستی از سوی دیگر می داند.
2
·
عرفان شناسی حافظ را سعدی پیشاپیش
تئوریزه کرده است.
·
حافظ چیزی بدان نمی افزاید، بلکه تئوری
سعدی را در فرم های مختلف بکرات بسط و تعمیم می دهد.
·
به عنوان مثال، سعدی در گلستان در
پرسش و پاسخ با عارف توابی همین اگوئیسم مورد نظر حافظ را در قالب تئوری می ریزد:
3
حکایت
(گلستان با ب دوم، ص 87 ـ 89)
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم:
«میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن، این فریق را؟»
گفت:
«آن، گلیم خویش بدر می برد زموج
و این، جهد می کند، که بگیرد غریق را!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
عارفی از خانقاه به مدرسه آمد و پیمانی
را که با اهل طریقت و عرفان بسته بود شکست.
·
پرسیدم:
·
«فرق میان اهل طریق با اهل علم چه بود که تو
از آن بریدی و به این پیوستی؟»
·
جواب داد:
·
«اهل طریق خود خواه اند و فقط به منافع شخصی
خود می اندیشند.
·
اهل علم اما جامعه گرا هستند و به
فکر نجات خلق از سیل حادثه اند.»
4
·
ترفند سعدی، طرفدار مدرسه و علم و
خلق جا زدن طبقه حاکمه و خود خواه جا زدن اوپوزیسیون بورژوائی آغازین است که عرفان
قرون وسطی نمایندگی می کند.
·
حافظ به جای مدرسه سعدی، خرابات را
و به جای علم سعدی، میخواری و مغبچه بازی
و عربده کشی و رندی را می گذارد.
·
ولی همان نسبت خودخواهی را از تئوری
سعدی کپیه می کند و مثل فحش خواهر و مادر به اهل طریق حواله می کند.
5
·
اما همین اگوئیسم که جزو تسلیحات مبارزه
ایدئولوژیکی سعدی و حافظ بر ضد اهل طریقت و عرفان است، حاوی حقیقت امری جدی است:
·
اگوئیسم (خودخواهی) و ایندیویدوئالیسم (فردگرائی) گرایشات جدی در ایدئولوژی بورژوائی اند.
·
اما آنچه که بظاهر مذموم و ناپسند
جلوه می کند، در مقایسه با معیارهای ارزشی اشرافیت بنده دار و فئودال، مثبت و مترقی
و انقلابی اند:
6
·
بورژوازی آغازین و ایدئولوژی آن به
جای معیارهای ارزشی بنده داری و فئودالی، یعنی به جای شجره و تبار و اصل و نسب و خون و وسعت اراضی و تعداد دهات و
رعایا و غلامان و غیره، انسانیت و فردیت
اعضای جامعه را قرار می دهد.
·
فاتحه ای بر معیارهای ارزشی بنده
داری ـ فئودالی می خواند و همه انسان ها را ـ اگرهم بطور صوری و فرمال ـ برابر محسوب می دارد و تنها به اوتوریته ی اوتوریته
ستیز عقل تمکین می کند و نه به اوتوریته ی خدا و سایه خدا و دربار و کلیسا و مسجد و روحانیت.
7
حافظ
بیار باده، که رنگین کنیم جامه زرق
که مست جام غروریم و نام هشیاری است.
·
حالا بهتر می توان به منظور حافظ
پی برد.
·
حافظ در این بیت برای توصیف اهل
طریقت و عرفان، از سوئی دیالک تیک نمود و بود را، دیالک تیک ظاهر پاک و باطن پلید
را به شکل دیالک تیک زرق پوشی و میخواری و از سوی دیگر به شکل دیالک تیک هشیاری و
خودخواهی بسط و تعمیم می دهد.
·
منظور حافظ این است که اهل طریقت و
عرفان ریاکار و ظاهرسازند:
·
پلید پارسا نما هستند.
حافظ
در سماع آی و ز سر خرقه بینداز و برقص
ور نه در گوشه رو و دلق ریا بر سر گیر
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
یا برخیز، خرقه از سر بیانداز و
پای بکوب و یا برو عزلت گزین و ریا کاری پیشه کن.
1
·
حافظ در این بیت نیز دیالک تیک
نمود و بود و یا ظاهر و باطن را برای افشای اهل طریقت و عرفان به خدمت می گیرد:
·
اهل طریق بزعم حافظ متظاهر و
ریاکارند.
·
عزلت گزینی آنها نه به دلیل ایمان
به خدا، بلکه به قصد حقه بازی و برای عوامفریبی است.
·
سؤالی که ما را تا دیرباز به خود
مشغول می داشت، این بود که چرا ریا کاری اهل عرفان برای حافظ اینقدر مهم است؟
·
چون سراسر دیوان حافظ به همین
مسئله اختصاص یافته است.
2
·
با زیر ذره بین قرار دادن اشعار
حافظ معلوم می شود که مبارزات مخفی اهل طریقت و عرفان در قرون وسطی برای طبقه
حاکمه بنده دار و فئودال خطر مهیبی محسوب می شد.
·
اهل طریقت و عرفان با همین شیوه
زیر زمینی مبارزه طبقه حاکمه را به تنگ آورده بود.
·
چگونه می توان کسانی را که در گوشه
ای بظاهر در خود فرو رفته اند و قصد پرواز به اوج و وحدت با خدا را دارند، به جرم
گوشه نشینی بازداشت و اعدام کرد؟
·
این همان معضلی بود که در فرم تشیع
فئودالی ـ روحانی دربار پهلوی را کلافه و ساقط کرد.
·
حالا می توان به نقش عظیم فرم
مبارزه پی برد.
3
·
بیت حافظ در ستایش از منصور حلاج
را هم در همین رابطه بهتر می توان درک کرد:
·
طبقه حاکمه و حافظ به مثابه
نماینده ارگانیک آن ترجیح می دهند که همه عرفا مثل منصور، ساده لوح و کله خر باشند:
·
در ملأ عام، علنا و شجاعانه انا الحق
بگویند و بر دار شوند و طبقه حاکمه از شرشان خلاص شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر