«ايران درآتش»
(1359)
هادی مؤمنی
سرچشمه:
نوید نو
·
بر ساحلت دزدان دریایی
·
آواز می خوانند
·
ایرانِ درآتش!
·
چنگیزیان با لشکری جرّار
·
دربیشه هایت اسب می رانند
·
ایرانِ درآتش!
·
شمشیرها ازقلب مردانت
·
بر دشت هایت بذر پاشیدند
·
ارّابه ها باچرخ خون آلود
·
ازچینِ رخسارت گذرکردند،
·
آنان هزاران بار
·
برشهرهایت حمله آوردند
·
درکاسه ي سرهای مستانت
·
پیمانه پرکردند
·
شمشادهایت را درو کردند
·
ایرانِ درآتش!
·
از شعله ي سوزان، سیاوش ها
·
خندان گذر کردند
·
با تیشه ي دستانِ در زنجیر
·
فرهادهایت کوه را کندند
·
آهنگرانت، تاج شاهان را
·
درآتش افکندند،
·
ـ بی شال و بازو بند –
·
خاکت هزاران پهلوان دارد
·
کشتارگاه رستم و آرش!
·
ایرانِ درآتش!
·
دریاچه هایت، غرق نیلوفر
·
آتش فشان هایت خیال انگیز
·
خاکت، جواهرخیز
·
گلدسته هایت، سبز و عطرآگین
·
مردان تو سركش
·
ایرانِ درآتش!
·
بر خاک تو صد قوم، همپیوند
·
یک پرچم و یک جان به کف دارند!
·
نام سرودت:
·
«صلح و آزادی»
·
وزنش:
·
«طنین رعد کوهستان»
·
گلواژه هایش:
·
«خون»
·
آوازه خوانش:
·
«سی و شش میلیون! »
·
ایرانِ درآتش!
·
بالِ عقابانت نمی لرزد
·
نام شهیدانت نمی میرد
·
شیرِ پلنگ کوه هایت را
·
نوشیده اند ایران
·
از خاره سنگت، جوشنی گلگون
·
پوشیده اند ایران
·
برقله هایت چون گل شمشیر
·
روییده اند ایران،
·
درشور شیرین، تلخ جان دادند
·
ایرانِ درآتش!
·
بی خانمان، همچون پرستوها
·
آوارگان بار سفر بستند
·
رنگین کمانت را شکاری ها
·
در دود و خاکستر رها کردند
·
تور سپید دخترانت را
·
برشانه ها، شال عزا کردند
·
ایرانِ درآتش!
·
بنگر، که خاک لاله رویت را
·
چکمینه پوشان زیر و روکردند
·
·
بنگر که چشم آهوانت را
·
در برکه های خون فرو کردند
·
ای سرزمین پیر ابرآلود
·
دیگر پرند کشتزارانت
·
باران نمی خواهد
·
ایرانِ درآتش!
·
با تپه های تیر بارانت
·
با تاج خون آلود شاهانت،
·
ما بر تو دل بستیم!
·
از آب باران کاسه پر کردیم
·
با عطر گندم عمر سر کردیم
·
درسینه ات آرام خوابیدیم
·
ایرانِ درآتش!
·
ازسایه ي قرآن گذرکردیم
·
برسایه هامان آب پاشیدند
·
·
درحلقه های اشک و گل رفتیم
·
آلاله ي کوه و کمر گشتیم
·
درجعبه ي تابوت برگشتیم
·
ایرانِ در آتش!
·
·
از خون رگ ها، رودهایت را
·
از ردّ پاها، دره هایت را
·
فانوس دل های پریشان را
·
برشاخه هاي نخل مي پيچيم
·
با دست چوبی، پرچمت را باز
·
درچنگ می گیریم
·
در شعله ي باروت می خوانیم:
·
«ازگنج مدفونت
·
مشتی مدال از سرب، ما را بس! »
·
ایرانِ درآتش!
·
لب تشنه بر دریاچه ای از نفت
·
آشفته ي عطر گل افیون
·
تاراج در بازار زرگرها
·
فریاد کن تاریخ تلخت را!
·
با دست فولادین محرومان
·
شمشیر بر سوداگران بر کش!
·
ایرانِ درآتش!
·
وقتی درفش سبز پیروزی
·
بر کوه هایت شعله ور گردد
·
وقتی شب یلدا سحرگردد،
·
از عاشقان كشته ات يك دم
·
یادآور، ای زیبای لیلی وش!
·
ایرانِ درآتش!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر