پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین
·
علم ـ
بمثابه سیستمی از معارف ـ در وهله اول، در
هیئت پدیده های فکری (مفاهیم، مقوله ها، تئوری ها و
غیره) وجود دارد.
1
·
از آنجا
که تولید ایده ها ـ همانند تولید مادی ـ یک روند اجتماعی است، علم بمثابه بخشی از
حیات معنوی جامعه، بمثابه فرم خاصی از شعور اجتماعی محسوب می شود.
2
·
شناخت
علمی اما با روند کار تماماجتماعی همبستر است.
3
·
علم که
از آغاز بطور با واسطه، جزو کردوکار عملی تولید بوده است، به دنبال تقسیم اجتماعی
کار به کار عمدتا جسمی و کار عمدتا روحی،
به عرصه خاصی از تقسیم اجتماعی کار بدل شده است.
4
·
این عرصه
کار اجتماعی تعداد بسیار و روز افزونی از مؤسسات علمی، سازمان های علمی و روابط
اجتماعی را در بر می گیرد.
5
·
علم به
معنی مدرن کلمه، نه فقط بمثابه فرمی از شعور اجتماعی وجود دارد، بلکه علاوه بر آن،
از وجود مادی در جامعه برخوردار است.
6
·
اجتماعی
کردن علم سبب می شود که آن به نهاد اجتماعی مهمی بدل گردد و مخارج هنگفتی برای حفظ
و توسعه آن لازم باشد.
7
·
علم به
معنی مدرن کلمه، ـ بطور کلی ـ تنها در رابطه با فونکسیون اجتماعی اش قابل درک است.
8
·
هدف از شناخت
علمی خود «شناخت علمی» نیست.
9
·
شناخت
علمی بنا بر نیازهای تولیدی و زندگی عملی پدید آمده و در خدمت تسلط روز افزون انسان ها بر محیط
زیست طبیعی و اجتماعی است.
10
·
با
پیدایش صنعت ماشینی، چرخش بنیادی در درجه تسلط انسان بر قوای طبیعی بکمک علم آغاز
شده است.
11
·
علوم
طبیعی به میزان روز افزونی به نیروی مولده بیواسطه
بدل می شوند.
12
·
انقلاب
علمی ـ فنی که در حال حاضر تحقق می یابد، تبدیل فراگیر و همه جانبه علم به نیروی
مولده بیواسطه را سرعت می بخشد.
13
·
این روند
در کمونیسم به کمال خواهد رسید.
14
·
این روند
در تحت شرایط کاپیتالیسم محدود می شود.
15
·
علت این
امر، مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و خصلت مناسبات تولیدی کاپیتالیستی است.
16
·
در
سوسیالیسم، تبدیل علم به نیروی مولده بیواسطه می تواند دور از محدودیت های اجتماعی
صورت گیرد.
الف
·
مناسبات
تولیدی سوسیالیستی نیروی محرکه نیرومندی برای توسعه علم و برای تبدیل آن به نیروی
مولده بیواسطه است.
ب
·
در
سوسیالیسم ـ همزمان ـ درجه تسلط انسان بر محیط زیست طبیعی و اجتماعی نه تنها بطور
کمی، بلکه علاوه بر آن بطور کیفی افزایش می یابد.
ت
·
برای
اینکه در سوسیالیسم، علم بوسیله حزب طبقه کارگر به بنیان جامعه بدل می شود.
پ
·
این
مسئله از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است که در سوسیالیسم، توسعه فراگیر و همه
جانبه علم و تبدیل آن به نیروی مولده، نه بمثابه یک روند خودپو، بلکه بر طبق
برنامه و تحت رهبری حزب طبقه کارگر انجام می یابد و ضمنا خود علم بمثابه بنیان
اداره روند اجتماعی به خدمت گرفته می شود.
ث
·
اکنون
معلوم می شود که تبدیل علم به نیروی مولده بیواسطه جامعه سوسیالیستی و کمونیستی،
فقط مسئله علوم طبیعی نیست، بلکه مسئله همکاری میان علوم طبیعی و علوم اجتماعی
است.
ج
·
علوم در
سوسیالیسم و کمونیسم، بمثابه نیروی مولده بیواسطه و بنیان اداره جامعه، فونکسیون
اجتماعی خود را بمثابه یک کل واحد و یکپارچه انجام می دهند.
ح
·
هیچ
فونکسیونی بدون فونکسیون های دیگر امکان پذیر نیست.
خ
·
تبدیل
فراگیر و همه جانبه علم به نیروی مولده ی بیواسطه، روند بغرنج و پیچیده ای است که
بصورت اقدامات مشخص بیشمار تحقق می یابد.
·
برای این
کار انجام وظایف زیر ضرورت مبرم دارد:
1
·
متمرکز
ساختن کار علمی ـ فنی بر مراکز ثقل توسعه اقتصاد ملی.
2
·
تبدیل
معارف حاصله از علوم طبیعی به تکنولوژی هایمناسب
و تشکیل رشته های تولیدی جدید بر بنیان آن.
·
(تکنولوژی
عبارت است از علم تبدیل مواد خام و نیمساخته به مواد نهائی و کالاهای مصرف با
استفاده از معارف حاصل از علوم طبیعی و معارف فنی. مترجم)
3
·
نفوذ
علمی در سرتاپای تولید و تحول تدریجی آن بر پایه اصول علمی.
4
·
پیشبرد
پیشرفت علمی ـ فنی در همه جا.
5
·
تکمیل
اداره و سازمان اقتصاد.
6
·
توسعه
کار سوسیالیستی مشترک میان کارگران و روشنفکریت.
7
·
اعتلای
چشمگیر کفایت و صلاحیت و قابلیت کارگران تولیدی.
·
همه این
اقدامات که در مصوبات حزب طبقه کارگر فرمولبندی می شوند، منجر بدان می شود که علم
بتواند هر چه بیشتر به انجام فونکسیون اجتماعی خود نایل آید و به قوی ترین اهرم
پیشرفت اجتماعی بدل گردد.
·
مراجعه
کنید به علوم طبیعی، علوم اجتماعی، مارکسیسم ـ
لنینیسم، تئوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر