۱۳۹۱ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

تفکر تاریخی (جهانتصویر تاریخی) (14)

پروفسور دکتر هانس کورتوم
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین
  
تفکر تاریخی در فلسفه روشنگری

14

·        نه فقط مارکس و انگلس، بلکه ایدئولوگ های بورژوائی واپسین نیز از تئوری پیشرفت دیالک تیکی روشنگری سخن می گویند.

15

·        در حالیکه مارکس و انگلس تئوری پیشرفت دیالک تیکی روشنگری را به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی تکامل دادند، ایدئولوگ های بورژوائی واپسین یا آن را بکلی دور انداختند و یا آن را تخریب کردند و بصورت یک تئوری توسعه تاریخی ـ رلاتیویستی بی دورنما در آوردند.

الف

·        از این به بعد است که می توان از رویاروئی واقعی میان طرح ماتریالیستی تاریح و طرح ایدئالیستی   تاریخ سخن گفت.

ب

·        زیرا تنها پس از تشکیل تضادهای اقتصادی میان تولید اجتماعی و تصاحب خصوصی و پس از شعله ور شدن تضادهای طبقاتی میان پرولتاریای صنعتی مدرن و بورژوازی شرایط تاریخی برای تدوین طرح ماتریالیستی ـ دیالک تیکی تاریخ فراهم آمده است.

16

·        مارکس و انگلس که در توسعه نیروهای مولده و در جایگزینی مناسبات تولیدی مربوطه با مناسبات تولیدی نوین، نه یک تعویض ساده، بلکه معیار اصلی پیشرفت تاریخی را کشف کردند و آن را مبنای استخراج معیارهای دیگر دانستند، از حد تاریخ نگاری روشنگری که گشتاورهای ایدئولوژیکی را مبنای تاریخ قرار می دادند، پا فراتر گذاشتند و به تعیین دقیق توسعه قانونمند تاریخ بشری و به تعریف و ارزیابی عینی پیشرفت بشریت نایل آمدند.

الف

·        برای اینکه با شناخت توسعه قانونمند از مرحله تولیدی و مناسبات تولیدی نازل به عالی، یک معیار عینی برای پیشرفت اجتماعی بدست می آید.
ب

·         و در عین حال ضرورت درونی و حقانیت وجودی هر کدام از مراحل منفرد این توسعه، قانونمندی کسب می کند. 
ت

·        بدین طریق اندیشه پیشرفت دیالک تیکی با تفکر تاریخی پیوند می یابد.

پ

·        این بدان معنی است که هر مرحله توسعه تاریخی از یک گشتاور گذرا و نسبی مربوط به مکان و زمان حکایت می کند.
ث

·         ضمنا باید علاوه بر آن، فاکتورهای دیگری در نظر گرفته شوند که حلقه های واسط برای مرحله توسعه بالاتر بعدی را تشکیل می دهند.
17

·        دو عنصر فوق الذکر (نیروهای مولده و مناسبات تولیدی) نمی توانند بطور آنتی تتیک (به مثابه دو ضد) از یکدیگر مجزا تلقی شوند، بلکه باید در رابطه متقابل دیالک تیکی شان شناخته شود، تا مرحله ای بتواند هم بنا بر قانونمندی خود و هم بمثابه مرحله ضرور در روند تاریخی کلی مورد ارزیابی قرار گیرد.

18
 ورنر کراوس (1900 ـ 1976)
رومانیست آلمانی، استاد دانشگاه ماربورگ، متخصص جنبش روشنگری
مبارز مقاومت ضد فاشیستی بر ضد ناسونال ـ سوسیالیسم
مؤلف آثار بیشمار:
تئوری ادبیات، فلسفه، سیاست
ادبیات اسپانیائی، ایتالیائی و فرانسوی در دوره حکومت مطلقه
روشنگری فرانسه
روشنگری اسپانیا، پرتقال، آمریکای لاتین
تاریخ ادبی رسالت تاریخی
مسائل مقدماتی علوم ادبی
زبانشناسی و تاریخ واژه ها

·        به قول ورنر کراس، «کهنه جان سالم بدر برده را سنت ها بر نو مسلط نمی سازند.

الف

·        تا زمانی که آنها نیروی معنوی بی پایانی در اختیار نو می گذارند، نو دست به دامن آنان می شود.

ب

·        به عبارت دیگر تا زمانی که آنها نه کهنه جان سالم بدر برده، بلکه نو جلوه گر می شوند.»

19

·        اهمیت اصلی تفکر تاریخی برای سوسیالیسم علمی را می توان از تذکر انگلس در سال 1844 میلادی دریافت:

الف
·        «تاریخ دار و ندار ما ست.

ب
·         و از سوی ما بدان ارج وافر نهاده می شود.

ت
·        ارجی وافرتر از هر چیز دیگر.

پ
·        ارجی وافرتر از هر جریان فلسفی پیشین دیگر.

ث

·        و حتی ارجی وافرتر از هگل که تاریخ را برای تعیین صحت و سقم تکالیف ریاضی منطقی اش لازم داشت.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 1، ص545)

20
 ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ  1924)

·        اشارات لنین در این زمینه از وضوح کمتری برخوردار نیستند.
·        لنین در اثر خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» (1908 ـ 1909 میلادی) می نویسد:

الف

·        «مارکس و انگلس برخاسته از مکتب فویرباخ، بیشترین توجه خود را طبیعتا به تکوین و تکامل هر چه بیشتر فلسفه ماتریالیسم معطوف داشتند.
ب

·        یعنی نه به تکوین تئوری ماتریالیستی شناخت، بلکه به تکوین درک ماتریالیستی تاریخ.

ت

·        از این رو ست که مارکس و انگلس در آثار خود بر ماتریالیسم دیالک تیکی تأکید بمراتب بیشتری می ورزیدند تا بر ماتریالیسم تاریخی.

پ
·         و بر ماتریالیسم تاریخی تأکید بمراتب بیشتری می ورزیدند تا بر تئوری شناخت.»
·        (کلیات لنین، جلد 14، ص 333)
21

·        جمعبندی اندیشه های اصلی ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی توسط مارکس و انگلس در مقدمه ای بر کتاب «انتقاد از اقتصاد سیاسی» از تفاوت کیفی میان ماتریالیسم تاریخی و تئوری پیشرفت دیالک تیکی روشنگری پرده بر می دارد.

ادامه دارد

۱ نظر: