عمر خیام
(427 ـ 510)
(1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین
تحلیل رباعی بیست و هفتم
چون لاله به نوروز، قدح گیر بدست
با لاله رخی، اگر تو را فرصت هست
می نوش
به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه تو را چو خاک گرداند پست
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
در نوروز،
اگر لاله رخی پیدا کردی، بسان لاله قدح در دست گیر و می بنوش.
·
برای
اینکه این چرخ کهن ناگهان تو را به خاک پست مبدل خواهد ساخت.
1
چون لاله به نوروز، قدح گیر بدست
·
خیام در
این مصراع رباعی، لاله را انسان واره تصور و تصویر می کند:
·
لاله به
میخواره ای تشبیه می شود که قدح لبریز از شراب سرخ در دست دارد.
2
·
خیام
ضمنا از انسان می خواهد که لاله را سرمشق زندگی خود قرار دهد.
·
این بدان
معنی است که انسان سرمشق خود را در عالم نباتات، در عالم طبیعت بجوید.
·
این همان
کردوکاری است که ما تحت عنوان ناتورالیزاسیون مسائل اجتماعی و سوسیالیزاسیون مسائل
طبیعی نام داده ایم:
3
·
سعدی و
حافظ همین گذار از جامعه به طبیعت و برعکس را احتمالا تحت تأثیر خیام، توسعه همه
جانبه خواهند داد و برای اثبات نظرات درست و نادرست خود به خدمت خواهند گرفت.
4
چون لاله به نوروز، قدح گیر بدست
با لاله رخی، اگر تو را فرصت هست
·
خیام اما
می خوارگی به تنهائی را دوست ندارد.
·
از این
رو توصیه می کند، که برای میخوارگی، همدم لاله رخی هم پیدا کند.
·
این رسم
و آئین خاص خیام است.
·
همدم
لاله رخ در قاموس خیام نه به خاطر وجود «درخود» خویش، بلکه به مثابه چاشنی شراب
مطرح می شود.
·
ما در
این جور موارد از چیز واره کردن همنوع، از اوبژکت واره کردن همنوع سخن می گوییم.
·
اگر خیام
قصد می خواری نداشته باشد، نیازی به حضور همدم لاله رخ نخواهد داشت.
5
·
همدم ضمنا
در قاموس خیام و بعدها در قاموس سعدی و حافظ، نه بخاطر شخصیت و فضیلت و کمال و
دانش و هنر خویش، بلکه فقط و فقط به خاطر ظاهرش، به خاطر رخسار لاله گونش، به خاطر
فرم نمودینش ارزش و اهمیت کسب می کند.
·
ما اینجا
با فرمالیسم معرفتی ـ نظری خیام مواجه می شویم.
6
·
البته
نباید مته به خشخاش گذاشت.
·
شاید
خیام ـ مثل هر شاعر دیگر ـ برای رعایت زیبائی فرمال شعر به واژه لاله رخ رسیده است
و منظوری نداشته است.
·
ولی خواه
این و خواه آن، این رباعی در هر صورت تأثیر معرفتی و نظری منفی در خواننده و
شنونده به جا می گذارد و شیوه زیست او را تا حدودی رقم می زند.
·
خواننده
و شنونده تحت تأثیر این جور شعرها نه به دنبال همسری خردمند و شایسته برای زندگی و
تکثیر نوع، بلکه به دنبال لاله رخی می گردد و خودش نمی داند، به چه دلیل.
·
صورت
زیبا در هر صورت همیشگی نیست و دیر یا زود رنگ می بازد و جاذبه نمودین از بین می رود.
·
آنگاه
کاراکتر و غنای معنوی انسان ها ست که عمده می شوند.
6
می نوش
به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه تو را چو خاک گرداند پست
·
خیام در
این بیت، دست به استدلال می زند تا به اثبات رهنمود خود نایل آید.
·
دلیل خیام
بر ضرورت میخواری به خرمی، مرگ دیر یا زود آدمی است:
·
چرخ کهن
آدمی را چون خاک پست خواهد گرداند.
·
از مفهوم
«خاک پست» خیام می توان به کشف نظر او در زمینه منشاء موجودات زنده پی برد:
·
موجودات
زنده از عناصر ساده، به زبان قرآن، از خاک که متشکل از عناصر و مواد شیمیائی ساده است،
پدید آمده اند.
7
·
این به
معنی توسعه و تکامل در گذار از تغییرات کمی به تغیرات کیفی است.
·
از ترکیب
عناصر ساده، مواد مرکب تشکیل می شوند که در روند تکاملی خود به سلول های زنده توسعه
می یابند و با توسعه موجودات تک سلولی، راه برای تشکیل موجودات چند سلولی و
بالاخره حیوان و انسان هموار می گردد.
·
خیام هم
با مفهوم «خاک پست» روند برگشتی این ترکیب را هم تصور و تصویر می کند:
·
این به
معنی تجزیه اندام (ارگانیسم) مرکب به اجزای بلحاظ تکاملی نازل (پست) است.
8
·
خیام در
هر صورت از دیالک تیک آنالیز و سنتز (دیالک تیک تجزیه و ترکیب) پرده برمی دارد.
·
این دیالک
تیک را خیام بارها و در فرم های مختلف بسط و تعمیم می دهد و برای اثبات نظر خود به
خدمت می گیرد:
·
چون از
تجزیه اندام به اجزاء ساده گریز و گزیری امکان پذیر نیست، پس بهتر است که دم را
غنیمت بدانیم و خوش باشیم.
9
·
این موضعگیری
ایدئولوژیکی خیام، البته از سر تا پا ماتریالیستی است.
·
خیام کمترین
حرفی راجع به چلچله کذائی روح و پرواز آن به هنگام مرگ و لذت و ریاضت روحی در عالم
ارواح و غیره تلف نمی کند.
·
همین
موضعگیری ماتریالیستی، خیام را رو در روی طبقه حاکمه فئودالی، اسلام و روحانیت و
خلافت قرار می دهد.
10
·
البته
خیام توده را به شورش و مبارزه دعوت نمی کند.
·
خیام فقط
ستون های فکری طبقه حاکمه را تخریب می کند و تخم شک و تردید نسبت به تئولوژی (فقه)
می پراکند که کار کمی نیست و اهمیت روشنگرانه جدی در آن زمان و در این زمان داشته و
دارد.
·
ایراد جهان
بینی خیام این است که او فرد را از جامعه ایزوله می کند و به غنیمت دانی دم و
خوشگذرانی صرف فرامی خواند.
·
از این
طریق هرگز نمی توان سیستم اجتماعی حاکم را تغییر داد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر